آخرین اخبار

داستان زندگی

داستان زندگی
صد آنلاین | هنوز هم نمی توانم این ماجرای تلخ را باور کنم. من همواره پیرزن همسایه را به اندازه مادرم دوست داشتم و هر کاری که از دستم برمی‌آمد، برای او انجام می‌دادم تا این که …
کد خبر: ۱۸۷۶۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۸/۱۲

صد آنلاین | کودکی و نوجوانی ام درخانواده ای لبریز از مهر و محبت سپری شد و من زیرنگاه پر از عشق پدری کارگر و مادری خانه دار قد کشیدم که آرزوی های زیادی برای خوشبختی تنها دخترشان در دل داشتند.
کد خبر: ۱۸۷۵۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۸/۱۱

صد آنلاین | بعد از آن که مادرم ماجرای زن صیغه ای پدرم را فهمید،بلافاصله تقاضای طلاق داد و از او جدا شد. من هم که کودکی خردسال بودم نزد مادرم ماندم. او در یک شرکت خصوصی کار می کرد تا هزینه های زندگی را بپردازد.
کد خبر: ۱۸۷۴۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۸/۱۰

صد آنلاین | دختردوم خانواده هستم و پدرم بازرگان بود و مادرم خانه دار! زمانی که فقط۱۵ سال داشتم با اصرارهای عمه ام به عقد پسرش درآمدم.آن زمان درکلاس سوم راهنمایی مشغول تحصیل بودم و دختر زرنگ مدرسه به حساب می آمدم. «مجید» هم که تا سیکل سواد داشت تازه از سربازی برگشته بود. او جوشکاری می کرد و درآمد خوبی داشت. ما واقعا عاشق هم بودیم. قرار شد ما در طبقه پایین خانه عمه ام زندگی کنیم.
کد خبر: ۱۸۶۸۱۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۸/۰۴

صد آنلاین | ۳سال قبل وقتی پدرم به دلیل بیماری از دنیا رفت،احساس کردم تنها شدم وپناهم را از دست دادم. این بود که تصمیم گرفتم در میان بچه های هم محله ای خودم به فردی سرکش و قدرتمند تبدیل شوم تا همه از من حساب ببرند. به همین دلیل به رفیق بازی با دوستان ناباب ادامه دادم تا این که به خلافکاری و سرقت روی آوردم و …
کد خبر: ۱۸۴۷۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۷/۱۲

صد آنلاین | با آن که حدود۸سال ازازدواجم می گذرد اما حسادت های شوهرم که مدعی است پدرم ازنظرمالی هیچ کمکی به او نمی کند زندگی را برمن ودختر خردسالم چنان تنگ کرده است که دیگرازلحاظ روحی و روانی به هم ریخته ام تا حدی که …
کد خبر: ۱۸۳۵۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۳۰

صد آنلاین | وقتی قیچی طلاق ، رشته زندگی مشترک پدر و مادرم را برید، گویی رشته مهر و محبت نیز در زندگی ما قطع شد. از آن روز به بعد احساس یک خلأ عاطفی بزرگ عذابم می داد. برادر کوچک‎ترم دامن مادر را محکم گرفت و به زندگی نزد مادر عشق ورزید اما من به ناچار در کنار پدر ماندم و روزگار سرد و بی روحی را می گذراندم تا این که …
کد خبر: ۱۸۱۵۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۱۲

صد آنلاین | اگرچه بعد ازپایان تحصیلات دانشگاهی دریک شرکت خصوصی مشغول کار هستم ولی سرنوشت تلخ من ازهمان روزهایی آغازشدکه فهمیدم پدرم عاشق داشتن فرزندپسراست اما۳ فرزند بعد ازمن هم دختر به دنیا آمدند و  …
کد خبر: ۱۸۱۴۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۱۱

صد آنلاین | هیچ گاه حتی در تصورم نمی گنجید که روزی برای رهایی و جدایی از همسرم باید در راهروهای کلانتری و دادگاه اوقاتم را سپری کنم اما فقط یک عشق خیابانی روزگارم را به گونه ای سیاه کرد که …
کد خبر: ۱۸۱۲۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۰۹

صد آنلاین | سال ۸۶ با دختر همسایه در روستا ازدواج کردم. چراکه خانواده هایمان با هم آشنا بودند و کاملا یکدیگر را می شناختیم.همسرم زن بسیارخوبی بود.
کد خبر: ۱۸۰۸۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۰۵

