به گزارش صد آنلاین ، به نقل از خبر فوری، مردی با پلیس تماس گرفت و گفت همسرش و مردی غریبه را با چاقو زده است. وقتی ماموران به خانه این مرد رسیدند جسم بیهوش زن جوان را در راهپله پیدا کردند و بعد هم جسد مرد جوانی را که بهشدت خونآلود بود، مقابل دستشویی خانه پیدا کردند.
ضارب که صالح نام دارد به ماموران گفت: من این دو نفر را با چاقو زدم.
به این ترتیب، صالح بازداشت شد. باجناق او که در محل بود نیز گفت هرچند شاهد قتل بوده اما نقشی در آن نداشته است.
هرچند لیلا، همسر صالح، برای مدتی بیهوش بود، به طرز معجزهآسایی نجات پیدا کرد و زنده ماند. این زن از شوهرش شکایت کرد.
پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه 13 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی، نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند. سپس مادر مقتول در جایگاه قرار گرفت و خواستار قصاص متهم شد.
وقتی نوبت به متهم رسید او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: سال 1400 در اوج کرونا من به همسرم مشکوک شدم. او قبلاً هم به من خیانت کرده بود و به خاطر اینکه بچه دوقلو داشتم او را بخشیدم و همسرم هم قول داد خیانت نکند. وقتی در روزهای کرونایی به همسرم مشکوک شدم با خودم فکر کردم احتمالاً دوباره حالتهای افسردگی سراغم آمده است. با خودم میگفتم لیلا دوباره این کار را تکرار نمیکند.
متهم ادامه داد: آنچه مرا به همسرم مشکوک کرد، شماره تلفن عجیبی بود که در گوشی او دیده بودم. شماره به اسم اعظم ثبت شده بود. وقتی پرسیدم اعظم کیست، گفت دوستم است و در محل کارم با او آشنا شدهام. یک روز با همسرم تماس گرفتم. از او پرسیدم کجاست. گفت سر کار هستم. وقتی به خانه آمدم از دخترم پرسیدم مادرت کی به خانه آمد. او گفت مادر اصلاً سرکار نرفته بود. به همسرم مشکوک شدم و فهمیدم باید او را تعقیب کنم.
متهم در ادامه گفت: روز حادثه سرزده به خانه رفتم. میخواستم در خانه را باز کنم که متوجه شدم کلید از داخل پشت در است. در زدم و همسرم را صدا زدم. طول کشید تا بیاید در را باز کرد. وضعیت مناسبی نداشت. گفتم چرا با این وضعیت در خانه هستی؟ جواب داد تنها بودم، خواستم راحت باشم. من مطمئن شدم او کاری کرده است. همه جای خانه را گشتم و کسی را پیدا نکردم. همسرم گفت باید به دستشویی برود. گفتم برو زود بیا که بیرون برویم. من باید بفهمم چه خبر است.
در این مدت با باجناقم تماس گرفتم و گفتم بیا. مطمئنم در خانه من اتفاقی افتاده و میخواهم تو شاهد باشی. میخواستم زنم را از خانه بیرون بکشم و دوباره خانه را بگردم. وقتی با زنم از خانه بیرون رفتیم در راهپله گفت دوباره باید به دستشویی برود. از اینکه هول کرده بود، فهمیدم کسی در دستشویی است. وقتی او دوباره به دستشویی رفت، به آشپزخانه رفتم و چاقو برداشتم. در همین حین باجناقم رسید. او میخواست دخالت کند. اجازه ندادم و گفتم تو حق نداری در زندگی من دخالت کنی. زنم را از دستشویی بیرون کشیدم و دیدم مردی با لباس مرتب در توالت خانه است. ابتدا زنم را با چاقو زدم و بعد هم آن مرد را با چاقو زدم و روی زمین انداختم. باجناقم میخواست با پلیس تماس بگیرد ولی اجازه ندادم.
متهم گفت: نیم ساعت بعد خودم با ماموران تماس گرفتم و همه چیز را گفتم. این دومین بار بود که زنم به من خیانت میکرد. او باید تاوان کارش را پس میداد. از کاری که کردهام پشیمان نیستم.
در ادامه همسر مقتول به عنوان مطلع در جایگاه قرار گرفت. او گفت: لیلا مرتب با همسر من تماس میگرفت. او زندگی مرا به هم ریخته بود. او سه روز آخر زندگی همسرم 1700 بار با او تصویری تماس گرفت که مدارک آن را هم به پلیس دادهام. این زن باعث قتل شوهر من شد.
سپس وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: شواهد نشان میدهد مقتول 1700 بار در سه روز با لیلا تماس گرفته و بارها به خانه او رفتوآمد کرده و زندگی او را خراب کرده است. این دومین بار بوده که لیلا به شوهرش خیانت کرده و یک بار هم به خاطر رابطه نامشروع محکوم شده است که مدارک آن را ارائه خواهم داد. بنابراین درخواست دارم قضات به این مدارک توجه کنند. موکل من وقتی وارد خانه شده با مرد غریبهای روبهرو شده که با زنش در وضعیت نامناسبی بوده است .
با پایان جلسه دادگاه، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.