۲۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۳
بازدید:۱۱۰۰۳
صد آنلاین | مرد 40ساله ای که با تهیه فیلم سیاه از زنان بی پناه و کارگران کارگاه تولید سرامیک و زغال، به اهداف شیطانی خود می رسید در حالی به کار گذاشتن دوربین های مداربسته در محل های بسیار خصوصی کارگاه معترف شد که یکی از کارگرانش را برای برقراری ارتباط شیطانی با دختر20 ساله وی به قتل رسانده و جسد او را در پشت کوره زغال دفن کرده بود.
کد خبر : ۹۱۴۹۷

 

به گزارش صد آنلاین ، روزنامه خراسان، اوایل خرداد کارآگاهان پلیس آگاهی در بازبینی پرونده های رمزآلود به ماجرای مشکوکی درباره گم شدن یک زن 40 ساله رسیدند که هیچ کس پیگیر این ماجرای مرموز نبود. همین موضوع، افکار کارآگاهان را به گونه ای درگیر کرد که به ناچار گزارشی را به قاضی دکتر صادق صفری نوشتند و از وی راهنمایی خواستند؛ چراکه آن ها فرضیه جنایی را در این پرونده محتمل می دانستند. این گونه بود که قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب نیز علم و تجربه را به هم گره زد و حکم بازداشت مردی را صادر کرد که کارآگاه سرهنگ ولی نجفی انگشت اتهام را به سوی وی نشانه رفته بود. طولی نکشید که سروان آرمین منفرد(افسر پرونده) در کنار رئیس دایره قتل عمد آگاهی قرار گرفت و با طرح چند سوال فنی و انحرافی مرد 40 ساله ای به نام «حسن – ق» را وادار به اعترافی هولناک کردند که در منزل مسکونی خود غافلگیر شده بود. دقایقی بعد با هماهنگی قاضی صفری، تنها مظنون این پرونده که مدعی بود از «ف-ت» اطلاعی ندارد، مورد بازجویی قرار گرفت و راز قتل زن 40 ساله را با هدف رسیدن به دختر 20ساله وی فاش کرد و به این ترتیب رمزگشایی از پیچیده ترین پرونده افکار کثیف در مشهد ادامه یافت.

 

این شیطان سیاه که روز گذشته به سوالات تخصصی قاضی دکتر صادق صفری(قاضی ویژه قتل عمد مشهد) در محل وقوع جنایت پاسخ می داد، زوایای وحشتناکی از روابط سیاه خود با زنان بی پناه و درمانده را فاش کرد که دل هر انسانی را تکان می داد.این تبهکار بی رحم که خود را «حسن-ق» معرفی می کرد، پس از تفهیم اتهام ارتکاب قتل عمدی از سوی قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: متولد سال 64 هستم و در تهران به دنیا آمدم اما بعد به فریمان نقل مکان کردیم و در این شهر مشغول تحصیل شدم و ازدواج کردم ولی سرنوشت مرا به مشهد کشاند و با دوستانم کارگاه تولید کلوچه راه اندازی کردم که پسر خاله ام به عنوان کارگر وارد کارگاه شد و «پایپ»(ابزار استعمال مواد مخدر صنعتی شیشه)را به دستم داد بعد از آن کارگاه تولید چینی در جاغرق به راه انداختم و بعد درحالی کارگاه رابه جاده کلات منتقل کردم که با زنی به نام «م» ارتباط داشتم. او از همسرش طلاق گرفته بود و برای تامین مخارج اندک زندگی اش در کارگاه من کارگری می کرد. در همین باره با زنان دیگری هم ارتباط برقرار می کردم تا این که اواخر سال 98 زنی به نام «ف-ت» به همراه دختر نوجوانش به کارگاه من آمدند و چون از همسرش طلاق گرفته بود، من هم بی درنگ ارتباطم را با او شروع کردم.

روزی «ف» برای بردن برخی لوازم زندگی اش به قوچان رفت و من هم همراه او شدم ولی وقتی لوازم را برداشت شوهر سابقش از او به اتهام سرقت شکایت کرد که همین موضوع دستاویزی برای من شد چراکه «ف» از بازداشت و دستگیری خودش هراس داشت. من هم با سوءاستفاده از این موضوع به او قرص های خواب‌آور می دادم و ادعا می کردم که اگر نیروهای انتظامی برای دستگیری تو آمدند چنین تصور کنند که تو خواب هستی!از سوی دیگر هم مدتی بعد خانواده ام را تقریبا فراموش کردم چرا که «ف» اجازه نمی داد به فریمان بروم و از خانواده ام خبری بگیرم ولی روزی که او و دخترش دست‌بند پلیس را در خانه ام دیدند، خودم را نیروی امنیتی معرفی کردم تا به این بهانه بتوانم به شهرستان بروم و از خانواده ام خبر‌ی بگیرم!«شیطان سیاه» درباره فیلم های مستهجن زیادی که از زنان بی پناه تهیه کرده بود نیز گفت: از روابط با زنان فیلم می گرفتم تا برای تهدید آبروریزی از آن ها استفاده کنم! ولی از هیچ فیلمی استفاده نکردم!

