آخرین اخبار
۰۲ مهر ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۳
تفسیر و معنی آیه اتخذوا احبارهم و رهبانهم
بازدید:۱۳۵
صد آنلاین | تفسیر و معنی آیه اتخذوا احبارهم و رهبانهم چیست؟چه احادیث و روایانی در مورد آیه 31 سوره توبه وجود دارد؟ در ادامه با ما همراه باشید تا به این سوالات پاسخ دهیم.
کد خبر : ۱۱۴۰۹۸

در ادامه مطلب معنای آیه ۳۱ سوره توبه “اِتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَ رُهْبَنَهُمْ أَرْبَاباً مِّن دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَآ أُمِرُواْ إِلَّا لِیَعْبُدُواْ إِلَهاً وَ حِداً لَّآ إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَنَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ‏” را به شما ارائه خواهیم کرد و تفسیرهایی که از این آیه موجود است را ذکر می‌کنیم.
معنی آیه اتخذوا احبارهم و رهبانهم

“اِتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَ رُهْبَنَهُمْ أَرْبَاباً مِّن دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَآ أُمِرُواْ إِلَّا لِیَعْبُدُواْ إِلَهاً وَ حِداً لَّآ إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَنَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ‏”

    معنی فارسی:

علماء و راهبان خود را (از نادانی) به مقام ربوبیت شناخته و خدا را نشناختند و نیز مسیح پسر مریم را (که متولد از مادر معین و حادث و مخلوق خداست) به الوهیت گرفتند در صورتی که مأمور نبودند جز آنکه خدای یکتایی را پرستش کنند که جز او خدایی نیست، که منزه و برتر از آن است که با او شریک قرار می‌دهند.

    معنی انگلیسی:

They have taken their scribes and their monks as lords besides Allah, and also Christ, Mary’s son; though they were commanded to worship only the One God, there is no god except Him; He is far too immaculate to have any partners that they ascribe [to Him]!

    معانی کلمات آیه

احبار: حبر (بر وزن جسر) عالم و اثر پسنديده. به فتح اول نيز آيد، ولى كسر آن افصح است. عالم را از آن حبر گويند كه اثر علم و عملش پسنديده است و مى‏ ماند. جمع آن احبار و آن در آيه، ظاهرا شامل علماى يهود و نصارى است.

رهبان: رهب: ترس. راهب: كسى كه از خدا مى‏ ترسد و در عرف، به راهب و صومعه نشين مسيحيان اطلاق مى‏ شود. جمع آن رهبان است. مثل راكب و ركبان. به نظر راغب، مفرد و جمع به كار رود.

ارباب: رب در اصل به معنى تربيت و به معناى فاعل «مربى» به كار رود. جمع آن، ارباب است. به معني رئيس مطاع، رفيق و مصلح نيز آيد.
ترجمه ابراهیمی، محمدحسین: يهوديان و مسيحيان] به جاى خدا، عالمان و راهبانِ خود و مسيح ابن مريم را خدايگان گرفتند! در حالى كه [در آيين آسمانى] فرمان داده نشدند ،جز اينكه خدا را بپرستند كه هيچ خدايى جز او نيست.پاك و منزّه است از آنچه شريك او مى‌سازند

ترجمه ارفع، کاظم: اهل كتاب، دانشمندان و راهبان خود را، خدايان خود در برابر پروردگار قرار دادند و همچنين مسيح پسر مريم را به خدايى گرفتند، در حالى كه هيچ‌وقت به آنها دستورى داده نشده جز اينكه خداوند يكتا را بپرستيد؛ خدايى كه غير از او خدايى نيست و از آنچه برايش شريك مى‌آورند، منزه است
ترجمه استادولی، حسین: دانشمندان دينى و راهبان خويش و مسيح پسر مريم را اربابانى به‌جاى خداى يكتا گرفتند، با آن‌كه مأمور نبودند جز آن‌كه خدايى يگانه را بپرستند كه معبودى جز او نيست، پاك و منزه است از آن‌چه شريك او مى‌سازند

ترجمه اشرفی تبریزی، محمود : گرفتند دانايانشان را و زاهدانشان را صاحبان خود غير خدا را و مسيح پسر مريم و فرموده نشدند مگر آنكه پرستش كنند الهى يگانه را نيست خدائى مگر او منزه است ازآنچه شرك مى‌آورند

