فاطمه خادم شیرازی در یادداشتی مینویسد: پرونده هستهای ایران نشان داد حتی دموکراسیهای مدعی واقعگرایی هم میتوانند در دام توهم جمعی بیفتند. این توهمات بیشتر محصول فرایندهای اجتماعی، روانی، فشار رسانهای و منافع سیاسی است تا سوءنیت مستقیم. اروپا برای نقشآفرینی مستقل و مؤثر، ناچار است سازوکارهای شناسایی و خنثیسازی این چرخهها را در سیاست خارجی و رسانههایش نهادینه کند.
بهتر است فن درلاین به جای سخن گفتن از عزم نداشته اتحادیه اروپا در مواجهه با جنایات مسلم رژیم صهیونیستی پاسخگوی رشد تصاعدی درآمد شرکتهای تسلیحاتی اروپایی در فرامتن این نبرد باشد.
علی بمان اقبالی زارچ در یادداشتی مینویسد: کشورهای بالکان غربی در انتظار عملی شدن وعده های بروکسل برای عضویت در اتحادیه اروپایی هستند تا بدین طریق دسترسی آسانتری به غرب اروپا داشته باشند و تا حدودی نیز از نگرانی های امنیتی نیز خارج شوند.
لارنس فریدمن مینویسد: نیروهای استراتژیک بریتانیا و فرانسه در تلافی تهدید استفاده محدود روسیه از سلاحهای هستهای در خاک متحدان، تجهیزات کافی ندارند، زیرا آنها میدانند اگر حملهای گسترده از سوی روسیه به خاکشان شود نمیتوانند از طریق قابلیتهای تهاجمی یا دفاعی آن را محدود کنند.
اخراج «جفری کروز»، رئیس آژانس اطلاعات پنتاگون به همراه دو فرمانده ارشد دیگر از سوی وزیر دفاع آمریکا، تازهترین حلقه از زنجیره «پاکسازیهای سیاسی» در ساختار امنیتی ایالات متحده است. در ظاهر، دلیل برکناری کروز انتشار گزارشی درباره حملات اخیر آمریکا به تأسیسات هستهای ایران عنوان شده است؛ گزارشی که برخلاف روایت رسمی دولت ترامپ، مدعی نابودی کامل توان هستهای ایران نبود بلکه تنها «عقبنشینی موقت» این تواناییها را تأیید میکرد.
علی بمان اقبالی زارچ در یادداشتی مینویسد: بسیاری نتیجه این رویداد را موفقیتی شایان برای رئیس کرملین ارزیابی کردهاند و دسترسی ترامپ به نتیجه ملموس در توقف این منازعه مرموز را به تلاشهای مضاعف و بهویژه همراهی کشورهای اروپایی با نقش آفرینی لندن را نیازمند دانستهاند