به گزارش صد آنلاین ، این سرعت رشد به این معناست که طی ۴۰ سال گذشته، جمعیت سالمندان ما دو برابر شده. ولی در آینده دو برابر شدن جمعیت سالمندان، نصف این سالها زمان میبرد. یعنی زمان رسیدن این ۱۰ درصد به ۲۰ درصد، ۲۰ سال طول خواهد کشید و به همین ترتیب تا سال 1430 این تعداد به ۳۰درصد میرسد.این در حالی است که از نظر تامین زیرساختهای حمایتی، بهداشتی و توانبخشی برای قشر سالمند، هنوز تدابیر جدی اندیشیده نشدهاست.
«وقتی به آن سن رسیدم فکری به حالش میکنم؛ ترجیح میدهم از حالا غصه پیریام را نخورم.» امیرحسین، متولد نیمه دهه 50 است و مجرد. بهدلیل نگهداری از مادر تنهایش ترجیح داده که ازدواج نکند. وقتی از او درباره پیشبینیاش از 30-20سال آینده خودش سؤال میکنیم، میگوید: «آنقدر دغدغههای امروز وجود دارد که زمانی برای فکرکردن به دوران پیری خودم نداشته باشم. با این حال میدانم که کسی نیست از من مراقبت کند و اگر از کار افتاده شوم، تنها گزینهام رفتن به خانه سالمندان یا استخدام پرستار است.» او معتقد است با توجه به اینکه تا دو دهه آینده جمعیت سالمند ایران بسیار زیادتر از امروز خواهد شد، باید تا میتوانیم خودمان را در جامعه فعال نگه داریم و پروسه سالمندی را عقب بیندازیم. «تنها چیزی که میتوانیم رویش حساب کنیم، مستمری و سرمایهای است که در طول زندگی کاری بهدست آوردهایم تا در دوران پیری تسهیلاتی برای خودمان فراهم کنیم.»
مریم به پنجاه سالگی نزدیک میشود و ازدواجی ناموفق داشته. «دیگر به ازدواج فکر نمیکنم و تمام وقت خودم را با کار و دوستانم پر کردهام.» به سالمندی فکر کرده و تصورش از دوران پیری و تنهایی، هم ترسناک است و هم دلپذیر «اگر خوش شانس باشم و نسبتا سالم بمانم، میتوانم با دوستانم وقت بگذرانم و از حقوق بازنشستگی برای زندگی استفاده کنم، اما اگر بیماریهای دوره پیری سراغم بیاید، واقعا نمیدانم چطور باید زندگی خودم را مدیریت کنم. همین حالا هم هزینههای پرستار برای نگهداری از سالمند سرسامآور است چه برسد به دورانی که ما پیر شویم و نیازمند مراقب.»
«ما با دوستامون قرار گذاشتیم که همه با هم به یک خانه سالمند برویم.» مرضیه متأهل است و یک فرزند دارد، ولی معتقد است وظیفه فرزندش، نگهداری از پدر و مادر در دوران پیری نیست؛ «وقتی در دوران سالمندی با آدمهایی که خودم انتخابشان میکنم، همراه باشم، روزگار بهتر میگذرد. بهنظر من حمایت و نگهداری از من در دوران پیری بیشتر از اینکه وظیفه فرزندم باشد، وظیفه جامعه است. ولی در کل تلاشم این است که در شرایطی به سالمندی برسم که نگران این نباشم کسی هست از من مراقبت کند یا نه؟»
«هماکنون حدود ۱۰ درصد جمعیت کشور ایران را سالمندان تشکیل میدهند؛ یعنی حدود ۸ میلیون سالمند در کشور وجود دارد. این مسئله با توجه بهسرعت بالای رشد سالمندی در کشور ما کمی نگرانکننده است. این سرعت رشد به این معناست که طی ۴۰ سال گذشته، جمعیت سالمندان ما دو برابر شده است.» احمد دلبری، سالمندشناس و رئیس انجمن طب سالمندی درباره «اَبَربحران سالمندی» که گفته میشود ایران تا دو دهه آینده با آن مواجه خواهد شد، میگوید: «چیزی که برای ما نگرانکننده است سرعت رشد درصد سالمندی است. سرعت افزایش میزان سالمندی که هیچ تطابقی با زیرساختهای موردنیاز این گروه سنی ندارد، نگرانکننده است. در سال ۵۵ تقریبا ۵ درصد جامعه را سالمندان تشکیل میدادند و الان این جمعیت ۱۰ درصد است. دو برابر شدن این آمار، ۴۰ سال طول کشیده است.»
