آخرین اخبار
۲۰ مهر ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۸
بازدید:۲۰۹۵
آیا از زیاد حرف زدن خسته می‌شوید؟ آیا از فعالیت‌های گروهی فراری هستید یا از انجام آن لذت می‌برید؟ شیوه‌ی پاسخ‌گویی به این پرسش‌ها، بیانگر درون‌گرا یا برون‌گرا بودن شخصیت افراد است.
کد خبر : ۴۵۸۳۰

 همه بر این قول متفق هستند که افراد درون‌گرا و برون‌گرا در دو دسته‌ی کاملاً متمایز قرار می‌گیرند. در بافت‌های حیات اجتماعی دنیای معاصر، افراد برون‌گرا منزلت بیشتری دارند. افراد اغلب بر این تصور نادرست هستند که برون‌گرایی رهیافتی طبیعی و درون‌گرایی بر سیاق مخالف طبیعت آدمی است ازاین‌رو غیرطبیعی شمرده می‌شود.

 

 


افراد برون‌گرا اغلب به دیده‌ی تمسخر و تحقیر به درون‌گراها می‌نگرند.  سوزان کِین، سخن‌گوی برنامه‌ی علمی(TED Talks) و نویسنده‌ی نیویورک‌تایمز و کتاب (Quiet) با واکاوی پدیده‌ی «برون‌گرایی و درون‌گرایی در دنیای معاصر» به بیان دیدگاه نوینی در این زمینه می‌پردازد. وی بر این باور است که دیدگاه رایج جامعه درباره‌ی افراد درون‌گرا نادرست است، بدان سبب که این افراد از پدیده‌های زیست جمعی و درک محیط پیرامون، دریافت عمیق‌تری دارند. در این مقال، نخست به شناخت و تعریف دقیق‌تر این پدیده می‌پردازیم:

 

 

درون‌گرایی و برون‌گرایی چیست؟

در دهه‌ی ۱۹۲۰ «کارل یونگ»، روان‌شناس برجسته، اولین بار مفهوم «درون‌گرا» و «برون‌گرا» را در کتاب «سنخ‌های روان‌شناسی» (Psychological Types) مطرح کرد. یونگ در این کتاب به این نکته اشاره کرد که انرژی و توان زیستی سنخ برون‌گرا برساختی از تعاملات اجتماعی است و در این حوزه تعریف می‌شود، حال آن‌که رویکرد سنخ درون‌گرا بر سیاق دیگری در این زمینه تعریف و شناسایی می‌شود. در این رهیافت دایره‌ی عمل درون‌گراها به شیوه‌ای است که پس از هر تکاپوی زیست گروهی و فعالیت اجتماعی برای بازیابی انرژی و توان ازدست‌رفته‌ی خود، به ناچار به کنج عزلت خود برمی‌گردند.  

اغلب، افراد برون‌گرا را انسان‌هایی پرحرف و معاشرتی می‌شناسیم که همیشه در دنیای پیرامون خود سرک می‌کشند و به واکاوی اخبار جهان بیرون علاقه‌مندند. بر سیاق دیگر، انسان‌های درون‌گرا را ساکت و متفکر می‌دانیم که در حصار دنیای محدود حوزه‌ی شخصی خود زندگی می‌کنیم. شخصیت برخی افراد، آمیزه‌ای از هر دو نوع برون‌گرا و درون‌گراست، بدان معنا که درون‌گرا یا برون‌گرا بودن آن‌ها در موقعیت‌های مختلف حوزه‌های شناسایی متمایزی دارد. یونگ هم بر این باور است که انسان‌ها نمی‌توانند کاملاً برون‌گرا یا درون‌گرا باشند.

