نویسندگان: مایکل نایتس Michael Knights و حمدی مالک
از زمان انقلاب ۱۹۷۹، ایران شبکهای از نیروهای نیابتی و متحدان خود را در سراسر خاورمیانه گسترش داده است. این راهبرد سالها موفقیتآمیز بود. بهآرامی اما پیوسته، "محور مقاومت" تهران، نفوذ خود را در عراق، لبنان و سوریه افزایش داد و در این کشورها علیه اسرائیل و ایالات متحده موضع گرفت. در سپتامبر ۲۰۱۴، شبهنظامیان حوثی مورد حمایت ایران، بزرگترین شهر یمن را تصرف کردند. اندکی پس از آن، یکی از نمایندگان مجلس ایران با افتخار اعلام کرد که دولتش کنترل چهار پایتخت عربی را در اختیار دارد: بغداد، بیروت، دمشق و صنعا.
اما تحولات یک سال گذشته نظم منطقهای را دگرگون کرده است. امروز، ایران تا حد زیادی کنترل دو مورد از این چهار پایتخت عربی را از دست داده است. جنگ اسرائیل در لبنان، حزبالله را که یک گروه شبهنظامی مورد حمایت تهران و نیروی مسلط بر بیروت بود، بهشدت تضعیف کرده است. در دسامبر، نیروهای سنی مورد حمایت ترکیه کنترل دمشق را از رژیم اسد، متحد دیرینه ایران که نیم قرن بر سوریه حکومت کرده بود، بازپس گرفتند. اکنون، جمهوری اسلامی نگران است که یک دومینوی دیگر فرو بریزد.
عراق محتملترین جایی است که این اتفاق میتواند رخ دهد. نیروهای امنیتی در یمن و حتی خود ایران بهاندازهای قوی به نظر میرسند که بتوانند سلطه بر جامعه خود را حفظ کنند. اما گروه های مورد حمایت تهران در عراق دچار نگرانی شدهاند. گروههای مسلح عراقی مورد حمایت ایران در طول سال ۲۰۲۴ بهطور منظم به نیروهای آمریکایی و اهداف اسرائیلی حمله کردند و در مارس همان سال، در یک حمله پهپادی، سه سرباز آمریکایی را کشتند. اما به نظر میرسد که این گروههای مسلح مسیر خود را تغییر دادهاند. آنها از اوایل دسامبر هیچ حملهای انجام ندادهاند؛ نشانهای از این که بیشازپیش از جلب توجه واشینگتن هراس دارند.
سیاستمداران عراق نیز بیش از گذشته مایلاند که ایالات متحده را راضی نگه دارند. دولت عراق به رهبری نخستوزیر محمد شیاع السودانی و چارچوب هماهنگی، که ائتلافی نزدیک به ایران است، اداره میشود. اما تیم السودانی در اواخر ژانویه سه امتیاز مهم به مقامات آمریکایی داد: لغو حکم بازداشت دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، که به دلیل دستور ترور برخی چهرههای تروریستی در بغداد در دوران ریاستجمهوری قبلی خود صادر شده بود؛ موافقت با آزادی الیزابت تسورکوف، پژوهشگر دانشگاه پرینستون که توسط کتائب حزبالله، یکی از گروههای شبهنظامی مورد حمایت ایران، گروگان گرفته شده بود؛ و تصویب یک اصلاحیه بودجه حیاتی که مدتها مورد درخواست کردهای عراق بود؛ بخشی از جامعه عراق که بیشترین ارتباط را با ترامپ دارد. این امتیازات نشان میدهند که متحدان ایران در عراق احساس آسیبپذیری میکنند.
واشینگتن باید از این فرصت استفاده کند تا سطح نفوذ ایران در عراق را بهطور دائمی کاهش دهد. این کار نباید از طریق عملیات نظامی گسترده، بلکه از طریق دیپلماسی سختگیرانه، تهدید تحریمها و عملیات اطلاعاتی انجام شود. چنین اقداماتی ایران را از یک منبع مالی حیاتی محروم میکند و به ایالات متحده در هر گونه مذاکره با تهران اهرم فشار خواهد داد. مهمتر از همه، این اقدامات موجب بهبود حکمرانی در عراق خواهد شد، کشوری که مردمش برای مدتزمانی طولانی تحت سلطه ایران بودهاند.
