طی روزهای گذشته و با انتشار اخباری مبنی بر مذاکرات ایران و آمریکا و همچنین مذاکرات احیای برجام در فضای مجازی و فضای سیاسی کشور، دو قطبی سازی هایی صورتگرفته است؛ بهطور مثال برخی از نیروهای نزدیک به جریان اصلاحات و اعتدال انتقاداتی را در زمینه احیای برجام پیش کشیدهاند و عموماً این پرسش را در فضای سیاسی و فضای مجازی کشور مطرح کردهاند که اگر برجام ایراد داشت چرا دولت کنونی بهدنبال احیای برجام است. البته این مسئله سخن نامربوطی نیست زیرا حامیان دولت فعلی هماکنون در قبال احیای برجام عملاً سکوت پیشه کردهاند درحالیکه در دولت گذشته انتقادات تندی را بر برجام و دکتر جواد ظریف بهخاطر مسئله امضای برجام متوجه کرده بودند.
از طرف دیگر هواداران دولت فعلی نیز ضمن به رخ کشیدن قراردادهای منطقهای اخیر دولت مستقر و همچنین مذاکرات احیای برجام سعی در انتقاد از عملکرد وزارت امور خارجه دولت سابق دارند.
اما موضوعی که باید مطرح شود این است که تمامی این بحثها صرفاً به دوقطبیسازی کشور دامن میزند در حالی که مسئله پراهمیت کنونی احیای برجام است. باید این مسئله را در نظر داشت که بههمین اندازه که دولت اصولگرای فعلی به دنبال احیای برجام و رفع تحریمهاست یک گام مثبت تلقی میشود و انتقادات از گذشته صرفاً به مختل شدن مذاکرات احیای برجام منجر میشود.
باید اشاره کرد از دوقطبیهای پیشآمده تنها تندروهای آمریکا و دولت اسرائیل که مخالف احیای برجام است سود میبرد و ضرر آن متوجه اقتصاد ایران میشود. درحالحاضر و با توجه به اوضاع اقتصادی ایران و فشارهایی که به هموطنان وارد شدهاست هیچ مسئلهای مهمتر از خود احیای برجام نیست و حاشیه سازی در قبال احیای برجام به رفتن دود آن بر چشم اقتصاد و معیشت مردم ایران منجر میشود.
درصورتیکه برجام احیا شود تاریخ از دکتر محمدجواد ظریف بهعنوان امضاکننده برجام و از امیرعبداللهیان و دولتهای رئیسی بهعنوان اشخاصی که در احیای برجام نقش داشتهاند نام خواهد بود و نقش هیچ کدام از اشخاصی که در امضا و احیای برجام زحماتی را متحمل شدهاند قابل انکار نیست.
سود دو قطبی ظریف – امیرعبداللهیان و یا باقری کنی – عراقچی صرفاً به نفع اسرائیل و جریانهای تندروی جمهوریخواه در ایالاتمتحده آمریکاست و ضررش متوجه کارگران ایرانی، مستاجران ایرانی و قشر متوسط و فقیر ایرانی است. این مسئله برای اشخاصی که بهعمد یا غیرعمد درحال قطبیسازی در رابطه با برجام هستند قابل ذکر است که برای برخی از طبقات ایران به واسطه تحریمها و افزایش قیمت ها خرید یک گوشی موبایل هوشمند و یا یک لپتاپ تبدیل به آرزو شدهاست و رفتهرفته این مسئله خود را در حوزه علم و تکنولوژی ایران نشان خواهد داد؛ زیرا تولید علم با قطعات الکترونیکی ارتباط مستقیم دارد. این موضوع صرفاً کوچک یکی از کوچکترین خسارتهای تأخیر در احیای برجام است. مسائل عمدهتری مانند اجاره و یا خرید مسکن اجاره و یا خرید اتومبیل که در همه کشورهای جهان بهراحتی انجام میشود در ایران مبدل به آرزو شدهاست. تحریمها مسئله ازدواج و فرزندآوری را در ایران با مشکل مواجه کرده و روند زاد و ولد و ازدواج را منفی کردهاست.
از تمامی این حرف ها باید به این نتیجه رسید که تحریمها همه مردم ایران را بدون استثنا با هر گرایش سیاسی مورد هدف قرار داده و بههمین دلیل است که باید گفت مذاکرات احیای برجام جنبه ملی دارد و نباید آن را در سطح شخص و یا دولت تقلیل داد.
