به گزارش صد آنلاین ، دکتر مارکلی روانشناس بالینی میگوید: «اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) یک وضعیت سلامت روان است که توسط متخصصان تشخیص داده می شود.»
NPD یک اختلال شخصیت خوشهای B است که در کنار اختلالات شخصیت مرزی (BPD)، ضد اجتماعی (ASPD) و هیستریونیک (HPD) قرار دارد. ویژگی مشترکی که این شرایط را متحد می کند تمایلاتی است که منجر به شیوه های نامناسب تفکر، احساس و تعامل با دیگران می شود.
همانطور که برای بسیاری از شرایط سلامت روان صادق است، ما می بینیم که این تمایلات در نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع می شود. سپس، آنها در طول زمان نسبتاً پایدار می مانند و می توانند منجر به ناراحتی یا اختلال در عملکرد شوند.
اغلب، فردی که با NPD زندگی می کند، نمی داند که چرا با به اصطلاح «اصول» زندگی دست و پنجه نرم می کند و گفتن این دلیل که آنها یک "خودشیفته" هستند کمکی به آنها نمی کند.
درست مانند سایر شرایط سلامت روان، تنها در صورتی میتوانید NPD را تشخیص دهید که معیارهای بسیار خاصی را که توسط یک متخصص بهداشت روان تعیین میشود، داشته باشید.
دکتر مارکلی توضیح میدهد: «ما از مجموعهای از معیارها از ویرایش پنجم کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی استفاده میکنیم، که آن را « DSM-5 » مینامیم تا مشخص کنیم که آیا کسی NPD دارد یا خیر.»
برای تشخیص اختلال شخصیت از هر نوع، یک فرد باید با یک متخصص بهداشت رفتاری ملاقات کند و یک ارزیابی بالینی جامع داشته باشد.
طبق DSM-5، یک فرد مبتلا به NPD باید حداقل پنج ویژگی از 9 ویژگی را در طیف گسترده ای از موقعیت ها نشان دهد. در طول فرآیند ارزیابی، متخصص سلامت روان معیارها را ارزیابی و متمایز میکند تا از صحت تشخیص اطمینان حاصل کند.
معیارهای نه گانه عبارتند از:
همه ما افرادی را می شناسیم که با وجود داشتن لیستی از دستاوردها توانسته اند فروتن بمانند. این در مورد افراد مبتلا به NPD صدق نمی کند. آنها اغلب تمایل دارند درباره اینکه چه کسی هستند، چه دارند و کارهایی که انجام داده اند به خود ببالند.
DSM -5 سریعاً متذکر می شود که این حس برتری را نباید به دست آورد. به عبارت دیگر، یک فرد مبتلا به NPD ممکن است دستاوردهای خود را بسازد یا اغراق کند. آنها حتی ممکن است انتظار داشته باشند که بدون انجام کاری (شخصی یا حرفه ای) برای متمایز کردن خود به عنوان فردی خاص در نظر گرفته شوند.
یک ویژگی کمتر شناخته شده از NPD این است که خود را به استانداردهای غیر منطقی بالا نگه دارد. دکتر مارکلی میگوید که تا حدودی این اتفاق میافتد، زیرا افراد مبتلا به NPD تمایل دارند تواناییهای خود را بیش از حد ارزیابی کنند. به عبارت دیگر، یک فرد مبتلا به NPD اغلب متوجه نمی شود که اهدافش غیرواقعی هستند، زیرا فکر می کنند بهتر از افراد دیگر هستند.
افراد مبتلا به NPD اغلب، مشغول با خیال پردازی درباره موفقیت نامحدود، قدرت، درخشش، زیبایی یا عشق ایده آل هستند. بسیاری از ما احتمالاً در مورد ثروتمند، مشهور، قدرتمند، دوست داشتنی یا با استعداد بودن آرزو کرده ایم. اما در مورد NPD، این نوع خیال پردازی مکانیسم های دفاعی هستند.
به گفته دکتر مارکلی، NPD دو رو دارد: روی بزرگ و روی آسیب پذیر. و یکی بدون دیگری واقعا نمی تواند وجود داشته باشد. پشت همه جسارت ها، افراد مبتلا به NPD معمولاً عزت نفس بسیار پایینی دارند. تخیلات داشتن و شایستگی مانند یک سپر برای آنها عمل می کنند. خیال پردازی بیش از حد باعث میشود فردی را که فکر میکنند هستند را با کسی که واقعاً هستند، روبرو کرده و فردی را که هستند را مخفی کنند.
از زمانی که کوچک هستیم، همه ما یاد می گیریم که هر یک از ما به شیوه خود منحصر به فرد و خاص هستیم و این حقیقت دارد! اما برای افراد مبتلا به NPD، این ایده کمی تحریف می شود.