تهران بهشدت تلاش میکند که عراق را حفظ کند، تا حدی به این دلیل که این کشور منافع اقتصادی برای جمهوری اسلامی محسوب میشود. قرنها پیش، کمپانی هند شرقی، که یک سازمان تجاری و نظامی بود، ثروتهای هند را غارت کرد تا امپراتوری بریتانیا و توسعهی خود را تأمین مالی کند. امروز، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و شاخهی عملیات خارجی آن، نیروی قدس، همین کار را در عراق انجام میدهند. عراق پنجمین تولیدکنندهی بزرگ نفت در جهان است (ایران در جایگاه نهم قرار دارد) و برخلاف ایران و نیروهای نیابتیاش، هیچ تحریمی بر صادرات نفت آن اعمال نشده است. در نتیجه، سپاه پاسداران، گروههای مسلح عراقی، حزبالله لبنان و حتی حوثیهای یمن میتوانند با جذب منابع اقتصادی عراق، ثروتمند شوند. ایران، بهعنوان مثال، تحریمها را با انتقال نفت خود به آبهای عراق دور میزند، بهگونهای که نفت ایران بهطور جعلی بهعنوان نفت عراقی برچسبگذاری شده و به بازارهای جهانی صادر میشود. گروه های مسلح مورد حمایت ایران در عراق، مانند عصائب اهل الحق و کتائب حزبالله – که هر دو توسط ایالات متحده بهعنوان سازمانهای تروریستی شناخته شدهاند – بهطور مستقیم نفت عراق را میگیرند، چه از طریق برداشت غیرقانونی از چاهها و چه از طریق ایجاد شرکتهای صوری که بهطور غیرمنصفانه از سوخت یارانهای دولتی بهرهمند میشوند. گاهی این دریافت بهطور پنهانی انجام میشود، اما در مواردی کاملاً آشکار است.
در سال ۲۰۱۴، نیروهای بسیج مردمی، که متشکل از شبهنظامیان عراقی مورد حمایت ایران است، بهطور رسمی تحت کنترل دولت عراق قرار گرفتند، اما عملاً یک نیروی نظامی موازی ایجاد شد. نیروهای بسیج مردمی (حشد الشعبی) اکنون سالانه بیش از ۳ میلیارد دلار بودجه از دولت عراق دریافت میکنند، که بخش عمدهای از آن صرف پرداخت حقوق ۲۵۰ هزار شبهنظامی این گروه میشود.
بسیاری از این افراد دستورات نخستوزیر را اجرا نمیکنند و در عوض، به پایگاههای آمریکایی حمله میکنند و به درخواست ایران در سوریه میجنگند. برخی دیگر فقط در روز پرداخت حقوق ظاهر میشوند و بدون انجام هیچ کاری، حقوق دریافت میکنند. دولت السودانی همچنین به نیروهای بسیج مردمی اجازه داده که یک امپراتوری اقتصادی به نام «شرکت عمومی مهندس» ایجاد کنند، که نام آن برگرفته از ابومهدی المهندس، رهبری است که در ژانویهی ۲۰۲۰ در حملهی هوایی آمریکا هدف قرار گرفت. این شرکت با شرکتهای چینی و شرکتهای وابسته به ایران برای دریافت قراردادهای نفتی و عمرانی از دولت عراق همکاری میکند.
امپراتوری اقتصادی ایران از مزایای گستردهای در اقتصاد عراق بهرهمند است، از جمله در زمینهی گردشگری مذهبی، واردات دارو، حملونقل، ارتباطات و صنایع نظامی. کمیتهی عالی بازسازی و توسعهی عراق، که تحت مدیریت السودانی قرار دارد، به شرکتهای مرتبط با ایران امتیازات ویژهای در زمینهی اعطای زمین و مجوزهای مختلف میدهد.
تمامی این موارد اهدافی است که ایالات متحده می تواند هدف قرار دهد و دایره فشارها را به ایران افزایش دهد. این گروه ها همگی بانک اهدافی محسوب می شوند که می توانند توسط امریکا مورد تحریم قرار بگیرند. به این ترتیب امریکا شاید بتواند در عراق نیز دست ایران را ببندد.
منبع: فارن فارز