ترجمه الهی قمشه‌ای، مهدی: علماء و راهبان خود را (از نادانى) به مقام ربوبيت شناخته و خدا را نشناختند و نيز مسيح پسر مريم را (كه متولد از مادر معين و حادث و مخلوق خداست) به الوهيت گرفتند در صورتى كه مأمور نبودند جز آنكه خداى يكتايى را پرستش كنند كه جز او خدايى نيست، كه منزه و برتر از آن است كه با او شريك قرار مى‌دهند

ترجمه امامی، ابوالقاسم: كشيشان و ديرنشينان‌شان را به جاى خدا، خداى خويش گزيدند.مسيح پسر مريم را نيز.با آن كه نفرمودشان جز بدان كه خدايى يگانه پرستند كه خدايى جز او نباشد.پاكا او،از انبازى كه آرند

ترجمه امینیان، کرم‌خدا: گرفته‌اند [خود] احبار و راهبانهاشان مسيح مريم را [اين مردمان] بجاى خداى و حال آنكه به ايشان نرفته فرمانى بغير آنكه پرستند داور يكتاى همان خداى كه جز او خداى ديگر نيست منزّه است كه آرند شرك او بر جاى

ترجمه انصاریان، حسین: آنان دانشمندان و راهبانشان و مسيح پسر مريم را به جاى خدا به خدايى گرفتند؛ در حالى كه مأمور نبودند مگر اينكه معبود يگانه را كه هيچ معبودى جز او نيست بپرستند؛ منزّه و پاك است از آنچه شريك او قرار مى‌دهند

ترجمه انصاری، مسعود: احبار و راهبانشان را به جاى خداوند،به خدايى گرفته‌اند.و[نيز]مسيح بن مريم[را به خدايى گرفته‌اند]حال آنكه فرمان نيافته‌اند مگر آنكه معبود يگانه را بندگى كنند.معبود[راستينى]جز او نيست.او از آنچه شرك مى‌آورند،[بس]پاك[و منزّه]است

ترجمه ایران پناه، اکبر: غير از خدا علما و راهبانان خود را بمقام ربوبيّت و نيز عيسى پسر مريم به الوهيّت گرفتند در صورتى كه مأمور نبودند مگر آنكه خدايى را پرستش كنند كه غير از او خدايى نيست و او منزّه و برتر از آن است كه شريك داشته باشد

ترجمه آیت اللهی، مهدی: بجاى خدا دانشمندان و عابدان نصارى را و مسيح پسر مريم را پروردگاران خود دانستند و حال آنكه دستور نداشتند مگر به اينكه معبودى يكتا را بپرستند كه جز او معبودى نيست و او از آنچه كه شريك او مى‌پندارند منزّه است

ترجمه برزی، اصغر : [يهوديان و مسيحيان] احبار خود [دانشمندان يهود] و راهبان خود [ صومعه‌نشينان ترسايى] و مسيح بن مريم را به جاى خداوند به خدايى گرفتند، در حالى كه فرمان نيافته بودند جز اين كه خداوند يگانه را بپرستند كه هيچ خدايى جز او نيست. او منزّه است ازآنچه كه شرك مى‌ورزند
تفسیر آیه اتخذوا احبارهم و رهبانهم

اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلَّا هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ «۳۱»

    تفسیر نور (محسن قرائتی):

(اهل كتاب،) دانشمندان و راهبانِ خود و مسيح فرزند مريم را به جاى خداوند به خدائى گرفتند، در حالى كه دستور نداشتند جز خداى يكتا را كه معبودى جز او نيست بپرستند. خداوند از هر چه براى او شريك مى‌پندارند، منزّه است.

    نکته ها

«احبار»، جمع «حِبر»، به معناى دانشمند و «رهبان»، جمع «راهب»، به معناى تاركِ دنيا و دِيرنشين است. آنان با همه‌ى قداستشان بنده‌ى خدايند، نه معبود.

اطاعت بى‌قيد و شرط از احبار و راهبان، نوعى پرستش آنان است و امام صادق عليه السلام فرمود: «مَن اطاعَ رجلًا فى معصية اللَّهِ فقد عَبَدَه» هر كس در راه معصيت خدا، از ديگرى پيروى كند،

امام صادق عليه السلام فرمود: اهل كتاب براى علماى خود، نماز و روزه انجام نمى‌دادند، بلكه علماى آنان حرام‌هايى را حلال و حلال‌هايى را حرام كرده بودند و مردم از آنان پيروى مى‌كردند.

