بر اساس قرعهکشی مرحله نیمهنهایی رقابتهای جام حذفی، هوادار باید به مصاف پرسپولیس برود. این مسابقه از چند جهت حساسیت دارد؛ اول اینکه ساکت الهامی فصل گذشته قهرمانی در این مسابقات را با نساجی به دست آورد و حالا میخواهد این واقعه با هوادار برایش تکرار شود. از طرف دیگر هوادار در نیمفصل دوم توانست پرسپولیس را در ورزشگاه آزادی شکست بدهد. به همه این موارد باید استقلالی بودن تعداد قابل ملاحظهای از اعضای کادر فنی هوادار را هم اضافه کرد. این بازی و سایر شرایط حاکم بر فوتبال ایران و البته اوضاع استقلال دست به دست هم داد تا سراغ شاهرخ بیانی برویم و با کاپیتان اسبق آبیپوشان پایتخت که حالا دستیار اول ساکت الهامی محسوب میشود، گفتوگو کنیم. در لابهلای این مصاحبه نکات بسیار جالبی مطرح شد که بهتر است خودتان آن را دنبال کنید.
نیمهنهایی با نساجی
جامحذفی به نوعی هم سخت است و هم آسان. گاهی اوقات در این عرصه تیمهای مطرح حریفان کوچکتر را دستکم میگیرند و همین مسئله موجب بروز مشکلاتی میشود. بارها دیدهایم که مدعیان قهرمانی لیگ برتر در مصاف با تیمهای دستههای پایینتر از گردونه پیکارهای جامحذفی کنار رفتهاند. البته این مسئله فقط محدود به ایران نیست، در ایتالیا، انگلیس و تقریبا همه دنیا همین است. پیرامون قرعهکشی مرحله نیمهنهایی هم باید بگویم طبیعی بود دلمان میخواست با نساجی بازی کنیم چون در قیاس با استقلال و پرسپولیس شانس بیشتری برای صعود به فینال داشتیم ولی به حکم قرعه به مصاف پرسپولیس میرویم و کاملا روی این مسابقه متمرکز میشویم. تمام تیمهای حاضر در جامحذفی و هوادارانشان برای ما کاملا قابل احترام هستند و ما هیچکدام از آنها را دستکم نخواهیم گرفت.
از پرسپولیس نمیترسیم
پرسپولیس و طرفدارانش کاملا قابل احترام هستند اما بازیکنان ما از این تیم ارزشمند قطعا نمیترسند چون اعتمادبهنفس بازی با پرسپولیسیها را پیدا کردهاند. هوادار در نیمفصل دوم توانست پرسپولیس را شکست بدهد. ما تلفیقی از بازیکنان جوان و باتجربه را در کنار هم داریم. معجونی که حاصل آن میشود تجربه و دوندگی. معجونی که میتواند زمینهساز موفقیت هوادار در دیدارهای فوقالعاده حساس جامحذفی شود.
هوادار استقلال
ضمن احترام به همه تیمهایی که در جامحذفی حضور دارند طبیعی است که هوادار هم برای موفقیت خودش تلاش کند. البته ما با توجه به قرعهکشی صورت گرفته در نیمهنهایی، عملا هوادار استقلال هستیم و باید برای ماندن خودمان در جامحذفی پرسپولیس را حذف کنیم. این نکته را هم فراموش نکنید که هوادار یک مجموعه تازهتأسیس با مدیرانی کاملا علاقهمند است. از آقای میری گرفته تا هیئت مدیره و مدیرعامل. یادمان نمیرود که این تیم با رضا عنایتی عزیز به لیگ برتر آمد و حالا تازه دومین فصل حضور خود در لیگ حرفهای را سپری میکند و نتایج خوبی هم گرفته است. به نظر من صعود هوادار به نیمهنهایی جامحذفی خودش یعنی قهرمانی. البته به همین حد قانع نیستیم؛ فقط تا سر حد امکان در جدال نیمهنهایی هم تلاش خواهیم کرد. ساکت الهامی هم مربیای است که واقعا در جامحذفی تخصص دارد. با تراکتور قهرمان این مسابقات شده و فصل گذشته نیز با فتح جامحذفی همراه نساجی موجب شد این تیم ارزشمند مازندرانی پس از ۶۳ سال صاحب جام شود. جامهایی که در خاطرات میماند و کسی نمیتواند تاریخ را عوض کند.
