شما میتوانید خطر ابتلا به بیماریهای قلبی را به سادگی با رسیدن به خواب کافی در تعطیلات آخر هفته کاهش دهید. نتایج تحقیق جدید نشان میدهد که خواب خوب آخر هفته میتواند با کاهش ۲۰ درصدی خطر بیماری قلبی مرتبط باشد و خواب جبرانی کافی با کاهش خطر بیماری قلبی مرتبط است.
این ارتباط در میان افرادی که بهطور منظم خواب ناکافی در روزهای هفته را تجربه میکنند، آشکارتر میشود؛ افرادی که در طول هفته خواب کافی ندارند، برای جبران آن، در روزهای تعطیل میخوابند، با این حال، تاثیر خواب جبرانی بر سلامت قلب بهطور گسترده مورد مطالعه قرار نگرفته است.
در تحقیق انجام شده تقریباً ۲۱.۸ درصد از افراد به خودی خود کمخوابی گزارش کردند به این معنی که کمتر از ۷ ساعت توصیه شده در شب میخوابیدند. بقیه گروه نیز ساعات خواب ناکافی پراکنده داشتند، اما میانگین خواب روزانه آنها معیارهای محرومیت از خواب را برآورده نمیکند.
افرادی که بیشترین خواب جبرانی آخر هفته را داشتند نسبت به افرادی که کمترین خواب را داشتند، ۱۹ درصد کمتر در معرض ابتلا به بیماری قلبی بودند. علاوه بر این، در میان افرادی که کم خوابی روزانه داشتند، افرادی که بیشتر خوابیده بودند، ۲۰ درصد کمتر از افرادی که کمترین خواب جبرانی را داشتند، در معرض خطر ابتلا به بیماری قلبی بودند. جالب توجه است که این تحقیق هیچ تفاوت جنسیتی در این ارتباطات پیدا نکرد.
با در اولویت قرار دادن استراحت بدون وقفه و کافی در طول هفته، میتوانیم سلامت قلب خود را تا حد زیادی بهبود ببخشیم. راهبردهای ساده مانند پایبندی به ساعت خواب منظم، ایجاد محیط خواب دنج و کاهش زمان صفحه نمایش قبل از خواب میتواند تفاوت واقعی در میزان خواب ما ایجاد کند.
تغییرات کوچک میتواند منجر به کیفیت و کمیت خواب بهتر شود و با درک اینکه خواب چقدر خواب حیاتی است، میتوانیم مسئولیت سلامتی خود را بر عهده بگیریم و عادتهایی را اتخاذ کنیم که به ما کمک میکند تا از اثرات عدم استراحت کافی بهبود پیدا کنیم.
نتایج نشان میدهد برای بخش قابلتوجهی از جمعیت در جامعه مدرن که از کمبود خواب رنج میبرند، کسانی که در آخر هفتهها بیشترین خواب را دارند، بهطور قابلتوجهی نسبت به افرادی که کمترین خواب را دارند، به میزان قابلتوجهی کمتر به بیماری قلبی مبتلا میشوند.
با وجود نگرانیهایی درباره اثرات مخرب بیخوابی، نتایج تحقیقات قبلی نشان دادهاند که بیخوابی حاد الزاماً اثرات زیانبار به دنبال ندارد و شاید بتوان این نتایج را به شرایط بالینی نظیر آنچه بسیاری از اعضای جامعه پزشکی تجربه میکنند، تعمیم داد و به نوعی بتوان از نگرانی این افراد در این راستا کاست.