در قيامت، مشركان از اينكه خدا را با شركاى ديگر برابر پنداشته‌اند، حسرت مى‌خورند و مى‌گويند: «تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ» .

    پیام ها

۱- اطاعت بى‌قيد و شرط از غير خدا، نوعى عبادت غير خداست. «ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً»

۲- انسان‌پرستى به هر شكل، شرك است. هيچ شخصيّتى نبايد بت شود. «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ»

۳- پيامبرِ معصوم كه همه‌ى فكر و هدفش خداست، حسابى جدا از علما دارد، لذا نام مسيح جداگانه مطرح شده است. أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ‌ … وَ الْمَسِيحَ‌

۴- عشق‌ها، دوستى‌ها و اطاعت‌ها بايد حدّ و مرز داشته باشد. هر نوع نظام، قطب، مراد، مرشد، اطاعت تشكيلاتى و حزبى و …، اگر سرچشمه‌اش وحى و امر خدا نباشد، شرك است. اتَّخَذُوا … أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ‌

۵- خطر انحراف از توحيد به شرك، هميشه و همه جا بوده است. اتَّخَذُوا … أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ‌

۶- تنها خداوند حقّ قانونگذارى دارد. آنان كه قانون غيرخدا را مى‌پذيرند، ازمدار اسلام، خارجند. «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ»

۷- غلوّ و زياده‌روى درباره‌ى انبيا، پرستش انبيا و يا آنان را فرزند خدا دانستن، شرك است. «سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ»
‏تفسیر نمونه مکارم شیرازی، ناصر 
در آيه بعد به شرك عملى آنان(در مقابل شرك اعتقادى)و يا به تعبير ديگر “شرك در عبادت” اشاره كرده، مى‌گويد: “يهود و نصارى دانشمندان و راهبان خود را، خدايان خود، در برابر پروردگار قرار دادند” (اِتَّخَذُوا أَحْبٰارَهُمْ‌ وَ رُهْبٰانَهُمْ أَرْبٰاباً مِنْ دُونِ اَللّٰهِ‌) .

و نيز “مسيح فرزند مريم را به الوهيت پذيرفتند” (وَ اَلْمَسِيحَ اِبْنَ مَرْيَمَ‌) .

“احبار” جمع “حبر” به معنى دانشمند و عالم و “رهبان” جمع “راهب” به افرادى گفته مى‌شود كه به عنوان ترك دنيا در ديرها سكونت اختيار كرده و به عبادت مى‌پرداختند.

شك نيست كه يهود و نصارى در برابر علماء و راهبان خود سجده نمى‌كردند و براى آنها نماز و روزه و يا سائر عبادتها را انجام نمى‌دادند، ولى از آنجا كه خود را بدون قيد و شرط در اطاعت آنان قرار داده بودند و حتى احكامى را كه بر خلاف حكم خدا مى‌گفتند واجب الاجراء مى‌شمردند قرآن از اين پيروى كوركورانه و غير منطقى تعبير به “عبادت” كرده است.

اين معنى در روايتى كه از امام “باقر” و امام “صادق” ع نقل شده، آمده است كه فرمودند: “اما و اللّٰه ما صاموا لهم و لا صلوا و لكنهم احلوا لهم حراما و حرموا عليهم حلالا فاتبعوهم و عبدوهم من حيث لا يشعرون” : ” به خدا سوگند آنان(يهود و نصارى)براى پيشوايان خود روزه و نماز بجا نياوردند ولى پيشوايانشان حرامى را براى آنان حلال، و حلالى را حرام كردند و آنها پذيرفتند و پيروى كردند و بدون توجه آنان را پرستش نمودند “.