بازی کردن با پرسپولیس در دستگردی
همانطور که گفتم برای پرسپولیس و هوادارانش احترام بسیار زیادی قائلم اما به عنوان عضوی از مجموعه هوادار باید از منافع تیم خودم دفاع کنم. ما براساس برنامهریزی انجامشده میزبان هستیم و دیدارمان باید در ورزشگاه شهید دستگردی برگزار شود. استادیومی که شورای تأمین مجوز حضور تماشاگر در آن برای مسابقاتی که استقلال و پرسپولیس حضور داشته باشند را نمیدهد. ما میخواهیم از حق میزبانی خودمان استفاده کنیم همانطور که پیکان در این هفته لیگ برتر از همین حق استفاده میکند. با پرسپولیس در ورزشگاه آزادی بازی نمیکنیم چون طبیعی است که طرفداران این تیم میآیند و شرایط بهتری برایشان رقم میخورد. قانون باید برای همه تیمها یکسان باشد همانطور که پیکان در شهید دستگردی با پرسپولیس بازی میکند، ما هم باید در نیمهنهایی جامحذفی در همین استادیوم به مصاف پرسپولیس برویم. در مرحله یکچهارم نهایی جامحذفی خودتان دیدید که استقلال ملاثانی تیم دسته پایینتر بود اما چون میزبان بود، ما بدون هیچ حرف و حدیثی راهی اهواز شدیم و بازی کردیم بنابراین پرسپولیسیها هم باید به دستگردی بیایند و بازی کنند.
پایین آوردن کلاس تیمملی
بازی کردن در تورنمنت کافا، شأن و کلاس تیم ملی را پایین میآورد و امیر قلعهنویی هم خودش به خوبی این مسئله را میداند و باید به او حق داد که نگران باشد. تیم ما باید با تیمهای بزرگ بازی کند تا اعتماد به نفس بازیکنان بالاتر برود. دقیقا همان کاری که کرهجنوبی و ژاپن سالهاست انجام میدهند و از زمان برگزاری دیدارهای تدارکاتی برای تقابل با تیمهای بزرگ استفاده میکنند تا هم نقاط ضعف و قوت خود را بهتر بشناسند و هم اینکه بازیکنانشان از حضور در جام جهانی از تقابل با تیمهای بزرگ واهمهای نداشته باشند.
شانس قهرمانی استقلال
استقلال در نیمه دوم دربی بهتر از پرسپولیس بود اما در حال حاضر تجربه بازیکنان پرسپولیس بیشتر است. به نظرم هر سه تیم استقلال، پرسپولیس و سپاهان همچنان شانس قهرمانی دارند و استرس این مسئله نیز برای همه آنها وجود دارد. استقلال اگر میخواهد قهرمان شود، باید هر سه بازی باقیمانده خود در لیگ برتر را ببرد.
اتهام تبانی
واقعاً تأسف خوردم وقتی پس از پایان بازی هوادار با استقلال، برخی افراد در فضای مجازی به ما اتهام تبانی زدند. حتی اگر تمام زندگیام را هم بدهم حاضر به انجام چنین کاری نیستم. ساکت الهامی هم دقیقا همینطور است. او هم خیلی زیاد به حرام و حلال معتقد است و اصلا چنین کاری انجام نمیدهد. مگر قبلا نتایج پرگل در فوتبال ایران رقم نخورده؟ مگر لیورپول یا منچستریونایتد با این همه اعتبار چنین شکستهایی نداشتهاند؟ مگر بارسلونا و رئالمادرید چنین نتایجی در کارنامهشان ثبت نشده است؟ ما در نیمه اول با استقلال مساوی کردیم و اگر تا دقیقه ۵۵ گل نمیخوردیم، قطعا برای آنها دردسر درست میکردیم ولی گل دقیقه ۴۶ شیرازه هوادار را بههم ریخت.
حسرت فیلم بازیها
اینکه بعضی از هواداران استقلال عکسهای من و مجید نامجومطلق را کنار هم قرار میدهند و محبی و مهدی قایدی را با ما مقایسه میکنند، نشان میدهد چون خاطرات خوبی از نسل ما دارند دست به چنین مقایسههایی میزنند. البته متأسفانه گروهی از افرادی که بازیهای ما را در استادیوم تماشا میکردند، کمتر با تکنولوژی سروکار دارند و از طرف دیگر فیلم و عکس بسیار کمتری هم در قیاس با فوتبالیستهای کنونی داریم. ما نسلی بودیم که فوتبال را در زمین خاکی و توپ پلاستیکی یاد گرفتیم و واقعا در دهه شصت فوتبالیستهای بسیار خوبی شدیم اما به خاطر شرایط جنگی و امکانات کم عملا به نسل سوخته تبدیل شدیم. شما باورتان میشود من فیلم پیروزی در دربی سال ۶۲، قهرمانی با استقلال در بنگلادش و بازیهای آسیایی ۱۹۹۰ پکن را هم ندارم. گاهی اوقات فرزندم یا نوهام دلشان میخواهد این فیلمها را ببینند اما حسرت نداشتن آنها را میخورند چون امکانات خیلی کم بود.