رفع تحریمها و توسعه اقتصادی ایران در نهایت به نفع هر دو جناح تمام خواهد شد. صرفنظر از اینکه چه کسی این کار را انجام داده است زیرا با توسعه اقتصادی انگیزه فعالیت سیاسی و حزبی در بین تودههای مردم افزایش خواهد یافت و این مسئله به گشایشهای سیاسی و اجتماعی در داخل ایران منجر خواهد شد و همه جناحهای نزدیک به اعتدال گرا و اصلاحطلب از این مسئله سود خواهند برد. از طرف دیگر با افزایش قدرت اقتصادی ایران جناح اصولگرا و محافظهکار نیز سمبه پرزورتری در زمینه اعمال سیاستهای خود خواهد داشت. همچنین باید به این مسأله اشاره کرد که کشور با مسئله اعتراضات صنفی اقتصادی و یا کارگری مواجه نخواهد شد و این مسئله نیز یک امتیاز مثبت برای جناح محافظهکار و اصول گراست زیرا از بخشی از خطرات امنیتی که از اقتصاد نشئت میگیرند به واسطه مذاکرات کاسته است و قدرت بیشتری را به واسطه توسعه اقتصادی برای پیشبرد اهداف خود در زمینهی اقتدارگرایی ایران خواهد داشت. به این مفهوم که احیای برجام برای همه گروهها و جناحهای ایرانی و همه اشخاصی که در داخل ایران زندگی میکنند صرفنظر از گروهبندی سیاسی و اجتماعی نوعی برد محسوب میشود و صرفاً از دو قطبیسازی این مسأله مخالفان و دشمنان برجام سود خواهند. پس بهتر است صرفنظر از اینکه چه کسی این مذاکرات را به پیش میبرد و یا چه دولتی مذاکرات را به پیش میبرد احیای برجام یک جنبه ملی پیدا کند و این مسئله مستلزم حمایت همه گروههای سیاسی و اقشار سیاسی و اجتماعی از مذاکرات احیای برجام است.
درصورتیکه مذاکرات احیای برجام با شکست مواجه شود ازیکطرف دولت رئیسی برای تأمین بودجه خود به مشکل خواهد خورد و همچنین این مسئله به اعتراضات دامن خواهد زد؛ اما صرفاً رئیسی و دولتش نیست که از به ثمر نشستن مذاکرات احیای برجام ضرر میبینند زیرا در صورت ادامه روند موجود و عدم وجود امید در انتخاباتهای آینده، انتخابات بهطور گسترده از جانب مردم تحریم خواهند شد و بخشی از نیروهای اصلاحطلب و اعتدالگرا نیز از این مسئله ضربه خواهند دید.
اگر هر دو جناح سیاسی ادعای تلاش برای بهبود معیشت مردم را دارند باید در همه دولتها در زمینه احیای برجام همصدا باشند و با تندروهای آمریکا و اسرائیل همصدا نشوند. حال باید به این مسئله اشاره کرد که اگر در دوران مذاکرات برجام در دولت روحانی عدهای از جناح مقابل به اشتباه و بدون درنظرگرفتن منافع ملی و یا دخالت دادن جناح بازی در سیاست خارجی، علیه برجام اظهار نظر کرده اند با در نظر گرفتن اینکه منافع ملی و معیشت مردم ایران برای هواداران دولت سابق و روحانی حائز اهمیت است، نباید کار اشتباه آنها را تکرار کنند و باید بدون درنظرگرفتن تجربه تاریخی و در راستای منافع ملی و بهبود معیشت مردم ایران از مذاکرات احیای برجام توسط دولت فعلی حمایت بعمل آورند تا این مسئله را ثابت کنند که در زمینه منافع ملی و معیشت مردم فراجناحی عمل میکنند که این مسئله نیز میتواند در آینده یک امتیاز مثبت برای آنها در اذهان مردم ایران تلقی شود. از طرفی نیز هواداران دولت فعلی هم نباید سعی کنند که با مصادره احیای برجام یک دم به دامن زدن دوقطبی و ایجاد اختلاف با جناح مقابل اقدام کنند که در نهایت این به نفع تندروهای آمریکا و اسرائیل تمام می شود.
درنتیجه گیری باید به این مسئله اشاره کرد که در کشورهای پیشرفته اگر جناح های سیاسی بر سر مسائل داخلی نیز اختلاف داشته باشند بر سر منافع ملی و سیاست خارجی معمولا هم صدا هستند که نمونه بارز آن در دو حزب دموکرات و جمهوری خواه آمریکا قابل مشاهده است. درحالحاضر بهتر است همه جناحهای سیاسی با الگوگیری از کشورهای پیشرفته صرفنظر از گذشته و اختلافات سیاسی در مسئله مذاکرات احیای برجام همصدا شوند و هرگونه صدایی را که به افزایش فشار داخلی در مذاکرات و گروه مذاکره کننده منجر میشود را نادیده بگیرد.
2111/a