زمان، عدم قطعیتها و ریسکپذیری؛ سه متغیر اساسی تصمیمگیری در محیط پرآشوب هستند. تصمیمات در زمان و محیط آشوبزا روزآمد است. عدم قطعیتها مانع از تصمیمات میانمدت و بلند مدت میشود. اساسأ در محیط پرآشوب، استراتژی معنی ندارد. تصمیمات عمدتأ با الگوی «سایبرنتیک» انجام میشود. تصمیماتی با کمترین ریسک و بر اساس بازخوردِ رفتارِ خود و عکسالعملِ حریف ... تصمیمات حریف نیز بر همین الگو استوار است. به همین دلیل در محیط پرآشوب، پیشبینی رفتار حریف بسیار سخت و حتی ناممکن میشود و ضرورتأ باید سناریویی اندیشید. مهمترین خطر برای تصمیمگیران در زمانه آشوب، اختلاطِ ذهنی میان «آرزوها و واقعیتها» است. فضای رسانهای گاه آرزوها را واقعیت تفسیر میکند و این بزرگترین آفت برای تصمیمگیرانی است که غرق در فضای رسانهای و برساخته های ذهنی میشوند. به همین دلیل است که در دانش استراتژیک تصمیمگیری باید بر اساس «بدترین سناریوها» اتخاذ شود.
حمله صبح جمعه ریزپرندههایِ هدایت شده از سوی رژیم صهیونیستی به حریم هوایی اصفهان و مانور آنها در حریم پایگاه شکاری شهیدبابایی اصفهان و حوالی تأسیسات هستهای ایران در چارچوب «جنگ روانی» دشمن تبیین میشود. صهیونیستها پس از عملیات «وعده صادق» ایران به سرزمینهای اشغالی در یک تناقص استراتژیک گرفتار شدند. آنها ممکن است در تناقض استراتژیک، رفتاری عقلایی و یا رفتاری غیرعقلایی انجام دهند. اسرائیل از یک سو با حمله مستقیم از سوی ایران مواجه شده است که:
- ایران، مهمترین تهدید علیه موجودیت و بقاء اسرائیل است.
- ایران مرجع و ملجأ جبهه مقاومت در منطقه است.
- ایران با این حمله به دیگر مخالفان رژیم صهیونیستی «جرأت مواجهه» داده است.
- ایران هیمنه اسرائیل را به خصوص در جهان عرب شکسته است.
- ایران برای خود قدرت نرم در سطح منطقهای و افکار عمومی خریده است.
بر این اساس صهیونیستها معتقدند اسرائیل باید به ایران در کوتاه مدت پاسخ نظامی مستقیم دهد.
از سوی دیگر رژیم صهیونیستی غرق در بحرانهای داخلی و خارجی است که باز کردن «جبهه سوم مقابل ایران» آن هم بدون مشارکت امریکا، (در صورت اعتماد به سیاست اعلانی امریکا) میتواند موجبات یک شکست تاریخی بزرگ برای این رژیم (سهمگیرتر از جنگ 33 روزه) فراهم کند. به همین دلیل صهیونیستها برای مدیریت این تناقض، «استراتژی جنگ روانی و تداوم جنگ نامتقارن» را دنبال کردند. ارسال ریزپرندهها به اصفهان با این هدف انجام شد که اولأ احتمال حمله مستقیم اسرائیل به ایران در کوتاه مدت را زنده نگه دارند و هم زمان مانع از عکسالعمل ایران شوند. ثانیأ با حمله صبح شنبه به مقر فرماندهی حشدالشعبی در شهر بابل عراق، الگوی سابق جنگهای نامتقارن را دنبال کنند. انتخاب اصفهان و مانور ریزپرندهها در حوالی پایگاه هوایی شهید بابایی و تأسیسات هستهای نیز حساب شده است. صهیونیستها میخواهند سایه جنگ مستقیم با ایران را بر سر ایران و افکار عمومی حفظ کنند تا از آن «بهرهبرداری چند منظوره» در داخل ایران، منطقه و نظام بینالملل کنند.
اسرائیل کدام اهداف را با جنگ روانی علیه ایران دنبال میکند؟
۱- حمله اسرائیل به تأسیسات نظامی ایران با سلاحهای مخرب و عبور کننده از سیستم پدافندی ایران در کوتاه مدت را همواره محتمل نگه دارند.
۲- انتظار جنگ نزد افکار عمومی ایران، فشار مضاعفی بر اقتصاد سیاسی ایران وارد کند.
۳- بهرهبرداری راهبردی و تبلیغی ایران را از عملیات وعدهصادق با اخلال و تعویق مواجه کنند.
۴- ائتلاف ضد ایرانی همراه با اسرائیل در منطقه و نظام بینالملل را حفظ کنند.
۵- حمله به رفح را هموار و توجیهپذیر کنند.
۶- حمله به حزبالله و دیگر ارکان جبهه مقاومت در عراق، سوریه و یمن را نیز توجیهپذیر کنند.
۷- پروژه بایدن را برای تشکیل دولت فلسطینی با چالش جدید مواجه کنند.
۸- فضای جدید امنیتی برای نتانیاهو در داخل اسرائیل قدرت مانور جدیدی ایجاد کند.
۹- پروژه ایرانهراسی را نزد دولتهای عربی احیاء کنند.
۱۰- روند به تعویق افتاده عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل را در فضای جدید امنیتی منطقه، بازطراحی کنند.
ده مولفه فوق، بهرهبرداری رژیم صهیونیستی از عملیات روز جمعه در اصفهان در چارچوب جنگ روانی است. اینکه اسرائیل در کوتاه مدت به ایران حمله مستقیم میکند یا خیر، سوالی است که در فضای پرآشوب کنونی نمیتوان جواب قطعی داد. عقلانیت استراتژیک اما حکم میکند، تصمیمگیران سیاسی و نظامی عملیات روز جمعه اسرائیل را به ناتوانی این رژیم تقلیل ندهند و بر اساس بدترین سناریو یعنی حمله مستقیم رژیم به تأسیسات نظامی ایران و همراهی ائتلافی از کشورها، تدابیر سیاسی و نظامی را اتخاذ کنند.
این روزها ضروری است تا ماهها و روزهای منتهی به تجاوز صدام به ایران تداعی شود و بر اساس بدبینانه ترین حالت، تدابیر بازدارنده اعم از سیاسی، نظامی، اقتصادی، رسانه ای و… طراحی شود.