این کارشناس حوزه سالمندی توضیح میدهد: «به بیان دیگر ما 40سال فرصت داشتیم برای تهیه زیرساخت برای این جمعیت در راه. نگرانی بعدی ما این است که در آینده دو برابر شدن جمعیت سالمندان، نصف این سالها زمان میبرد. یعنی زمان رسیدن این ۱۰ درصد به ۲۰ درصد، ۲۰ سال طول خواهد کشید و به همین ترتیب در سال 1430 این تعداد به ۳۰درصد میرسد. در کشوری که نوشتن سند ملی سالمندی 18سال طول کشیده و هنوز به مرحله اقدام و تقسیم کار ملی نرسیده است، تصور کنید در عرض 20سال جمعیت سالمند فعلی دو برابر شود. در حقیقت ما آمادگی برای مواجهه با جمعیت بزرگ سالمندی نداریم.»
چیزی که برای ما نگرانکننده است سرعت رشد درصد سالمندی است. سرعت افزایش میزان سالمندی که هیچ تطابقی با زیرساختهای موردنیاز این گروه سنی ندارد، نگرانکننده است. در سال ۵۵ تقریبا ۵ درصد جامعه را سالمندان تشکیل میدادند و الان این جمعیت ۱۰ درصد است. دو برابر شدن این آمار، ۴۰ سال طول کشیده است.»
این در حالی است که در دنیا سالمندی بهعنوان ظرفیت سرمایهگذاری، فرصت اشتغال، کارآفرینی و گردشگری محسوب میشود، در کشور ما کمکم تبدیل به یک اَبَربحران میشود. بهگفته دلبری، بحران جمعیت بزرگ سالمندی دیگر معضلات اجتماعی و اقتصادی را هم به همراه خواهد داشت. مثل بحران تنهایی و انزوا، بحران اقتصادی و حتی بحران مسائل امنیتی. «موضوع سالمندی بحرانی عمیقتر از بحران دهه 60 است که جمعیت متولد یکباره زیاد شد و دولت باید به فکر آینده و تحصیلات و اشتغال آنها میبود. در این سالها مراکز عالی علمی و دانشگاهی زیادی تاسیس شد تا ظرفیت بیشتری برای تحصیل متولدان آن دوره ایجاد شود، اما همین جمعیت تا دو دهه دیگر به سن سالمندی میرسند و فکری برای آن دورانشان نشده است.»
او با اشاره به اینکه کشور ما در دولتهای گذشته در حمایت از نیروی جوان نیز کارنامه چندان موفقی نداشته، ادامه میدهد: «زیرساخت کافی برای اشتغال جوانان مهیا نشده بود و این مسئله زمینهساز ایجاد بنگاههای زودبازده، مسکن مهر و سازمان ملی جوانان شد. بهعبارتدیگر بهدلیل عدمبرنامهریزی قبلی درخصوص افزایش جمعیت، نتوانستیم از نیروی جوان بهعنوان عامل توسعه استفاده بهینه کنیم. با این حال صرفنظر از دیگر مسائل، در آیندهای نه چندان دور، مشکل سالمندان 5تا 6برابر جوانان خواهد شد. وقتی ما نتوانستیم از عامل توسعه استفاده کنیم، برای مواجهه با جمعیت سالمند هم نخواهیم توانست مدیریت درست داشته باشیم و جوابگوی نیازهای آنها باشیم.»