وی در پاسخ به سوالی درباره کار گذاشتن دوربین های مداربسته در حمام و محل تعویض لباس زنان در کارگاه نیز فقط سکوت کرد! ولی در خصوص این که چرا از خودش هم هنگام خود آزاری فیلم گرفته است،گفت: می خواستم هر نوع ارتباطی را از سر کنجکاوی تجربه کنم!

هنگامی که اعترافات «شیطان سیاه» به دختر 20ساله ای رسید که مادر او را با هدف رسیدن به نیات پلیدش به قتل رسانده است، دختر جوان اشک ریزان مقابل او ایستاد و با قلبی آکنده از درماندگی و بدبختی به مرد 40 ساله گفت: تو چگونه مرا این همه مدت فریب دادی!تو مادرم را کشتی تا با من ارتباط غیراخلاقی بگیری؟ یک انسان تا چه حدی می‌تواند سقوط کند! تو به من که دختری باکره بودم رحم نکردی و هستی و آینده‌ام را برای هوسرانی خودت به تباهی کشیدی! تو مادرم را کشته بودی و روی خاک او مرا آزار می دادی ولی من چون بی پناه بودم، چاره ای جز سکوت نداشتم و ادعاهایت را باور می کردم که از نیروهای امنیتی هستی!

دختر 20 ساله که دیگر اشک های بغض آلودش به فریادی بی صدا تبدیل شده بود با چهره ای باران زده ادامه داد: مادر مرا ببخش! او من و تو را آلوده مواد مخدر صنعتی کرد تا به اهداف شیطانی خودش برسد! مادرم مرا ببخش که مادر همواره بخشنده است اما من چگونه می توانم از قاتل تو بگذرم که مرا این گونه فریب داد و هنوز تصور می کردم تو در مرکز درمانی نیروهای امنیتی تحت درمان قرار داری! چرا که او به من گفته بود مادرت قرص و مواد مخدر و مشروبات الکلی را با هم مصرف کرده و به حالت کما رفته است! و من جان او را نجات داده ام ولی در بیمارستان نیروهای امنیتی بستری است که امروز اندکی انگشت خود را تکان داد! به همین خاطر مدام به بهبود تو می اندیشیدم اما تهدیدم می کرد که به کسی چیزی نگویم تا او به هوسرانی های خودش ادامه بدهد!

در ادامه این مواجهه حضوری با افراد مرتبط در این پرونده جنایی، متهم«حسن-ق» درباره چگونگی قتل زن کارگری که مدعی بود او را به عقد موقت خودش درآورده است نیز گفت: وقتی دیدم آن زن اجازه نمی‌دهد به دیدار خانواده ام بروم، نقشه جنایت را طراحی کردم و قرص‌هایی را به او خوراندم که به خواب سنگینی فرو رفت. سپس شیلنگ گاز بخاری را بریدم و درون اتاق گذاشتم تا روز بعد که دچار گاز گرفتگی شد. سپس با خود اندیشیدم که چگونه از شر جسد خلاص شوم. البته تصمیم گرفتم آن را  در کوره زغال بسوزانم ولی می دانستم به طور کامل نخواهد سوخت و بقایای جسد باقی می ماند. به این ترتیب «مهسا»(دختر مقتول) در جریان مرگ مادرش قرار می گیرد. از سوی دیگر هم وسیله ای برای بیرون بردن جسد و رها کردن آن در بیابان نداشتم و از طرف دیگر هم می ترسیدم که کسی مرا هنگام حمل جسد مشاهده کند. این بود که در نهایت تصمیم گرفتم تا در پشت کوره تولید زغال، آن را دفن کنم. با این نقشه، پیکرش را به درون حفره ای انداختم که آن را کنده بودم. بعد هم روی آن را مانند گذشته سرامیک کردم و دختر آن زن را به عقد موقت خودم درآوردم.  به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، در همین حال نجمی(معاون عملیات آتش نشانی) و دکتر رضازاده(رئیس سالن تشریح پزشکی قانونی) بر اعترافات متهم درباره ماجرای خفگی با گاز شهری در حالی مهر تایید زدند که برخی از اهالی محل با دیده نفرت به «شیطان سیاه» می نگریستند و با زمزمه های خود از وی ابراز انزجار می‌کردند اما تعدادی از نیروهای پلیس برای جلوگیری از هر حادثه تلخی در محل وقوع قتل حضور داشتند و امنیت را تا پایان اعترافات متهم برقرار کردند.

بسیاری از اهالی محل با هجوم به سمت خودروی قاضی ویژه قتل عمد مشهد از وی درخواست کردند تا عامل این جنایت تکان دهنده به اشد مجازات قانونی محکوم شود.

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
لینک کپی شد
اشتراک گذاری:
ارسال نظر
پربیننده‌ها پربحث‌ها