به گزارش صد آنلاین، اوایل پاییز سال 1400 وقتی زنی میانسال به نام کوکب ناپدید شد، اعضای خانوادهاش با مراجعه به پلیس موضوع را گزارش دادند و درخواست کمک کردند.
دختر کوکب به کارآگاهان گفت: مادرم از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. ما همه جا را دنبال او گشتهام اما خبری از او نیست.
این دختر همچنین گفت برادرش به نام بابک که جوانی 39 است از مدتی قبل بر سر فروش خانه با مادرش اختلاف داشت.
ماموران بعد از ثبت این شکایت، بابک را بازداشت کردند اما او ادعا کرد از سرنوشت مادرش اطلاعی ندارد. باوجود انکار اولیه این مظنون، کارآگاهان به تحقیق و بازجویی از او ادامه دادند تا اینکه بالاخره مرد جوان اعتراف کرد مادرش را به قتل رسانده است.
متهم گفت: من و مادرم بر سر فروش خانه پدری با هم اختلاف داشتیم. آخرین بار وقتی با او درگیر شدم او را با چاقو کشتم و جسدش را به بیابانهای اطراف تهران بردم و دفن کردم.
ماموران به محلی که بابک گفته بود، رفتند ولی جستوجوها برای یافتن جسد بینتیجه ماند. بابک در ادامه محل جدیدی را به عنوان محل دفن مادرش اعلام کرد اما باز هم ماموران در آنجا اثری از جنازه به دست نیاوردند و به این ترتیب بعد از گذشت سه سال از ماجرا، مشخص نشد کوکب در کجا رها یا دفن شده است. این در حالی بود که کشف لکههای خون این زن در خودروی پسرش به مدرکی محکم علیه او تبدیل شده بود و رد نهایت برای بابک به اتهام قتل و دفن غیرقانونی جسد کیفرخواست صادر و پروندهاش به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.
در جلسه دادگاه بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست علیه بابک را خواند، دو خواهر او خواستار صدور حکم قصاص شدند. سپس متهم روبهروی قضات ایستاد و ادعا کرد بیگناه است.
بابک گفت: با مادرم اختلاف داشتم اما او را نکشتم و نمیدانم چه اتفاقی برایش افتاده است. من در پلیس آگاهی تحت فشار به قتل اعتراف کردم و هر بار به دروغ نشانی را به عنوان محل دفن دادم. من بیگناه هستم.
قضات در پایان جلسه وارد شور شدند تا درباره این متهم تصمیم بگیرند./ سایت جنایی