به گزارش صد آنلاین ، اوایل دیماه امسال مرد 35 سالهای با مراجعه به دادسرای جنایی تهران از ربوده شدن خود خبر داد.
پس از طرح شکایت پرونده به شعبه ششم بازپرسی ارجاع شد و مرد جوان زمانی که مقابل بازپرس حسین گودرزی نشست، گفت: من در جنوب شهر زندگی میکنم. آن وقتی از خانه بیرون آمدم، در مسیر دو ماشین که هر کدام سه سرنشین داشتند جلویم را گرفتند و کتکم زدند. بعد هم به زور مرا سوار یکی از ماشینها کردند. من ابتدا هیچ کدام از آن 6 نفر را نشناختم، اما وقتی دقیقتر نگاه کردم یکی از دوستان قدیمی خودم به نام منصور را در بین آنها دیدم. هرچه از او پرسیدم چرا این کار با من میکنید و مرا کجا میبرید، جوابم را نداد. بعد از آن مرا به یک مغازه در جنوب غرب تهران بردند، دست و پایم را به صندلی بستند و شروع به کتک زدنم کردند. آنقدر کتکم زدند که بیهوش شدم. بعد که از هوش رفتم منتظر شدند به هوش بیایم. بعد دست و پایم را بستند و در جای خلوتی رهایم کردند. آنجا هم دوباره بیهوش شدم و وقتی به هوش آمدم در بیمارستان بودم. یک رهگذر پیدایم کرده و به بیمارستان برده بود.
این شاکی ادامه داد: چهار ساعت گروگان بودم و هرچه فکر کردم متوجه نشدم چرا من را ربودند و الان شکایت دارم.
بازپرس حسین گودرزی پس از شنیدن اظهارات شاکی دستور شناسایی دوست قدیمی او را داد. در مدت کوتاهی ماموران پلیس آگاهی موفق به دستگیری منصور شدند. مرد دستگیر شده در اولین مراحل تحقیق سه از همدستان خود را معرفی کرد و ماموران هر سه نفر را بازداشت کردند.
منصور در بازجویی ها گفت: شاکی را میشناسم و او دوست قدیمی من است که میداند یک پسر 12 ساله دارم. چند وقت پیش پسر من را در پارک دیده و به خانهاش دعوت کرده بود. پسرم همراهش نرفته و او به زور پسرم را به خانهاش برده بود. بعد هم با تهدید و زور به پسر 12 ساله من تجاوز کرده بود. آن روز پسرم که به خانه آمد حال بدی داشت و چیزی به من نگفت، اما بعد چند روز گفت که چه اتفاقی برای افتاده است. به همین دلیل من به دنبال خانه این دوستم رفتم ولی فهمیدم خانهاش را عوض کرده است. برای همین آنقدر دنبالش گشتم تا خانهاش را پیدا کردم. دست آخر هم موضوع را به برادر همسرم و چند نفر از رفقایم گفتم و شش نفری سراغش رفتیم. ما اصلا قصد اخاذی و آدمربایی نداشتیم و فقط او را کتک زدیم تا ادب شود.
این در حالی بود که پسر 12 سالهای هم که پدرش مدعی است مورد تجاوز قرار گرفته در تحقیقات گفت: من این آقا را میشناختم اما همراهش نرفتم و او مرا به زور با خودش برد و تعرض کرد.
در ادامه شاکی نیز در مورد ادعای طرح شده مورد تحقیق قرار گرفت و گفت: من این پدر و پسر را میشناختم و شنیده بودم این پسر پشت سرم حرف زده است. او را به گوشهای از پارک بردم و چهار سیلی زدم اما کار دیگری نکردم.
با دست آمدن این نتایج بازپرس گودرزی دستور داد شاکی نیز بازداشت شود تا تحقیقات در مورد ادعای دو طرف ادامه یابد.