در حديث ديگرى چنين آمده است كه” عدى “ابن حاتم مى‌گويد: خدمت رسول خدا ص آمدم در حالى كه صليبى از طلا در گردن من بود، به من فرمود: اى” عدى “!اين بت را از گردنت بيفكن! من چنين كردم، سپس نزديكتر رفتم شنيدم اين آيه را مى‌خواند” اِتَّخَذُوا أَحْبٰارَهُمْ وَ رُهْبٰانَهُمْ أَرْبٰاباً …”هنگامى كه آيه را تمام كرد گفتم: ما هيچگاه پيشوايان خود را نمى‌پرستيم! فرمود: آيا چنين نيست كه آنها حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال مى‌كنند و شما از آنها پيروى مى‌كنيد؟ گفتم: آرى چنين است، فرمود: “همين عبادت و پرستش آنها است ” .

دليل اين موضوع روشن است زيرا قانونگذارى مخصوص خدا است، و هيچ كس جز او حق ندارد چيزى را براى مردم حلال و يا حرام كند و قانونى بگزارد، تنها كارى كه انسانها مى‌توانند انجام دهند كشف قانونهاى پروردگار و تطبيق آن بر مصاديق مورد نياز است.

بنا بر اين اگر كسى اقدام به قانونگذارى بر ضد قوانين الهى كند، و كسى آن را به رسميت بشناسد و بدون چون و چرا بپذيرد، مقام خدا را براى غير خدا قائل شده است، و اين يك نوع شرك عملى و بت پرستى و به تعبير ديگر پرستش غير خدا است.

از قرائن چنين بر مى‌آيد كه: يهود و نصارى براى پيشوايان خود چنين اختيارى را قائل بودند كه گاهى قوانين الهى را به صلاحديد خود تغيير دهند و هم اكنون مسئله گناه بخشى در ميان مسيحيان رائج است كه در برابر كشيش اعتراف به گناه مى‌كنند و او مى‌گويد: بخشيدم ! .

نكته ديگرى كه بايد به آن توجه داشت اين است كه: چون نوع پرستش و عبادت مسيحيان نسبت به” عيسى “با پرستش يهود نسبت به پيشوايشان تفاوت داشته يكى واقعا مسيح را پسر خدا مى‌دانسته و ديگرى به خاطر اطاعت بى قيد و شرط به عنوان عبادت كردن پيشوايان معرفى شده‌اند لذا آيه فوق نيز ميان آن دو تفاوت قائل شده و حسابشان را از هم جدا كرده است و مى‌گويد:” اِتَّخَذُوا أَحْبٰارَهُمْ‌ وَ رُهْبٰانَهُمْ أَرْبٰاباً مِنْ دُونِ اَللّٰهِ “.

سپس حضرت مسيح را جدا كرده مى‌گويد: ” وَ اَلْمَسِيحَ اِبْنَ مَرْيَمَ “و اين نشان مى‌دهد كه در تعبيرات قرآن همه ريزه‌كاريها رعايت مى‌شود.
در پايان آيه روى اين مسئله تاكيد مى‌كند كه تمام اين بشرپرستيها بدعت و از مسائل ساختگى است” و هيچگاه به آنها دستورى داده نشده كه خدايان متعدد براى خود انتخاب كنند بلكه به آنها دستور داده شده كه تنها يك معبود را بپرستند ” (وَ مٰا أُمِرُوا إِلاّٰ لِيَعْبُدُوا إِلٰهاً وٰاحِداً) .

” معبودى كه هيچكس جز او شايسته پرستش نيست ” (لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ) .

” معبودى كه منزه است از آنچه آنها شريك وى قرار مى‌دهند ” (سُبْحٰانَهُ‌ عَمّٰا يُشْرِكُونَ‌) .
يك درس آموزنده از آیه اتخذوا احبارهم ورهبانهم

قرآن مجيد در آيه فوق درس بسيار پر ارزشى به همه پيروان خود مى‌دهد و يكى از عاليترين مفاهيم توحيد را ضمن آن خاطر نشان مى‌سازد، و مى‌گويد: هيچ مسلمانى حق ندارد اطاعت بى قيد و شرط انسانى را بپذيرد، زيرا اين كار مساويست با پرستش او، همه اطاعتها بايد در چهار چوبه اطاعت خدا در آيد و پيروى از دستور انسانى تا آنجا مجاز است كه با قوانين خدا مخالفت نداشته باشد اين انسان هر كس و هر مقامى مى‌خواهد باشد.

