به گزارش مجله سلامت صد آنلاین، البته این فقط پزشکان عمومی نیستند که از وضعیتشان گله دارند؛ بلکه برخی از متخصصان نیز معتقدند که دخلوخرجشان با هم نمیخواند و اگرچه عملهای سختی را انجام میدهند، حقوق و مزایای چندانی بابت آن دریافت نمیکنند؛ اتفاقی که باعث شده است خیلیها قید کار کردن در مراکز دولتی را بزنند و به بیمارستانها و کلینیکهای خصوصی سرریز شوند یا اینکه به انجام کارهای زیبایی روی آورند و ترک دیار کنند و سودای مهاجرت به سر داشته باشند.
آمارها نیز این موضوع را بهخوبی تأکید میکنند؛ برای مثال فرهیختگان سال گذشته از مهاجرت شش هزار و 500 پزشک از ایران خبر دادند که نزدیک به 2 هزار و 300 نفر از آنها از پزشکان متخصص هستند. مهمتر اینکه آمار مهاجرت پزشکان و متخصصان در سال 98 چیزی حدود 2 هزار و 500 نفر بوده و نزدیک به 611 متخصص بین مهاجران حوزه بهداشت و درمان قرار داشتند.
ایرج خسرونیا، رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران دراینباره به رسانهها گفته است که متأسفانه سالهاست درباره وضعیت نامناسب معیشتی پزشکان و بهخصوص پزشکان جوان به مسئولان هشدار دادهایم؛ اما در این زمینه هیچ راهکاری که بتواند این معضل را برطرف کند ارائه نشده است.
به گفته او مسئله اینجاست که برخلاف تصور عامه بسیاری از پزشکان درآمد بالایی ندارند و برای تأمین معیشت خود با مشکل مواجهاند؛ اما وقتی اعتراض میکنند حتی مردم هم حرف آنها را باور نمیکنند؛ چون سالها این فرهنگ در بین مردم جا افتاده که پزشکان همه از قشر مرفه جامعه هستند و دغدغه معیشت برای آنها وجود ندارد؛ درصورتیکه واقعیت چیز دیگری است؛ بهخصوص درباره پزشکانی که تجربه زیادی ندارند و باید سالهای متمادی تلاش کنند تا بتوانند به جایگاهی برسند که درآمدشان کفاف هزینههای زندگیشان را بدهد.
از سوی دیگر، بسیاری از فارغالتحصیلان رشته پزشکی وقتی شرایط را بغرنج میبینند، به جای اینکه بخواهند ساعتهای طولانی در بیمارستانها یا مناطق دورافتاده کار کنند، ترجیح میدهند به شغل دیگری روی بیاورند تا هم در کنار خانوادهشان باشند و هم بتوانند هزینههای زندگیشان را راحتتر تأمین کنند.
اگرچه آمار مهاجرت پزشکان آماری تأملبرانگیز است، متولیان حوزه سلامت، مدتهاست نسبت به کمبود پزشک هشدار میدهند و خواهان بهبود شرایط آنها هستند. سرانه پزشک در ایران ۱۱.۸ بهازای ۱۰ هزار نفر جمعیت است. درصورتیکه این آمار در کشورهای پیشرو در حوزه سلامت بین ۳۰ تا ۵۰ است.
همچنین سرانه پزشک متخصص در ایران ۵۹ پزشک به ازای ۱۰۰ هزار نفر است که این آمار برای کشورهای اروپایی عمدتا بیش از ۲۵۰ تا ۳۵۰ است؛ آماری که جایگاه نامناسب ایران را ازلحاظ تعداد پزشک بهویژه پزشک متخصص، مشخص میکند. با این وجود، برخی از پزشکان میگویند بیتوجهی به مطالبات آنها و همچنین تأخیر در پرداخت کارانه و دستمزد پایین موجب شده تا انگیزههای لازم را برای ادامه فعالیت نداشته باشند.
یکی از همین پزشکان که تخصص جراحی دارد میگوید که در بیمارستانها و مراکز دولتی پرداختی پزشکان و همچنین کارانه آنها بسیار ناچیز است که البته همان میزان نیز با تأخیر چندین و چند ماهه پرداخت میشود.
او از این گلایه دارد که علیرغم تفاوت نداشتن خدمات پزشکی در بیمارستانهای دولتی و خصوصی تعرفههای آنها با هم دیگر بسیار متفاوت هستند: « پزشک در بیمارستان دولتی همان جراحی را انجام میدهد که در اتاق عمل بیمارستان خصوصی انجام میشود. برایشان هم هیچ فرقی ندارد که در کدام بیمارستان بخواهند فعالیت کنند؛ چراکه آنها سوگند یاد کردهاند و هیچگاه برای بیماران کم نخواهند گذاشت.»
او میگوید: «این مسئله باعث شده تا خیلیها قید خواندن تخصص را بزنند یا اینکه ترجیح دهند، کارهای زیبایی برای مراجعهکنندگانشان انجام دهد، چون این کارها درآمد بسیار عالی دارد؛ درحالیکه برخی از متخصصان در بیمارستان شیفتهای پشت سر هم را طی میکنند و استرس بالایی را پشت سر میگذرانند؛ اما حقوق و مزایایی که دریافت میکند، اصلا قابلقبول نیست؛ ضمن اینکه سوابق کاری نیز چندان در پرداخت کارانهها و حقوق و مزایا دخیل نیست!»
