نویسنده: اکبر فیجانی، مدرس دانشگاه
لزوم تحلیل حوادث جاری خاورمیانه در سایه اهداف متنوع و بلند مدت نظام سلطه حوادث جاری خاورمیانه باید در سایه اهداف متنوع و برنامه های بلند مدت نظام سلطه تحلیل و متناسب با آن عمل شود.
با حمله اسرائیل به بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق و حمله انتقامی ایران به دو پایگاه نظامی رژیم صهیونیستی که منشا آن تعرض بودند، و تهدیدات متعدد مقامات اسرائیل مبنی بر حمله به ایران، نگرانی درباره احتمال وقوع جنگ تمام عیار بین ایران و اسرائیل و حامیان آن رژیم اشغالگر، افزایش یافته است. اما واقعیت این است که برخلاف جنگ محدود، جنگ فراگیر با اهداف و منافع نظام سلطه در خاورمیانه منافات دارد و به احتمال زیاد آمریکا و دیگر کشورهای قدرتمند به اسرائیل اجازه ورود به چنین جنگی را نخواهند داد.
آمریکا و متحدان نزدیک آن کشور (نظام سلطه) با ایجاد یا تشدید تنش و شعله ور نگه داشتن آتش جنگ محدود (نه جنگ فراگیر) در خاورمیانه چندین هدف را دنبال می کنند:
- مهار ایران به عنوان مهمترین و قویترین مانع تحقق اهداف ضدبشری نظام سلطه
- تسلط بر شاهراه مواصلاتی جهان: ایران به علت موقعیت استراتژیک، ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک (واقع شدن در میانه کمربند اتصالی شرق به غرب) بسیار مورد توجه است.
- تسلط بر منابع غنی انرژی
- آشفته کردن حیاط خلوت و منابع تامین انرژی چین رونق اقتصادی برای کشورهای قدرتمند غربی و افزایش سود شرکت های بزرگ چند ملیتی از طریق فروش تسلیحات نظامی و بازسازی ویرانی ها و خسارات جنگ
- تضعیف و جلوگیری از پیشرفت کشورهای خاورمیانه تجزیه کشورهای خاورمیانه و تشکیل خاورمیانه جدید مطابق با طرح تشکیل اسرائیل بزرگ ممانعت از اتحاد اعراب ممانعت از اتحاد مسلمانان (نظریه پردازان غربی اعراب یا مسلمانان متحد را سد راه تحقق اهداف ضد بشری و نامشروع نظام سلطه می دانند.)
با توجه به موارد مذکور، روشن است که جنگ محدود در خاورمیانه ضامن منافع اقتصادی و سیاسی کشورهای قدرتمند و افزایش ثروت سرمایه داران بزرگ است و صلح و آرامش در این منطقه به نفع آنها نیست، اما جنگی فراگیر که منطقه را به آتش بکشد نیز برای منافع آنها تهدید است. بدون تردید آمریکا و متحدانش با حمله گزینشی و محدود اسرائیل به منافع ایران موافق هستند و می توان گفت اصولا سعی می کنند بیشتر از طریق آن رژیم اشغالگر به ایران ضربه بزنند. اما تجربه نشان داده است که آمریکا، با رعایت اصل هزینه و دستاورد در جنگ، معمولا به کشوری مستقیم حمله می کند که ضعیف باشد و نتواند در پاسخ به آن ضربه مهم بزند، مثل سوریه و عراق، نه روسیه و چین یا حتی کره شمالی که قدرت اتمی است.
به اعتقاد کارشنان مستقل و اندیشکده های ضد ایرانی، و اذعان مقامات ارشد اسرائیل و آمریکا، در صورت حمله به ایران، آمریکا و اسرائیل دچار خسارت زیاد خواهند شد. به عنوان نمونه، رابرت گیتس وزیر اسبق امور خارجه آمریکا و رئیس اسبق سازمان سیا می گوید حمله به ایران پیامدهای ویرانگر برای آمریکا و دوستانش دارد و بهترین راه مقابله با ایران را تضعیف نظام و قدرت بخشیدن به مخالفان داخلی جمهوری اسلامی معرفی می کند. تعدادی از مقامات فعلی نیز اظهارنظر مشابه داشته اند.
به علاوه، بعضی کارشناسان غربی معتقدند در صورت حمله ائتلاف آمریکایی به ایران، مردم کشورهای مختلف خاورمیانه و گروه های مقاومت از ملیت های گوناگون، نیروهای آمریکا و اسرائیل را در سراسر منطقه آماج حملات بی امان خود خواهند کرد.
همچنین توان موشکی ایران، کثرت و پراکندگی سایت های موشکی و پهبادی و قرار داشتن بیشتر آنها در اعماق زمین و زیر کوه، وسعت پهناور کشور، و موقعیت جغرافیایی ایران از جمله نقاط قوت بازدارنده است که توسط آنها ذکر شده است.
تنها یک گزینه متصور است و آن حمله اتمی محدود اما برق آسا به ایران است. اما، گرچه از رژیم نسل کش اسرائیل هر جنایتی بر می آید، با توجه به قدرت دفاعی و تهاجمی ایران و توان و همراهی گروه های مقاومت منطقه، و تبعات اقتصادی امنیتی آن برای جهان، در حالت عادی وقوع چنین اقدام خطرناکی بعید است.
بنابراین آمریکا و متحدانش با پیروی از نظریه پردازانی چون زبیگنیو (زبیگنیف) برژینسکی و هنری کسینجر، ضمن توجیه رفتارشان از طریق دستکاری و فریب افکار عمومی، آتش جنگ و تنش را طوری شعله ور نگه خواهند داشت که ضمن کمک به تحقق اهدافشان و تامین منافعشان، خودشان را نسوزاند. یعنی آنها تلاش می کنند با جنگ های فرسایشی کنترل شده از پیشرفت ایران و دیگر کشورهای منطقه ممانعت بعمل آورند و بهانه ای برای حضور همیشگی و دخالت در امور خاورمیانه ایجاد کنند.
با این اوصاف، بسیار مهم است که کشورهای منطقه، بویژه ایران، با شناسایی برنامه ها و طوطئه های آمریکا و متحدانش و تدبیر و اقدام بموقع، در دام آنها نیفتند. همچنین ضرورت دارد که جامعه جهانی برای کاهش تنش، در اسرع وقت اقدام عملی موثر کند؛ زیرا احتمال اینکه به علت اشتباه محاسباتی یا حرکت احساسی طرف های درگیر، ناخواسته جنگی تمام عیار و بدنبال آن جنگ جهانی حادث شود، بعید نیست.