زيرا اطاعت بى قيد و شرط مساوى است با پرستش، و شكلى است از بت پرستى و عبوديت، اما متاسفانه مسلمانان با فاصله گرفتن از اين دستور مهم اسلامى و بر پا ساختن بتهاى انسانى گرفتار تفرقه‌ها و پراكندگيها و استعمارها و استثمارها شده‌اند و تا اين بتها شكسته نشود و كنار نرود نبايد انتظار بر طرف شدن نابسامانيها را داشته باشند.

اصولا اين گونه بت پرستى از بت‌پرستيهاى زمان جاهليت كه در برابر سنگ و چوب سجده مى‌كردند خطرناكتر است زيرا آن بتهاى بى روح پرستش كنندگان خويش را هيچگاه استعمار نمى‌كردند، اما انسانهايى كه به شكل” بت “در مى‌آيند بر اثر خودكامگى، پيروان خود را به زنجير اسارت مى‌كشند و گرفتار همه گونه انحطاط و بدبختى مى‌گردانند.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ فَقَال أَمَا وَ اللَّهِ مَا دَعَوْهُمْ إِلَی عِبَادَهًِْ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ دَعَوْهُمْ مَا أَجَابُوهُمْ وَ لَکِنْ أَحَلُّوا لَهُمْ حَرَاماً وَ حَرَّمُوا عَلَیْهِمْ حَلَالًا فَعَبَدُوهُمْ مِنْ حَیْثُ لَا یَشْعُرُونَ.

امام صادق (علیه السلام)- ابوبصیر گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره‌ی آیه: اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ، پرسیدم، فرمود: «به خدا سوگند! دانشمندان و راهبان یهود مردم را برای عبادت خودشان دعوت نکردند و اگر چنین کاری را می‌کردند، مردم از آن‌ها نمی‌پذیرفتند؛ ولی حلال خدا را برای آن‌ها حرام و حرام خدا را حلال کردند، پس ناخودآگاه، آن‌ها دانشمندان و راهبان را پرستیدند».

    الباقر (علیه السلام):

وَ اللَّهِ مَا صَامُوا لَهُمْ وَ لَا صَلَّوْا لَهُمْ وَ لَکِنْ أَحَلُّوا لَهُمْ حَرَاماً وَ حَرَّمُوا عَلَیْهِمْ حَلَالًا فَاتَّبَعُوهُمْ.

امام باقر (علیه السلام)- قسم به خدا برای آنان نماز نخواندند و روزه نگرفتند، بلکه حرامی را (کار حرام) برای آنان حلال و حلالی را حرام دانستند و از آنان پیروی کردند.

    الصّادق (علیه السلام):

وَ اللَّهِ مَا صَامُوا لَهُمْ وَ لَا صَلَّوْا إِلَیْهِمْ وَ لَکِنَّهُمْ أَحَلُّوا لَهُمْ حَرَاماً فَاسْتَحَلُّوهُ وَ حَرَّمُوا عَلَیْهِمْ حَلَالًا فَحَرَّمُوهُ.

امام باقر (علیه السلام)- به خدا سوگند! به خاطر کشیشها و رهبان‌های خود روزه نگرفتند و نماز نخواندند، بلکه آن‌ها (رهبانها) چیزی را حلال کردند و این‌ها پیروی نمودند و چیزی را حرام نمودند و اینان قبول کردند.

    الباقر (علیه السلام):

وَ اللَّهِ مَا صَلَّوْا لَهُمْ وَ لَا صَامُوا وَ لَکِنْ أَطَاعُوهُمْ فِی مَعْصِیَهًِْ اللَّهِ.

امام باقر (علیه السلام)- به خدا قسم، برای آنان نماز نگزاردند و روزه نگرفتند، بلکه در معصیت خدا از آنان اطاعت کردند.

    الصّادق (علیه السلام):

أَمَا إِنَّهُمْ لَمْ یَتَّخِذُوهُمْ آلِهَهًًْ إِلَّا أَنَّهُمْ أَحَلُّوا لَهُمْ حَلَالًا فَأَخَذُوا بِهِ وَ حَرَّمُوا حَرَاماً فَأَخَذُوا بِهِ فَکَانُوا أَرْبَابَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ.

امام صادق (علیه السلام)- آن‌ها را خدای خود قرار ندادند، بلکه هر حلالی را که آن‌ها حلال کردند، ایشان پیروی نمودند و هر حرامی را که حرام نمودند ایشان قبول کردند و در برابر خدا، خدایان آن‌ها شدند.

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها