سفر عراقچی به روسیه که با تقدیم پیام رهبر انقلاب، گفتوگوهای فشرده و هماهنگی در آستانه دور دوم مذاکرات همراه بود، میتواند مبین نوعی هماهنگسازی دیپلماتیک دوطرفه تهران و مسکو باشد.
جمیله کدیور در یادداشتی می نویسد: طرح و اقدامات اسرائیل برای آینده غزه را می توان همسو و در ادامه سیاست های ترامپ برای این منطقه دانست. طرحی که در آن حقوق فلسطینیان هیچ جایی ندارد، بلکه طرحی استعماری برای کنترل و سلطه اسرائیل بر منطقه به بهای اشغال، الحاق، محاصره و آوارگی فلسطینیان است.
با وجود همکاریهای استراتژیک ایران با روسیه و چین، مرور تاریخ و تجربههای گذشته نشان میدهد که مسکو و پکن سابقه درخشانی در حمایت از تهران در بحرانها ندارند.
محمدعلی مهتدی در یادداشتی می نویسد: شواهدی نشان می دهد که اسرائیل در آینده، حداقل، سه کشور مصر، عربستان سعودی و عراق را نیز مورد هدف قرار خواهد داد؛ تحولی که چهره منطقه را دگرگون خواهد کرد.
جلال خوش چهره در یادداشتی می نویسد: مشکل اصلی ترامپ در دستور اقدام نظامی، شروع آن نیست بلکه چگونگی پایان ماجرایی است که هیچکس نمیتواند به روشنی آن را پیشبینی کند. دلایل نگرانیها نیز به ادعاهای نخستین برای دست زدن به اقدام مربوط میشود. نگرانیها مشمول مجموعهای از پرسشهاست که عبارت میشوند از این که آیا توان لازم برای نابودی کامل ذخایر اورانیوم غنی شده و تأسیسات هستهای با توجه به پهناوری سرزمین ایران وجود دارد؟ آیا مهاجمان قادرند در پراکندگی ذخایر و اجزای سانتریفیوژها در گستره سرزمینی ایران، آنها را شناسایی و مورد هدف قرار دهند؟ آیا حملات احتمالی، تهران را از تعقیب برنامههای هستهای خود منصرف میکند؟ یا با توجه به تدابیر تهران در حفظ مایملک هستهای خود، اراده بیشتری در اینباره خواهد یافت؟ مهمتر این که آیا عملیات ترور عوامل کلیدی در برنامههای هستهای و موشکی ایران، به طور کامل با موفقیت همراه خواهد بود یا به سرخوردگی دوباره از نتایج عملیات تروریستی میانجامد؟