بهگفته دلبری، همین الان هم بحث صندوقهای بازنشستگی وضعیت بسیار نابسامانی دارد و به هر حال این مشکل روزبهروز بدتر و عمیقتر میشود و نیاز است یک نگاه حاکمیتی درباره سالمندان فعلی و سالمندان در راه داشته باشیم. به همان اندازه که کاهش موالید و پیر شدن جمعیت اهمیت دارد و لازم است سیاستهای تشویقی برای افزایش جمعیت داشته باشیم، مواجهه با جمعیت سالمندی که در راه است، نیز اجتنابناپذیر است و باید از حالا به فکر حمایت و مدیریت آنها باشیم. این حمایتها باید با تصویب قانون و طرح و لایحه در مجلس و دولت باشد تا الزام اجرایی در دستگاههای حمایتی داشته باشد.بحران آشیانه خالی برای سالمندانی که با تجرد قطعی وارد دوره سالمندی میشوند
این متخصص طب سالمندی درباره سالمندانی که با تجرد قطعی به سن پیری میرسند، هشدار میدهد: «این افراد مشکل مراقب و نگهداری خواهند داشت. با توجه به اینکه سالمندان فعلی بهطور میانگین پنج فرزند دارند که تقریبا دوتاسه نفر از آنها مراقبت میکنند. از سوی دیگر تجرد قطعی در میان آنها بسیار کم است.
پس مشکلات فعلی سالمندان بهمراتب کمتر است. هماکنون چیزی حدود 80هزار سالمند داریم که ازدواج نکردهاند. این رقم تا دو دهه آینده بسیار بیشتر خواهد شد. تنهایی، انزوا و آشیانه خالی شاید مهمترین تهدید زندگی سالمند باشد. بیش از 30درصد آسایشگاههای ما را هماکنون، سالمندان مجهولالهویه تشکیل میدهند. تصور کنید در آینده این تعداد سالمند با تجرد قطعی از 80هزار نفر به بیش از دو میلیون و 500نفر برسد و اَبَربحران برای این افراد است که خانوادهای و همسری برای مراقبت ندارند.»
رئیس انجمن طب سالمندی ادامه میدهد: «تصورش شاید بسیار سخت باشد؛ تعداد زیادی از میانسالهای امروز که از سن ازدواجشان گذشته و مجرد بودن را انتخاب کردهاند، در آینده بدون خانواده، همسر و فرزند و بدون مراقب چه روزگار سختی را خواهند گذراند.» دلبری، خطاب به افرادی که تقریبا 20سال تا رسیدن به دوران پیری فاصله دارند، میگوید: «توصیه ما به متولدان دهه 50و 60 این است، هر دلیلی که تا امروز برای ازدواج نکردن داشتهاند و از نظر جسمی، روحی و روانی میتوانند خودشان را مدیریت کنند، اما باید بدانند دوران پیری هم میرسد و به فکر سالهای آتی باشند. وقتی پا به سن میگذارند، گذراندن امورات بهتنهایی سخت و طاقتفرساست و توصیه میکنیم به فکر همراه، همدم و همصحبتی برای آن روزها باشند.»
متخصص سلامت سالمندان و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی معتقد است: «افزایش جمعیت سالمندان یک کشور، نهتنها بحران نیست، بلکه موفقیت و پیروزی محسوب میشود. واژههایی مانند «بحران» و «سونامی» برای افزایش جمعیت سالمندی، بسیار ناخوشایند و درواقع، نوعی تبعیض سنی و کلیشه منفی نسبت به سالمندی است، چراکه افزایش جمعیت سالمندان یک کشور، پیروزی و موفقیت برای آن کشور محسوب میشود و درواقع، نشان میدهد، همه سیستمها و دستگاههای کشور در حوزههای مختلف بهداشت، درمان، آموزش، امنیت، اقتصاد و…، خوب عمل کردند که افراد جامعه، از طول عمر بیشتر برخوردار شده و به سنین بالاتر رسیدند.»
ما در راستای ارائه خدمات بهداشتی و درمانی به سالمند، به تامین نیروی متخصص نیاز داریم. با اینحال تعداد متخصصان طب سالمندی در کل کشور هماکنون 30نفر است و چند سالی است پذیرش داوطلب برای تخصص طب سالمندی متوقف شده که ضروری است با روند افزایش میزان سالمندان، دوباره از سرگرفته شود.
یدالله ابوالفتحی ممتاز، با اشاره به اینکه درصورت عدمبرنامهریزی، عدمارائه خدمات مناسب مثل مستمری، بیمههای مراقبتی و درمانی برای دوران سالمندی، افزایش جمعیت سالمندی تبدیل به «بحران» میشود، به «شهروند» میگوید: «در مقایسه با سایر کشورها، ایران در بین حدود 200کشور دنیا، هماکنون با جمعیت 10درصدی بالای 60سال، رتبه 110را دارد که نشاندهنده رتبه سالمندی میانه ایران است. براساس پیشبینیهای سازمان ملل، در سال 2050میلادی، 32درصد از جمعیت ایران را افراد 60سال و بالاتر تشکیل میدهد که در این صورت باز هم درصد خیلی بالایی نیست.»
این استاد دانشگاه معتقد است که اولین، مهمترین و اساسیترین مشکل، نگرش جامعه به موضوع سالمندی است؛ سالمند بیشتر از درمان، نیاز به توانبخشی دارد. ما در راستای ارائه خدمات بهداشتی و درمانی به سالمند، به تامین نیروی متخصص نیاز داریم. با اینحال تعداد متخصصان طب سالمندی در کل کشور هماکنون 30نفر است و چند سالی است پذیرش داوطلب برای تخصص طب سالمندی متوقف شده که ضروری است با روند افزایش میزان سالمندان، دوباره از سرگرفته شود.
«بدترین حالت برای یک سالمند که سالها با قدرت و انرژی زندگی کرده، این است که در دوران سالمندی، درآمدی نداشته باشد و از نظر مالی نیازمند دیگران باشد.» ممتاز با تاکید بر ضرورت استقلال مالی سالمند ادامه میدهد، دولت باید برای تسهیلات سالمندان موارد ویژهای درنظر بگیرد؛ برای مثال، به جای اینکه یارانه به همه افراد جامعه بدهد، آن را به یک گروه سنی خاص اختصاص دهد.
ممتاز درباره ظرفیت حمایت و نگهداری از سالمندان در کشور، با تاکید بر اینکه بهترین مکان برای نگهداری از سالمند، منزل و در کنار خانواده است، ادامه میدهد: «هماکنون در دنیا، به ازای 18سالمند، یک تخت در خانههای سالمندان وجود دارد که این رقم، متاسفانه در ایران، یک تخت به ازای بیش از 300سالمند است. یعنی اگر حتی یک سالمند واقعا نیاز به نگهداری در خانه سالمندان داشته باشد، مجبور است برخلاف میلش در خانه بماند. بنابراین، نیاز به گسترش تختها و مراکز نگهداری در شأن و جایگاه سالمندان داریم. در این زمینه میتوان از ظرفیت خیرین استفاده کرد. همانطور که در مدرسهسازی فعال هستند در حمایت از سالمندان هم در امر خیر ساخت مراکز نگهداری از سالمندان ورود پیدا کنند.»
این محقق حوزه سالمندی، تامین مسکن مناسب را از دیگر نیازهای اساسی سالمندان امروز و آینده میداند: «سازمانهای مسئول که مجوز ساختوساز میدهند، باید نگرش بلندمدت در ساختوسازها داشته باشند، تا خانهها، مناسب دوران سالمندی افراد باشد.» او افزود: «شهرسازی هم ازجمله فعالیتهایی است که حتما باید متناسب با نیازهای سالمندان، مورد توجه قرار بگیرد. یعنی، شهر دوستدار سالمند داشته باشیم و مواردی مانند پل هوایی، مناسبسازی شهر برای عبور و مرور سالمندان، مناسبسازی اتوبوسها برای استفاده این قشر و… را درنظر بگیریم.»
صالح قاسمی پژوهشگر حوزه جمعیت ، درصد سالمندی فعلی کشور را بیشتر از 10 درصد عنوان می کند« ما امروز حدود 12 درصد سالمندی داریم . جمعیتی که بالای 60 سال هستند . سالمندی در کشور ما به شدت در حال افزایش است تا جایی که تا سال 2050 یعنی 1430 شمسی این 12 درصد به حدود 33 درصد خواهد رسید. به بیان دیگر در حالی که امروز از هر 10 نفر یک نفر سالمند داریم، تا سال 2050 ، از هر سه نفر یک نفر سالمند خواهیم داشت. »
رشد جمعیت سالمندی چالش های زیادی ایجاد خواهد کرد که اصلی ترین های این سالخوردگی جمعیت در کشور و البته در تمام دنیا ، در حوزه های اقتصادی است. قاسمی ادامه می دهد:« در این روند، نیروی کار رفته رفته کاهش پیدا می کند و شاخص های اقتصادی دستخوش تغییر می شود. در نتیجه رکود اقتصادی گسترده تر می شود.
