برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفتهایم تا هر روز تفسیری یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز ۹ آذر غزل شماره ۸۹ میپردازیم:
ای هُدهُدِ صبا به سبا می فرستمت / بنگر که از کجا به کجا می فرستمت
حیف است طایری چو تو در خاکدانِ غم / ز اینجا به آشیانِ وفا می فرستمت
در راهِ عشق مرحلۀ قُرب و بُعد نیست / می بینمت عیان و دعا می فرستمت
هر صبح و شام قافله ای از دعای خیر / در صحبتِ شمال و صبا می فرستمت
تا لشکرت نکند مُلکِ دل خراب / جانِ عزیز خود به نوا می فرستمت
ای غایب از نظر که شدی همنشینِ دل / می گویمت دعا و ثنا می فرستمت
در رویِ خود تفرُّجِ صُنع خدای کُن / کائینۀ خدای نمای می فرستمت
تا مُطربان ز شوقِ مَنَت آگهی دهند / قول و غزل به ساز و نوا می فرستمت
ساقی بیا که هاتفِ غیبم به مژده گفت / با درد صبر کُن که دوا می فرستمت
حافظ سرودِ مجلسِ ما ذکر خیرِ توست / بشتاب هان که اسب و قبا می فرستمت
بیت اول
ای هُدهُدِ صبا به سبا می فرستمت / بنگر که از کجا به کجا می فرستمت
ای هدهدِ صبا ، تو را به سبا می فرستم . ببین که از کجا به کجا می فرستمت یعنی ای هدهد صبا ، تو را به کوی جانان می فرستم که سبای عاشقان ، کوی جانان است . بنگر که تو را به چه مقامِ شریف و عزیز می فرستم . چون عشاق برای کشفِ اسرارِ عشق یک همراز و همزبان پیدا نمی کنند از آن جهت با صبا مصاحبت می کنند . از آن جهت به صبا ، پیک مشتاقان گویند . [ هدهد صبا = هدهد مرغی است که عوام آن را شانه به سر گویند . این مرغ یکی از پیک های حضرت سلیمان (ع) بوده / سبا = کشور بلقیس ]
بیت دوم
حیف است طایری چو تو در خاکدانِ غم / ز اینجا به آشیانِ وفا می فرستمت
خواجه خطاب به هدهد صبا می فرماید : حیف است مرغی چون تو در خاکدان غم باشد یعنی دنیا مزبلۀ غم است . ماندن مرغ بلند پروازی چون تو ، در آنجا حیف است . پس تو را به آشیان وفا یعنی کوی جانان می فرستم . [ طایر = اینجا به معنی مرغ است / خاکدان = مزبله / خاکدان غم = کنایه از دنیا است ]
بیت سوم
در راهِ عشق مرحلۀ قُرب و بُعد نیست / می بینمت عیان و دعا می فرستمت
خطاب را از هدهد به جانان متوجه نموده می فرماید : در طریق عشق مرحلۀ قرب و بُعد نیست ، تو را آشکار می بینم و برایت دُعا می فرستم . وقتی عشقِ عاشق به مرحلۀ کمال رسید به هر کجا که نگاه کند جانان خود را می بیند .
بیت چهارم
هر صبح و شام قافله ای از دعای خیر / در صحبتِ شمال و صبا می فرستمت
هر صبح و شام ، دعاعای کثیره به همراهِ بادِ صبا و شمال برایت می فرستم . زیرا این ها مرید عاشقان و پیک مشتاقانند . خلاصه از هر حیث به اسرار عشاق محرمند .
بیت پنجم
تا لشکرت نکند مُلکِ دل خراب / جانِ عزیز خود به نوا می فرستمت
برای اینکه لشکرِ غمت ، مُلکِ دلم را خراب نکند . جانِ عزیز خود را برای لشکر غمت آذوقه فرستادم . [ مُلک = در اینجا به معنی مملکت آمده / نوا = ارزاق ]
بیت ششم
ای غایب از نظر که شدی همنشینِ دل / می گویمت دعا و ثنا می فرستمت
ای جانان غایب از نظر که مقارن و مصاحبِ دلی ، شب و روز دعایت می کنم و برایت ثنا می فرستم . منظور این است که ظاهراََ و باطناََ به دعا و ثنایت مشغولیم . ظاهراََ به وسیله زبان و باطناََ بوسیله نامه و مکتوب.
بیت هفتم
در رویِ خود تفرُّجِ صُنع خدای کُن / کائینۀ خدای نما می فرستمت
در روی خود صنع خدا را تماشا کن که برایت آیینه خدای نما می فرستم . خلاصه برایت آیینۀ قلبی می فرستم ، روی با کمالت را مقابل آن نگهدار و نظری کن و صنع خدا را در آن مشاهده کن . [ آیینه خدای نما = آیینه ای که خدا را نمایان سازد / صنع = مصنوع ، مخلوق خدا ]
بیت هشتم
تا مُطربان ز شوقِ مَنَت آگهی دهند / قول و غزل به ساز و نوا می فرستمت
برای اینکه مطربان از اشتیاق من نسبت به تو آگاهت نمایند . قول و غزل تصنیف نموده و با ساز و نوا برایت فرستادم . خلاصه اشعار را به این دلیل به طرزِ مقامات و نعمات فرستادم که هنگام شنیدن از مطربان ، شوق و اشتیاق مرا نسبت به خود بدانی . [ مطربان = مراد سازندگان و گویندگان است / شوق = علاقۀ نفس به چیزی / ساز = آهنگ ]
بیت نهم
ساقی بیا که هاتفِ غیبم به مژده گفت / با درد صبر کُن که دوا می فرستمت
ای ساقی بیا که هاتف غیب به طریق مژده به من گفت : با درد بساز که برایت دوا می فرستم . [ هاتف = آوازِ غیبی که صاحب آن دیده نمی شود ]
بیت دهم
حافظ سرودِ مجلسِ ما ذکر خیرِ توست / بشتاب هان که اسب و قبا می فرستمت
ای حافظ ، سرودِ مجلسِ ما تو را به خوبی یاد کردن است . زود باش که برایت اسب و قبا فرستادم . بیا و مجلسِ ما را مشرف کن . [ سرود = آهنگ و نوا / ذکر خیر = ذکری که خیر و خوبی را بیان کند / قبا = یک نوع لباس است که جلویش سراسر باز باشد ، احتمال دارد منظور بارانی باشد زیرا وقتی که یکی از اکابر ، کسی را به مجلس خود دعوت می نمود . رسم بود که برایش اسب و یک بارانی می فرستاد ]