پزشک دیگری نیز که تخصص قلب دارد، این موضوع را تأیید میکند و میگوید: «اکنون بسیاری از بیمارستانها ضررده هستند و شاید به همین دلیل نمیتوانند کارانه خود را پرداخت کند. متأسفانه پرداخت کارانهها هیچ نظمی ندارد و پزشکان روی آن بهعنوان یک منبع درآمد نمیتوانند حساب کنند؛ برای مثال خود من آخرین باری که کارانه دریافت کردهام، خرداد سال گذشته بوده است. یا اینکه برای هر اکوی قلبی که در بیمارستان انجام میدهم، چیزی حدود 100 هزارتومان دریافت میکنم که البته این دریافتی نیز معمولا با تأخیر چند ماهه است!» کمبود پزشک و مهاجرت آنها موضوعی انکارنشدنی است!
این پزشک دلیل این مسائل را دستمزد پایین در کشور و پرداختیهای بالا در برخی از کشورهای دیگر میداند و میگوید: «همین الان نیز در برخی از رشتههای پزشکی مانند بیهوشی، طب اورژانس و کودکان و… با کمبود مواجه هستیم و ادامه روند فعلی میتواند شرایط بحرانی و تهدیدکنندهای را برای سلامت شهروندان رقم بزند.»
مشکلات جامعه پزشکی یکی دوتا نیست؛ بلکه بیراه نیست اگر بگوییم، شرایط رزیدنتها از سایر پزشکان نامناسبتر است؛ پزشکانی که میگویند، بیشتر عملهای جراحی در بیمارستانها به دست آنها انجام میشود و شیفیتهایشان مدام و پشت سر هم است؛ اما حقوقشان چیزی حدود 10 میلیون تومان است.
به گزارش «اصفهانزیبا» یکی از همین رزیدنتها میگوید: «زمانی که رزیدنت شدم، یک دختر دهماهه داشتم؛ درصورتیکه کشیکها بهقدری سنگین و فشرده بودند که اصلا فرصت بودن با دخترم را نداشتم و او را به خانوادهام سپرده بودم. تا قبل از این فکر نمیکردم، دوران رزیدنتی اینگونه باشد.
رزیدنتها در سال اول ۱۲، سال دوم ۱۰، سال سوم ۸ و سال آخر باید ۶ شب کشیک باشند. سال اول، موقعی که میرسیدم خانه، دیگر جان و رمقی برایم باقی نمانده بود. هر چه هم خواهش میکردم که به من ساعت شیر بدهند، قبول نمیکردند. آن موقع بود که فهمیدم مشکلات من در آن دوره به خودم مربوط است و کسی به دادم نمیرسد یا مدارا نمیکند.
در قانون رزیدنتی فرقی بین خانم و آقا یا مجرد و متأهل وجود ندارد و حمایتی از آدم نمیشود. اعتراض هم که میکردم، میگفتند تو که شرایط را میدانستی، میخواستی بچهدار نشوی! حجم کار سنگین و عدم درک و حمایت، فشارهای روحی و روانی سنگینی را درپی دارد و باعث میشود رزیدنتها به هیچ کاری نرسند. اساتید هم میگفتند اگر میخواهی متخصص خوبی شوی، باید این چهار سال دور همهچیز را خط بکشی و همه فکر و ذکرت کار و دَرست باشد؛ درحالیکه سال اول، آنقدر کار سرت میریزند که اصلا بازدهی نخواهی داشت. ضمن اینکه حقوقی که دریافت میکنم، فقط بابت اجاره خانه میرود.»
علیرغم تصور جامعه، بسیاری از پزشکان از شرایط خود ناراضی هستند. طبق نظر رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران، تنها ۱۰ درصد از پزشکان درآمد خوبی دارند و ۴۰ درصد میتوانند مخارج زندگی خود را پرداخت کنند و ۵۰ درصد از جامعه پزشکان عمومی وضعیت معیشتی خوبی ندارند.
به گزارش «انصافنیوز» کشورهایی مانند فرانسه، هلند و انگلستان موفق شدهاند با ایجاد اصلاحات قوانین مراقبتهای بهداشتی، درآمد پزشکان را افزایش دهند. این موضوع باعث شده است متقاضیان کار یا تحصیل پزشکی در این کشور بالاتر رود.
کشورهای عربی نیز در سالهای اخیر به کشورهای در حال توسعه در زمینه بهداشت و درمان تبدیل شدهاند؛ مثلا پزشکان در کشور عمان حقوق بالایی دارند و این موضوع باعث شده است عمان یکی از مقاصد مهاجرتی برای پزشکان باشد.
آمریکا، هلند، انگلیس، آلمان و همچنین عمان از جمله کشورهایی هستند که برای تحصیل پزشکی میتوانند گزینه مناسبی باشند. موضوع دیگری که باعث مهاجرت پزشکان به دانمارک یا سایر کشورها میشود، عدم تعادل میان تعرفههای ابلاغی دولت و رشد هزینهها و تورم است؛ زیرا باعث میشود کیفیت خدماتدرمانی پایین بیاید و بسیاری از واحدهای خدمات سلامت تعطیل شده یا متضرر شوند.