بر اساس DSM-5، افراد مبتلا به NPD تمایل دارند این باور را داشته باشند که آنقدر منحصر به فرد و خاص هستند که اکثر افراد نمی توانند آنها را درک کنند. این بر زندگی شخصی و حرفه ای آنها تأثیر می گذارد زیرا آنها احساس می کنند که فقط افراد یا مؤسسات بسیار برجسته ارزش معاشرت با آنها را دارند. به عبارت دیگر، آنها "جایگاه بالایی" دارند و فقط می خواهند با افرادی تعامل داشته باشند که آنها را همتایان اجتماعی خود یا بهتر می دانند.
بسیاری از ما می خواهیم یا نیاز به تعریف و تمجید گاه به گاه داریم تا احساس ارزشمندی کنیم. افراد مبتلا به NPD، نیاز به تحسین و تعریف بیش از حد نرمال دارند.
در حالی که افراد مبتلا به NPD ممکن است آن را نشان ندهند، اغلب احساسات شدیدی از بی کفایتی، شک به خود، پوچی و اضطراب در مورد نحوه درک خود را تجربه می کنند. این اضطراب آنها را برمی انگیزد که به دنبال تایید و تمجید دیگران باشند. به عنوان بخشی از تلاشهایشان برای محافظت از خودانگارهشان، ممکن است تعارف کنند، با انتقاد سازنده دشمنی کنند و رفتارهایی برای جلب توجه از خودشان نشان بدهند.
یکی دیگر از ویژگی های مشترک NPD احساس استحقاق است.شرایط خاصی وجود دارد که شما می توانید به طور منطقی پیش بینی اتفاق ویژه ای داشته باشید. منطقی است که انتظار داشته باشید یک دی جی آهنگ مورد علاقه شما را در جشن تولد شما پخش کند، حتی اگر واقعاً محبوب نباشداما منطقی نیست که توقع داشته باشیم که آن آهنگ را در کلوپ یا از طریق امواج رادیویی محلی شما مدام پخش کنند.
همین امر در مورد انتظار انطباق نیز صدق می کند. منصفانه است که از باریستا در کافی شاپ محله خود خدمات خوبی به مشتریان داشته باشید. شما نمی توانید به طور منطقی انتظار داشته باشید که آنها سفارش شما را حفظ کنند یا به شما اجازه دهند سایر مشتریانی که در صف منتظر هستند را قطع کنند.
وقتی فردی ذهنیت استحقاقی داشته باشد، زمان زیادی را صرف احساس ناامیدی، ظلم و حتی عصبانیت می کند. دکتر مارکلی میگوید که این میتواند تلفات زیادی بر سلامت روان افراد داشته باشد. این به نوعی مانند دیدن جهان از طریق یک آینه تفریحی است. هر انتظار برآورده نشده یا بی عدالتی درک شده، منحنی جدیدی در آینه است که بر درک تحریف شده آنها از خود و دنیایی که در آن زندگی می کنند می افزاید.
طبق DSM-5، برای افراد مبتلا به NPD معمول است که به دلایل خودخواهانه از دیگران سوء استفاده کنند. گاهی اوقات، آنها از افراد عمدا استفاده می کنند، اما می تواند یک امر ناخودآگاه نیز باشد. به عنوان مثال، بسیاری از افراد مبتلا به NPD نیاز به اعتبارسنجی خارجی دارند. در نتیجه، آنها ممکن است دوستی یا روابطی را بر اساس آنچه که یک فرد می تواند به آنها بدهد، مانند ثروت یا موقعیت، بر خلاف آنچه که هستند دنبال کنند. آنها لزوما نمی دانند که چگونه دوستان خود را انتخاب می کنند، اما این چیزی است که اتفاق می افتد.
همدلی توانایی درک احساسات دیگران و سهیم شدن در آن احساسات است. دکتر مارکلی توضیح می دهد که بسیاری از افراد مبتلا به NPD با گوش دادن فعال دست و پنجه نرم می کنند زیرا به طور طبیعی تمایلی به علایق افراد اطراف خود ندارند. برخی یا نمی توانند یا نمی توانند احساسات دیگران را تشخیص دهند، درک کنند و به آنها پاسخ مناسبی بدهند.
فقدان همدلی میتواند باعث شود که یک فرد مبتلا به NPD، بدون پیشبینی (یا در برخی موارد، اهمیت دادن) به تأثیر اعمالش بر دیگران، کارهایی را انجام دهد که بسیار آزاردهنده است. حتی ممکن است ناراحتی یا حساسیت شدید را نشانه ضعف بدانند.
همه گاهی با "حسادت" دست و پنجه نرم می کنند اما برای افراد مبتلا به NPD، حسادت کمی بیشتر به نظر می رسد. آنها زمان زیادی را صرف خواستن آنچه دیگران دارند می کنند. از آنجایی که آنها بر این باورند که لیاقتشان بیشتر از دیگران است، ممکن است موفقیت های دیگران را کم اهمیت جلوه دهند یا آنها را کوچک جلوه دهند.
در عین حال، افراد مبتلا به NPD اغلب تصور میکنند که افراد دیگر به آنها و موفقیتهایشان حسادت میکنند، چه این موفقیتها واقعی باشند یا خیالی و آنها معتقدند که باید به آنها حسادت کرد.
