همه ما روزی با پکیجی که هنوز روانشناسان هم به آن نرسیدند تربیت شدیم، پکیج دمپایی و مگس کش. کم کم که بزرگ شدیم، یاد گرفتیم بدون اینکه بهمان بگویند، اتاقمان را مرتب کنیم و تکالیفمان را بنویسم. اما آیا اینکه دیگر از امر و نهیهای شیرین والدین در امانیم به این معناست که واقعا تربیت شدیم؟ از یک جایی به بعد ما باید یاد بگیریم که خودمان نقش والدینمان را برای خودمان ایفا کنیم. باید یاد بگیریم گاهی با تحکم به خودمان هشدار بدهیم و گاهی با مهربانی بر سر خودمان دست بکشیم.
مهم ترین کاری که والدینمان برای تربیت ما انجام می دهند تنبیه و تشویق است. مثلا ما از شکم مادر تازه بیرون آمده نمی دانستیم چه کاری خوب است و چه کاری بد. رفته رفته با هر تنبیه و تشویقی که شدیم یاد گرفتیم کارهایی که در ازای آنها (آفرین) می شنویم، خوب هستند و کارهایی که در مقابل آنها (برو اتاقت به کارهای بدت فکر کن) میشنویم بد هستند. برای تشویق کردن خودمان، باید اول یک سری اهداف هرچند کوچک و در حد تمیز کردن کشوی میزمان ترتیب بدهیم که اگر به آنها رسیدیم به خودمان پاداش بدهیم. پاداش هم میتواند هر کاری باشد که ما از آن لذت می بریم.
گاهی هم لازم است خودمان را تنبیه کنیم. منتها چیزی که این بین خیلی مهم است این است که ما نباید خیلی بر سرمان بزنیم و خود تحقیری کنیم. چون ما فقط خودمان را داریم ،پس باید با کسی که همیشه همراهمان است دوست باشیم! اما از اینها گذشته، هر از گاهی هم لازم است گوش خودمان را بپیچانیم. سیستم تنبیه خود، اینطور است که اگر کاری کردید که خلاف مواضع خودتان بود ، خودتان را با انجام ندادن کاری که دوست دارید تنبیه کنید. مثلا آن شب سریال مورد علاقه تان را نبینید یا خودتان را از بازی که دوستش داشتید محروم کنید.
بعد از این که یاد گرفتیم چگونه خودمان را تشویق و تنبیه کنیم. نوبت آن است که برای خودمان عادت بسازیم. در مقاله عادتهای کوچک در سایت متمم تعریف عادت اینطور آورده شده: عادت ها رفتار های تکرار شونده ما هستند که برای انجام دادنشان کمترین فشار را متحمل می شویم. و چون هرروز آنها را تکرار می کنیم قطعا تاثیرات عمیقی بر زندگیمان دارند. پس لازم است برای تربیت خود، عادات درست و مفیدی در زندگیمان بگذاریم. حالا این عادت ها بنا بر زندگی شما می تواند متفاوت باشد. از عادت به اینکه سحرخیز بشوید تا عادت به هرروز ورزش کردن.
در کتاب عادتهای اتمی برای هر عادتی یک چرخه ذکر شده که من به چرخ و فلک عادتها تشبیه اش می کنم. چرخ و فلکی که برای هر عادتی وجود دارد اینگونه است. اتاقک اول این چرخ و فلک، محرکی است که ما با حس کردن آن، ولعمان به آن کار برانگیخته می شود. اتاقک بعدی این است که به ولعمان پاسخ می دهیم و اتاقک آخر، رسیدن ما به پاداش است . این چرخ و فلک با هر بار اقدام ما برای آن رفتار چرخ می خورد.
حالا شما عادت بدی مثل اعتیاد به کافیین را در نظر بگیرید. وقتی چرخه اش را بدانیم، قطع کردن این ریسمان هم کار راحت تری می شود. چون می دانیم در ابتدا باید محرک را از بین ببریم. مثلا خیلی به کافه نرویم یا دستگاه قهوه ساز را برای مدتی از جلوی دیدمان برداریم...
در آخر باید بپذیریم که گاهی ممکن است چیزهایی از چشم خودمان جا بماند و دیگران آنها را به ما گوشزد کنند. چون بعضی از آدمها گمان می کنند که قبله عالم اند و هیچ حرفی را از هیچ کس نمی پذیرند.. اما شما از آن دسته نباشید. بخشی از تربیت ما در مسیر گوشزد ها و نصایحی است که می شنویم. می دانم که لحن کسی که دارد ما را نصیحت می کند خیلی مهم است. اما اگر حرفی را می شنویم پنبه در گوشمان نگذاریم، شاید نکته ای آن لا به لا به دردمان خورد. القصه که پذیرا باشید تا کامروا شوید.
انتهای پیام/