موتورسیکلت، تاکسی و شاسیبلند
در زمان ما تعداد زیادی از بازیکنان تیم ملی با موتورسیکلت سر تمرین میآمدند. این مسئله را میتوانید از مهدی فنونیزاده یا محرمی بپرسید. اصلا فوتبال حرفهای نبود و شغل اول محسوب نمیشد. بچهها شغل دیگری داشتند و در کنار آن فوتبال هم بازی میکردند چون پولی نداشتیم. در آن زمان گروهی از ملیپوشان تاکسی داشتند اما حالا فوتبالیستهای جوان شاسیبلند دارند. البته عیبی هم ندارد نوش جانشان. به هر حال شرایط آن زمان فرق میکرد. من خودم ۱۲ سال بازیکن تیم ملی بودم و هرگز نیمکتنشین هم نبودم اما به خاطر شرایط جنگی، کمبود امکانات و همچنین شرکت نکردن در پیکارهای مقدماتی جامهای جهانی ۱۹۸۲ و ۱۹۸۶ در مجموع ۴۰ بازی ملی دارم اما الان یک بازیکن جوان فقط کافی است دو سال مستمر در اردوی تیم ملی بماند تا به بالای ۶۰ بازی ملی برسد. الان همه مسابقات پخش زنده میشود و تکنولوژی هم به کمک آمده تا صحنهها ثبت و ضبط شود ولی من به خاطر دارم وقتی بازیکن تیم ملی بودم، گاهی اوقات تلویزیون وسط پخش بازی دیدارهای تیم ملی آن را قطع میکرد تا برنامه دیگری پخش کند!
ضمانت برای نامجومطلق
من و نامجومطلق با هم همپست بودیم و هر دو نفر نیز میان هواداران محبوب و مردم به ما لطف داشتند. در آن مقطع نسل فوتبالیستها آنقدر حرمت و احترام نگه میداشتند که هرگز در اردوهای استقلال یا تیم ملی این بحث مطرح نمیشد که من بهترم یا مجید؟ شاید برای شما عجیب باشد ولی قبل از اینکه به بازیهای آسیایی ۱۹۸۶ سئول برویم، نامجومطلق چون بازیکن جوان بود باید برای خروج از کشور ضمانت میداد. چند روز مانده به سفر هنوز کار ضمانت درست نشده بود و مرحوم پرویز دهداری به من گفت باید کاری بکنیم تا مشکل حل شود. من خودم چک سفید برای ضمانت دادم تا نامجومطلق به بازیهای آسیایی برود یعنی من برای همپست خودم چنین کاری کردم اما متأسفانه الان میشنویم که برخی فوتبالیستها دلشان میخواهد بازیکن همپستی پایش بشکند تا چند بازی بیشتر بازی کنند!
تمرین در زمین خاکی
استقلال در زمان ما اصلا ساختار باشگاهی نداشت. همه استقلال در آن مقطع یک پیکان مدل ۴۷ برای آقامسلم مسئول تدارکات ما بود. همه وسایل ما در صندوق عقب آن ماشین بود. پرسپولیس هم همین وضعیت را داشت. هیچوقت یادم نمیرود در دوران سرمربیگری منصورخان خدابیامرز، یکبار به خاطر باران نتوانستیم در نظامآباد و تپههای داوودیه تمرین کنیم به همین خاطر ایشان قبل از بازی رسمی ما را به یک زمین خاکی که متعلق به ارامنه بود برد و آنجا تمرین کردیم.
اساماس تبریک
برخی مشکلات به مدیریت باشگاهها برمیگردد. آنها باید حواسشان به پیشکسوتان باشد. من اینهمه سال در استقلال بودم اما تاکنون این باشگاه یک اساماس تبریک تولد هم برایم نفرستاده است. فقط یکبار که بازی تدارکاتی با استقلال داشتیم، آقای ساکت الهامی حرکت قشنگی کرد و از جیب خودش برای ساپینتو تابلوفرش خرید. مقامات باشگاه استقلال نیز یک قاب عکس به من هدیه دادند که اتفاقا با روز تولدم همزمان شد. قرار بود در جریان بازی با استقلال از ایمان عالمی تجلیل کنند اما این کار را هم نکردند.
گوشت قربانی
استقلال این روزها شده گوشت قربانی و هرکس میآید یک تکه از آن را میکَند، جیبش را پر میکند و میرود. بعد هم با کلی ادعا میگوید ما استقلالی هستیم! امکان ندارد یک استقلالی به باشگاه لطمه بزند. مگر میشود چنین اتفاقاتی رخ بدهد؟
مدیر چشم و دلسیر
استقلال مدیر چشم و دلسیر میخواهد؛ مدیری که به دنبال منافع خودش نباشد بلکه بیاید تا تیم را از این وضعیت نجات بدهد. شما ببینید فصل گذشته این تیم بدون شکست قهرمان شد و مردم چقدر خوشحال شدند اما حالا خبر میآید که نمیتوانند به لیگ قهرمانان آسیا بروند. چنین مسائلی خیلی تلخ است.
شرم
استقلال با استراماچونی هم خوب فوتبال بازی میکرد و هم صدرنشین بود اما کاری کردند که این بنده خدا ول کند و برود. در مورد شفر هم همین اتفاق افتاد. ایشان به هر دلیلی اخراج شد اما چرا اجازه ندادند با بازیکنانش خداحافظی کند؟ او را به محل تمرین راه ندادند! رفتاری که با شفر کردند باعث شد از استقلالی بودن خودم خجالت بکشم و واقعا ناراحت شدم چون این آدم به عنوان یک خارجی ذهنیت بسیار بدی نسبت به فوتبال ایران پیدا میکند. در نهایت هم دیدیم که هم شفر و هم استراماچونی شکایت کردند و پول خود را تمام و کمال گرفتند.