به گزارش صد انلاین ، مدتی قبل خانواده دختری با رفتن به مراجع قضایی و انتظامی از ربوده شدن دختر خود خبر دادند و گفتند دخترشان به نام مهناز گم شد و سپس فردی ناشناس با آنها تماس گرفت و گفت دخترشان را ربوده است. آدمربا که با شمارهای ناشناس با والدین مهناز تماس گرفته، به خانواده دختر جوان گفته بود باید برای آزادی او دو میلیارد تومان به او و همدستانش پول پرداخت کنند.
با شروع تحقیقات مشخص شد دختر جوان مدتی قبل با پسری در اینستاگرام دوست شده بود. خانواده مهناز گفتند آن دو با هم قرار ازدواج گذاشته بودند و حتی پسر جوان به نام فرشید به خواستگاری مهناز رفته اما جواب منفی گرفته بود.
با بدست آمدن این نتایج احتمال اینکه فرشید در ربودن دختر جوان نقش داشته باشد، قوت گرفت. هنوز مدت کوتاهی از طرح شکایت آدمربایی نگذشته بود که خانواده مهناز دوباره به پلیس آگاهی رفتند و شکایتی جدید اعلام کردند خانهشان مورد دستبرد قرار گرفته و حدود یک میلیارد تومان طلا از آنها سرقت شده است.
با شکایت دوم این احتمال که آدمربایی بهانهای برای دور کردن خانواده از محل سکونتشان و اجرای نقشه سرقت باشد، قوت گرفت. چون دزدی زمانی انجام شده بود که خانواده مهناز برای طرح شکایت اول به پلیس مراجعه کرده و بعد از بازگشت با درهای تخریب شده خانه و سرقت طلاها مواجه شده بودند.
به این ترتیب شکایت سرقت هم به موضوع آدمربایی اضافه شد و تحقیقات ادامه یافت. دو هفته بعد در حالیکه تحقیقات هنوز به نتیجه نرسیده بود، دختر جوان به خانه بازگشت و مدعی شد آدمربایان او را رها کردهاند.
ماموران با توجه به ادعای مهناز به او مشکوک شدند. به این ترتیب دختر جوان مورد تحقیق قرار گرفت و معلوم شد او فریب پسر خواستگار را خورده و با پای خودش همراه او رفته است.
دختر جوان گفت: من فرشید را دوست داشتم و وقتی از والدینم جواب منفی برای ازدواج شنیدیم، باز با هم در ارتباط بودیم تا اینکه فرشید مرا فریب داد و با خودش به خانه ویلایی یکی از اقوامش در اطراف تهران برد. بعد با یک شماره ناشناس با خانوادهام تماس گرفت و گفت او و گروهش من را ربودهاند و اگر خانوادهام دو میلیارد ندهند من را آزاد نمیکند، اما وقتی به خانه آمدم فهمیدم فریب خوردهام و حدس میزنم سرقت خانه والدینم را هم او انجام داده است.
با اعتراف این دختر، فرشید تحت تعقیب قرار گرفت و در نهایت بازداشت شد و در بازجوییها گفت: من قصد ازدواج با مهناز را داشتم؛ اما خانوادهاش مخالفت کردند. چون وضع مالی خوبی داشتند نقشه خودربایی را طراحی و با دختر مورد علاقهام مطرح کردم او هم موافقت کرد. اول فقط میخواستم از خانوادهاش اخاذی کنم که ناکام ماندم. برای همین نقشه سرقت را کشیدم و سپس کلید خانه مهناز را از او سرقت کردم. در نهایت بعد از دو هفته به مهناز گفتم بهتر است به خانه بروی و من به زودی بلیت ترکیه میخرم و تو را با خودم میبرم؛ البته این را هم دروغ گفته بودم. قصد داشتم وقتی دختر پیش خانوادهاش رفت، طلاهای سرقتی را بفروشم و فرارکنم اما لو رفتم و دستگیر شدم.
با این اعترافات در حال حاضر پسر جوان در اختیار ماموران اداره آگاهی قرار دارد و تحقیقات در حالی ادامه دارد که پرونده آدم ربایی مختومه شده؛ اما پرونده سرقت همچنان باز است.