صد آنلاین | پدرم به دلیل اعتیاد شدیدی که به مواد مخدر دارد بیشتر اوقات درخانه به سر می برد و پای پیک نیک تریاک می‌کشد و هر وقت که حالش خوب باشد با وانت مدل پایین خودش بار جا به جا می‌کند…به همین دلیل مدام درخانه ما بین پدر و مادرم جروبحث ودعوا ودرگیری هست و حتی پدرم مادرم را کتک هم می‌زند…
کد خبر: ۱۸۰۰۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۲۶

صد آنلاین | با آنکه در دوران ارتباط‌ات غیراخلاقی، مدام تهمت‌های ناروا را تحمل می‌کردم، ولی گویی طوری طلسم شده بودم که به نصیحت‌های دلسوزانه خانواده‌ام نیز گوش نمی‌کردم و نظر مشاوران را هم هیچ می‌پنداشتم تا جایی که …
کد خبر: ۱۷۹۸۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۲۵

صد انلاین | از حدود ۴ ماه قبل وقتی با «پیمان» آشنا شدم، گویی زندگی‌ام رنگ و بویی دیگر گرفت . حالا دیگر دوستانم را فراموش کرده بودم و به امید ازدواج با «پیمان» به همه خواسته‌هایش تن می دادم تا این که ….
کد خبر: ۱۷۹۴۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۲۰

صد آنلاین | در یک خانواده پرجمعیت و در یکی از شهرک های حاشیه مشهد به دنیا آمدم. با آن که ته تغاری خانواده بودم ولی احساس می کردم مورد توجه اطرافیانم نیستم. در همین حال یک روز زمانی که از مدرسه به خانه بازمی گشتم متوجه جوان سیاه چهره ای شدم که چشم به من دوخته بود و تعقیبم می کرد. او روز بعد هم در مسیرم قرار گرفت و شماره تلفنش رابه من داد.
کد خبر: ۱۷۹۱۳۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۱۸

صد آنلاین | فرزند آخر یک خانواده ۷ نفره هستم .پدرم فروشگاه موادپروتئینی دارد و به همراه مادرم در مغازه کارمی‌کنند تا هزینه های زندگی مان تامین شود. از وقتی همه خواهرانم سروسامان گرفتند و به دنبال سرنوشت خودشان رفتند، دیگر خانه خالی شده بود. پدرومادرم نیز تا نیمه شب در مغازه بودند. زمانی که از مدرسه می‌آمدم هیچ‎کس نبود همیشه غذای سرد می خوردم. تنهایی اذیتم می‌کرد برای همین کم کم با دوستانم در پارک قرار می‌گذاشتیم تا همدیگر را ببینیم و اوقاتمان سپری شود.
کد خبر: ۱۷۸۸۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۱۵

صد آنلاین | روزی که در دانشگاه عاشق«ستاره» شدم هیچ گاه فکر نمی‌کردم که روزی به چنین فلاکتی می‌افتم و در مسیر تباهی و نابودی قرارمی گیرم…
کد خبر: ۱۷۸۶۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۱۴

صد آنلاین | اگرچه از همسرم به اتهام ترک منزل شکایت کرده‌ام اما خوب می‌دانم که این جا دیگر پایان خط زندگی مشترکمان است و من هیچگاه با او زیر یک سقف نخواهم رفت چرا که
کد خبر: ۱۷۸۲۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۱۱

صد آنلاین | ۱۸سال قبل بود که عاشقانه پای سفره عقد نشستم و در یکی از روستاهای اطراف اسفراین با «فتح ا…» ازدواج کردم. او از بستگان مادرم بود و ما در طول یک سال چنان شیفته هم شدیم که صدای عشقمان در روستا پیچید. شوهرم سنگ کار ساختمانی بود و در پروژه های بزرگ فعالیت می کرد. دو سال بعد از آغاز زندگی مشترک ،شوهرم در یکی از پروژه های ساختمانی شرکت پدیده مشغول کار شد و بدین ترتیب من و فرزند خردسالم نیز به مشهد آمدیم اما …
کد خبر: ۱۷۷۵۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۰۵

صد آنلاین | پدرم همواره مرا نصیحت می‌کرد که فریب چرب‌زبانی‌های دیگران و تعریف و تمجیدهای بی‌اساس را نخورم؛ اما هیچ وقت نگفت که درآغاز دوران بلوغ قراردارم و احتمال می‌رود درگیر عشق‌های هیجانی شوم که پایانی تلخ دارد و ….
کد خبر: ۱۷۶۹۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۴/۳۱

صد آنلاین | هیچ گاه ازخانواده‌ام دل خوشی نداشتم چرا که بعد از طلاق پدر و مادرم همواره احساس حقارت می‌کردم. فرزند طلاق بودم و دیگران به چشم دختری بدبخت و فلاکت‌زده نگاهم می‌کردند.
کد خبر: ۱۷۵۷۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۴/۲۳