طراز تجاری یعنی نسبت واردات و صادرات ، نیز در این شرایط منفی می شود . ضمن اینکه در ادامه نیروی کار خارجی به کشور سرازیر می شود و ما ناگزیر خواهیم بود در نیروی انسانی فعال مهاجرپذیر شویم. به دنبال این موضوع گسست امنیتی و فرهنگی در طبقات اجتماعی ایجاد می شود و بواسطه ورود نیروی کار خارجی ، خروج ارز از کشور افزایش پیدا خواهد کرد. »
کشورهای دیگر، بعد از توسعه یافتگی سالمند شده اند؛ اما سالمندی جمعیت در ایران پیش از توسعه رخ می دهد و همین مسئله پیامدهای سالخودرگی جمعیت را بیشتر خواهد کرد. به علاوه کشورهای جهان در یک منطقه خاص همه با هم سالمند شدند . اما ما در منطقه خودمان به تنهایی سالمند می شویم و همسایگان ما کشورهایی بسیار جوان و با نرخ رشد جمعیت بالا هستند
«کاهش قدرت امنیتی و دفاعی کشور و فشار کار شدید این میزان از سالخوردگی به شبکه بهداشت و درمان را هم به تمام معضلات اضافه کنید.» این پژوهشگر حوزه جمعیت معتقد است این معضلات حتی می تواند کشور را به مرز فروپاشی بکشاند. «افزایش مستمری بگیران در مقابل کاهش میزان پرداخت کنندگان حق بیمه ریسک ورشکستگی بیمه ها را به شدت افزایش خواهد داد. در کنار این موضوعات شاهد کند شدن جامعه و کاهش خلاقیت و فناوری و کاهش میانگین ضریب هوشی و بروز پدیده هایی مثل سندروم آشیانه خالی خواهیم بود که شامل افسردگی شدید سالمندان بواسطه تنهایی افراطی آنها خواهد بود. »
قاسمی با تاکید بر اینکه اینها صرفا سرفصلی از پیامدهای سالخوردگی جامعه است، ادامه می دهد:« نکته قابل توجه این است که پیامدهای سالخوردگی جمعیت برای ما از این پیامدها برای جهان خیلی بیشتر خواهد بود. زیرا سالخوردگی ایران سه ویژگی خاص دارد که منحصر به فرد است. تمام کشورهایی که در دنیا سالمند شده اند، مسیر سالمند شدن جمعیت را در بیش از یک قرن طی کرده اند. ما این مسیر را 30 ساله طی می کنیم. سرعت سالخوردگی جمعیت در ایران بسیار بالاست و همین مسئله پیامدها را تشدید می کند. متاسفانه نظام برنامه ریزی و مدیریت فرصت انطباق با این اتفاق اجتماعی را نخواهد داشت. نظام برنامه ریزی از این سرعت بالای اتفاقات اجتماعی جا خواهد ماند. »
ویژگی دیگر سالخوردگی جمعیت به گفته این پژوهشگر حوزه جمعیت این است که کشورهای دیگر، بعد از توسعه یافتگی سالمند شده اند؛ اما سالمندی جمعیت در ایران پیش از توسعه رخ می دهد و همین مسئله پیامدهای سالخودرگی جمعیت را بیشتر خواهد کرد. به علاوه کشورهای جهان در یک منطقه خاص همه با هم سالمند شدند . اما ما در منطقه خودمان به تنهایی سالمند می شویم و همسایگان ما کشورهایی بسیار جوان و با نرخ رشد جمعیت بالا هستند . »
قاسمی تاکید می کند:« ما باید این سالمندی را مدیریت کنیم . مثل کشورهای دیگر که سند سالمندی فعال دارند و سعی می کنند سالمندها را سالم تر فعال تر و موثر تر در جامعه حفظ کنند. و از طرف دیگر ما باید به فکر جایگزین جمعیت سالمند با جمعیت فعال باشیم سایت های کلی جمعیت را با جدیت تمام اجرایی کنیم تا به جای این جمعیت سالخورده جمعیت جوانی وجود داشته باشد که وارد بازار کار و فعالیت شود . علی رغم هشدارهایی که داده شد، نظام برنامه ریزی کشور جدیت زیادی در حوزه سالمندی ندارد و من سالخوردگی جمعیت ایران را به تعبیری مهمترین و چالش برانگیزترین پدیده اجتماعی کشور می دانم. »