به گزارش صد آنلاین، این ناکامی را میتوان به چند عامل اصلی مرتبط دانست:
ترامپ به تیمی متکی است که فاقد تجربه و دانش لازم برای مدیریت مذاکرات پیچیده بینالمللی است. برای مثال، طرح ژنرال کلوگ برای آتشبس با روسیه بر پایه فرضیات نادرستی مانند «ضعف اقتصادی و نظامی روسیه» استوار بود. این نادرستی نشان میدهد تیم ترامپ یا اطلاعات دقیقی از واقعیتها نداشته یا تحلیلی سطحی از وضعیت ارائه میدهد. همچنین، تلاشهای استیو ویتکاف، فرستاده ویژه به روسیه، فاقد ابتکار عمل و پیشنهادهای عملی برای حل جنگ اوکراین بوده است.
ترامپ و تیمش بهوضوح خواستهها و خطوط قرمز کرملین را درک نکردهاند. روسیه پیشتر شرایط خود را برای آتشبس مشخص کرده بود، ازجمله تضمین امنیت در برابر گسترش ناتو به شرق و به رسمیت شناختن کنترل اوکراین بر مناطق مورد مناقشه. اما طرح ترامپ برای آتشبس یکجانبه، بدون توجه به این الزامات سیاسی، صرفاً بر توقف موقت نبرد متمرکز بود. این رویکرد شبیه به آتشبس جنگ کره است که به بنبستی طولانی انجامید، درحالی که روسیه به دنبال توافقی پایدار مبتنی بر تغییرات سیاسی است.
ترامپ تصور میکرد فشار یکجانبه بر روسیه میتواند آن را به پذیرش شرایط واشنگتن وادارد، اما این استراتژی بدون شناخت از تحولات میدانی (مانند پیشرویهای نظامی روسیه) و مقاومت اقتصادی این کشور محکوم به شکست بود. افزون بر این، غرب و اوکراین خواهان توقف جنگ بدون حل مسائل سیاسی هستند، درحالی که روسیه به هیچوجه به چنین توافق نامتوازنی تن نخواهد داد.
ترامپ تحت فشار افکار عمومی و رقبای سیاسی است که هرگونه امتیاز به روسیه را «ضعف» تفسیر میکنند. این فشارها باعث شده تا طرحهای او بیشتر نمایشی باشند تا راهبردی. از سوی دیگر، هماهنگی ضعیف با متحدان اروپایی—که خود منافع متفاوتی در قبال اوکراین دارند—به تشدید اختلافات دامن زده است./عصر ایران