نهمین و آخرین معیار تشخیصی که DSM-5 به NPD اختصاص می دهد، نشان دادن "رفتارها یا نگرش های متکبرانه" است. یک فرد مبتلا به NPD ممکن است نسبت به اطرافیان خود تحقیر آمیز و یا اهانت آمیز رفتار کند.
دکتر مارکلی می گوید که مهم است به خاطر داشته باشید که فردی که NPD دارد ممکن است متوجه نباشد که باعث می شود اطرافیان خود احساس حقارت کنند. به هر حال، مرز بین اعتماد به نفس سالم و تکبر ممکن است برای هر کسی دشوار باشد. اگر تصور شما از خود و اطرافیانتان به دلیل اختلال شخصیت مخدوش شود، حتی سخت تر نیز می شود.
دو دلیل وجود دارد که برچسب "خودشیفته" زدن به دیگری تاثیر بدی دارد:
وقتی می خواهید کسی را خودشیفته خطاب کنید، واقعاً چه می خواهید بگویید؟ به احتمال زیاد، این یک تعارف نیست. این کلمه تبدیل به نوعی فرهنگ شده است. در واقع جامعه می گوید که خودشیفته ها «آدم های بدی» هستند. و باید از آنها دوری کنید.
دکتر مارکلی اذعان میکند: «از آنجایی که اختلال شخصیت خودشیفته بخشی از دسته B اختلالات شخصیت است، طبیعی است که در روابط با افراد مبتلا به این تشخیص مشکلاتی را تجربه کنیم. اما هیچ کس سزاوار این نیست که به خاطر مشکلات بهداشت روانی خود شیطان خطاب شود. افراد مبتلا به NPD سزاوار شفقت و همدلی هستند.»
دکتر مارکلی به ما یادآوری میکند که افرادی که با NPD زندگی میکنند، در برابر انتقاد آسیبپذیر هستند، زیرا عزت نفس آنها در حال حاضر شکننده است. بنابراین، بیایید زبان شرم آور غیر ضروری را کنار بگذارییم و به طور جدی در مورد روابط با افرادی که تمایلات خودشیفتگی دارند فکر کنیم.
خوب. مردم را خودشیفته خطاب نکنید. اما اگر فردی در زندگی شما رفتار خودشیفته ای داشته باشد، چه می کنید؟ پاسخ، تا حد زیادی به شما بستگی دارد.
دکتر مارکلی میگوید: «اگر از خود میپرسید که آیا همسر، والدین، خواهر و برادر، همکار یا دوستتان ممکن است اختلال شخصیت خودشیفتگی داشته باشد، توصیه من این است که نقش خود را در رابطه با آنها ارزیابی کنید. چقدر این رابطه برای شما ارزشمند است؟ و رفتار آنها چقدر بر شما تأثیر می گذارد؟»
همچنین باید به این فکر کنید که آیا آنها:
سنجیدن همه این عوامل به شما کمک می کند تا بفهمید که چگونه می خواهید با این فرد درگیر شوید. شاید لازم باشد زمانی را که با هم می گذرانید محدود کنید یا از تکنیک هایی مانند صلح موقتی برای به حداقل رساندن درگیری استفاده کنید. اگر نمی توانید تعامل خود را محدود کنید، مثلاً به این دلیل که فرد مورد نظر فرزند نوجوان شما است، کسب دانش بیشتر قدرت شما می شود.
دکتر مارکلی میگوید: « برای فردی که NPD دارد، شاید با همدلی یا دانش بیشتر، عبور از چالشهای رابطهای و کار به سمت رفتار سالمتر آسانتر بشود.»
نکات زیر را به خاطر بسپارید:
اگر فرد مورد نظر معیارهای تشخیصی اختلال شخصیت خودشیفته را دارد و مایل به درمان یا ایجاد تغییرات نیست و همچنان باعث ناراحتی زیادی می شود، عاقلانه است که با احتیاط ادامه دهید و رابطه را دوباره ارزیابی کنید. اگر تصمیم به حفظ یک رابطه دارید، با یک درمانگر همکاری کنید تا به این فکر کنید که چگونه میتوانید مشکلات اجتنابناپذیری را که در مسیر خود قرار میدهید، پشت سر بگذارید.
دکتر مارکلی می گوید: «اگر نگران این هستید که ممکن است خودتان به اختلال شخصیت خودشیفته مبتلا باشید، قدم بعدی شما این است که با یک متخصص سلامت روان مشورت کنید و نگرانی های خود را با آنها در میان بگذارید. گزینه های درمانی در دسترس شما هستند.»
فقط به یاد داشته باشید: اگر برچسب زدن به دیگران منصفانه نیست، برچسب زدن به خودتان نیز منصفانه نیست و این واقعیت که شما نگران رفتار یا مهارت های بین فردی خود هستید نشانه خوبی است.
سلامت نیوز