به گزارش صد آنلاین، راز زنده بودن این مرد زمانی فاش شد که فردی او را در زندان شناسایی کرد و به مسئولان زندان لو داد. پس از آن پروندهای تحت عنوان قتل عمد در دادسرای جنایی و اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت تشکیل شد.
مراسم تدفین و ختم این مرد که کمال نام دارد در سال ۱۴۰۰ در یکی از شهرستانها برگزار شد اما ماموران پلیس آگاهی پایتخت در جدیدترین تحقیقات خود پی بردند او زنده است و احتمالا مردی را به قتل رسانده تا به جای خودش دفن شود.
با شروع دور جدید تحقیقات به دستور بازپرس جنایی مشخص شد خانواده این مرد میانسال که نانوایی را در خزانه تهران اجاره کرده بود در تابستان سال ۱۴۰۰ مدعی شدند پس از غیبت او به مغازهاش رفتند و جسد را در حالی پیدا کردند که دچار سوختگی ناشی از برقگرفتگی شده بود. برق گرفتگی باعث شده بود صورت او هم سوخته باشد، اما به واسطه لباس کار و کارت هویتی که کنار جسد بود، هویت کمال را شناسایی کردند و ضرورتی به آزمایش DNA ندیدند.
خانواده کمال گفتند: او برای تعمیر و نظافت به نانوایی رفته بود اما تا عصر خبری از او نشد و برنگشت. برای همین به نانوایی رفتیم و جسد را پیدا کردیم.
پس از آن بود که خانواده کمال جسد سوخته را در شهرستان دفن کردند اما از یک ماه قبل و پس از گذشت سه سال از ماجرا با ورود کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی مشخص شد مردی که تصور شده جانش را از دست داده به اشخاص زیادی بدهکار بود و در نهایت یک نفر را با ضربات چاقو کشت و با ایجاد حادثه برق گرفتگی و صحنهسازی وانمود کرد خودش جانش را از دست داده است.
در تحقیقات پلیسی معلوم شد کمال یک سال پیش بابت جرایم مرتبط با مواد مخدر دستگیر و با هویتی دیگر به زندان سیستان و بلوچستان منتقل شده اما با وثیقه بیرون آمده و بار دیگر هشت ماه قبل با محموله ۱۵ کیلوگرمی حشیش دستگیر شده و باز هم با هویت فردی دیگر به زندان رفته است.
به این ترتیب کمال به تهران منتقل شد اما اصرار داشت او را اشتباه گرفتهاند و خانوادهای ندارد. در نهایت با توجه به تمام مدارک برای ماموران مسجل شد کمال فردی است که جسدی به جای او و بدون آزمایش دیانای دفن شده و در واقع او زنده است و بعد از تدفین جسدی دیگر به جای خودش، سراغ کار مواد مخدر رفته است.
به این ترتیب تحقیقات ادامه یافت تا معلوم شود فردی که کشته و به جای کمال دفن شده چه کسی است. این در حالی بود که کمال هنوز به قتل اعتراف نکرده بود و همچنان منکر هویت واقعی خود بود. به همین دلیل بازپرس جنایی دستور انجام دیانای از متهم و پسر کمال را صادر کرد. سرانجام متهم دستگیر شده که با تایید دیانای خود و پسرش روبرو شد مجبور به اعتراف شد و پذیرفت که کمال است.
او در این مرحله در اعترافاتش گفت: طلبکاران زیادی داشتم و پولی برای پرداخت به آنها نداشتم. یک مغازه نانوایی اجاره کرده بودم که آخرین بار برای تعمیر به آنجا رفتم. یک شاگرد هم داشتم که قبل از من به آنجا رسیده بود و وقتی من به مغازه رفتم دیدم شاگردم را برق گرفته و روی زمین افتاده است، حتی صورتش هم سوخته بود. دیدم بهترین فرصت است او را جای خودم بزنم تا دفن شود و از شر طلبکارا رها شوم. به همین خاطر لباسهایم را عوض کردم، لباسهای خودم را تن شاگرد مردهام کردم. کارت ملیام را هم در وسایل او گذاشتم.
این متهم در مورد اطلاع خانوادهاش از موضوع ادامه داد: به خانوادهام زنگ آمدند و نقشه را برایشان تعریف کردم و گفتم اینجور هم شما از شر طلبکار خلاص میشوید و هم بعد دفن من، بیمه و مقرری دریافت میکنید. فقط به آنها تاکید کردم که شکایت نکنید و قول دادم خودم هم پول میفرستم. خانواده هم قبول کردند و مراسم دفن و سوگواری برگزار شد اما در زندان یکی من را شناخت و به دام افتادم.
در حال حاضر به دستور بازپرس جنایی، کارآگاهان ماموریت دارند خانواده فردی که کمال ادعا میکند شاگردش بوده را شناسایی کنند تا مشخص شد اصلا او وجود خارجی دارد یا آیا گم شدن او را اعلام کردهاند؟ به همین دلیل پرونده و متهم برای ادامه تحقیقات در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار دارد./ سایت جنایی