حسن غفوری فرد که صبح امروز خبر درگذشت او منتشر شد در دهه ۶۰، رئیس سازمان تربیت بدنی بود. او چند سال قبل با حضور در یک برنامه تلویزیونی به خاطرات جالبی از ماجراهای حضور علی پروین در پرسپولیس و تیم ملی ایران اشاره کرد که خواندنش خالی از لطف نیست:
در بازگشت پروین به فوتبال ایران، چه کسی نقش داشت؟
علی پروین را من به فوتبال آوردم و هم در تیم ملی و هم تیم پرسپولیس آوردم و همان زمان تیم ملی در آسیایی…
قصه آقای پروین در مقابل ذوب آهن چه بود که نمیخواست بازی کند؟ شما به فرماندهی نیروی انتظامی تهران زنگ میزنید و ایشان را پیدا میکنند.
روز اول مسابقات جام باشگاههای ایران بود و آقای پروین گفت من نمیروم. قرار بود به اصفهان بروند و مسابقه بدهند. اگر نمیرفت، به هم میخورد چون بازی…
چرا گفت نمیروم؟
عرض میکنم. گفتند آمادگی ندارد. اگر این طور میشد از آن به بعد هر کسی میگفت من آمادگی ندارم و بازی نمیکرد. من هر چه گشتم او را پیدا نکردم. آقای سردار عقبایی فرمانده نیروی انتظامی تهران بود. با ما رفیق و دوست بود و به دفتر ما میآمد و ما به دفتر ایشان میرفتیم. به ایشان زنگ زدم و گفتم این را بگردید و پیدا کنید. گفت نیست! گفتم شما قاچاقچیها را به راحتی پیدا میکنید، اینکه علی پروین است و مگر میشود پیدا نکنید. یک ساعت بعد گفت در دفتر من است. گفتم به او بگویید همین الان باید تیم را بردارید و ببرید. گفت می گوید تیم ما بازیکن ندارد و بازیکنان نیستند. گفتم به او بگویید همین الان ماشین دم خانه تک تک بازیکنان بفرستید و همه را جمع کنید و اتوبوس جور کردم و تا اصفهان اسکورت کردم. رفت و آن زمان هم اول شدند. قدری بهانه داشتند چون هنوز تیم آنها جمعو جور نشده بود و رفتند و برنده هم شدند.
شما سرمربی تیم ملی فوتبال را آقای پروین گذاشتید؟
بله. این را هم بگویم که ایشان هم مربی تیم پرسپولیس و هم مربی تیم ملی بودند؛ یک ریال هم حقوق نمیگرفتند. آن زمان عربستان…
واقعاً حقوق نمیگرفتند؟
یک ریال حقوق نگرفتند؛ از خودش هم خرج میکردند. آن زمان صحبت این بود که عربستان به ایشان ۵۰ میلیون تومان پیشنهاد کرده بود. حقوق من به عنوان معاون رئیسجمهور ۱۸ هزار تومان بود. ۵۰ میلیون تومان حقوق ۳ هزار ماه من میشد. خدا آیتالله هاشمی را رحمت کند، یک بار من را دید و گفت آقای پروین میخواهد به عربستان برود؟ گفتم بله. علت را پرسیدند و گفتم ۵۰ میلیون به ایشان میدهند. گفت شما چقدر میدهید؟ گفتم ما هیچی نمیدهیم. ایشان گفت به آقای پروین بگویید نرود. به آقای پروین این صحبت را بیان کردم و گفتند نمیروم. به همین راحتی از ۵۰ میلیون تومان گذشتند.
ماجرای چک رد و بدل شما و پروین چه بود؟
یک مسابقه با تیم نیسان ژاپن داشتند. اینها پول بلیت رفت و برگشت را هم نداشتند. آقای پروین نزد من آمد و چون حقوق نمیگرفت گفت چکار کنیم. گفتم دو میلیون تومان به شما وام میدهم اگر برنده شدم به شما میبخشم و اگر بازنده شدید باید دو میلیون تومان را برگردانید. قبول کردند. یک چک دو میلیون تومانی از ایشان گرفتم و دو میلیون پول به آنها دادم که رفتند. آنجا رفتند و بازی را مساوی کردند. در برنامه ما باخت و برد بود. مشخص نبود باید با این پول چکار کنیم. در همان زمان من از تربیت بدنی بیرون آمدم. آن وقت چک ایشان را بعد از من اجرا گذاشتند. من هم به آقای هاشمی رفسنجانی گفتم و ایشان بخشیدند و چک را برگرداندند.