چندین دهه پیش، هانس اِیسِنک، روان‌شناس آلمانی، این پدیده را از جنبه‌ی بیولوژیکی واکاوی کرد. این روان‌شناس بر این باور بود که رفتار انسان‌های برون‌گرا و درون‌گرا به میزان و سرعت واکنش‌های مغزی بستگی دارد. می‌توان گفت در مقایسه با برون‌گراها، افراد درون‌گرا به طور طبیعی واکنش مغزی بالاتری دارند و مغز آن‌ها توانایی پردازش حجم اطلاعات بیشتری در هر ثانیه دارد.

پس یک فرد درون‌گرا در یک محیط پر از عوامل تحریک‌کننده، برای مثال یک رستوران شلوغ، به سرعت پریشان و آشفته می‌شود و برای در امان ماندن از ورود حجم بالای اطلاعات به مغز، می‌کوشد از آن محیط خارج شود.

این واقعیت دلیل اصلی دوری افراد درون‌گرا از محیط‌های شلوغ است. از طرف دیگر، برون‌گراها در محیط‌های پُرتردد کمتر تحریک می‌شوند، بنابراین برای بالاتر بردن درصد پردازش و واکنش‌های مغزی خود، به قرارگیری در این محیط‌ها تمایل بیشتری دارند.

تفاوت مغزی

پژوهش‌های عصب‌شناختی بسیاری در باب پدیده‌ی «برون‌گرایی و درون‌گرایی» انجام شده که بیشتر آن‌ها بیانگر تفاوت عملکرد مغز این دو گروه است. سال ۱۹۹۹، دانشمندان جریان خون در مغز افراد درون‌گرا و برون‌گرا را اندازه‌گیری کردند. نتایج نشان می‌داد که جریان خون در لُب پیشانی و بخشی از مغز که وظیفه‌ی یادآوری وقایع، برنامه‌ریزی و حل مسئله را دارد در افراد درون‌گرا بیشتر است.

در برون‌گراها، جریان خون در نواحی مسئول تفسیر داده‌های حسی در مغز بیشتر است. بر سیاق دیدگاه یونگ، توجه و تمرکز برون‌گراها به محرک‌های بیرونی و درون‌گراها به محرک‌های درونی بیشتر است. وانگهی پژوهشگران مشاهده کردند که فعالیت رشته‌های عصبی مغز افراد درون‌گرا که مسئول یادگیری، کنترل و آمادگی در برابر خطر است، نسبت به برون‌گراها عملکرد سریع‌تری دارد.

در پژوهی که امسال منتشر شد، پژوهشگران به تعدادی از داوطلبان قرص ریتالین دادند. ریتالین، قرصی است که باعث ترشح مصنوعی دوپامین در بدن می‌شود. دوپامین، حالت انگیزشی و پاداش‌دهی را به فرد القا می‌کند. سپس به مصرف‌کنندگان قرص ریتالین، تصاویری از طبیعت نشان دادند. پس از مدتی، پژوهشگران تجویز ریتالین به شرکت‌کنندگان را متوقف کردند.

نتایج نشان می‌داد برون‌گراها از دیدن فیلم‌ها هیجان‌زده می‌شوند، در حالی که درون‌گراها عکس‌العملی نشان نمی‌دادند. نتیجه‌ی این پژوهش، بیان‌گر این مطلب است که اثر انگیزشی و پاداش‌دهی دوپامین ناشی از مصرف ریتالین در افراد درون‌گرا، صفر بوده است.

این آزمایش نشان می‌داد که درون‌گراها در پردازش دریافت‌های محیطی عملکرد بسیار متفاوتی داشتند و مغز آن‌ها برخلاف برون‌گراها، به محرک‌های انگیزشی بیرونی واکنش نشان نمی‌دهد. مطالعات همچنین حاکی از آن است که مغز افراد برون‌گرا به چهره‌ی افراد توجه بیشتری نشان می‌دهد.

در واقع، پژوهشگران پی بردند که واکنش مغز درون‌گراها با مشاهده‌ی چهره‌ی یک انسان، مشابه زمانی است که تصویر گل‌ها را می‌بینند. بنابراین، واکنش مغز برون‌گراها در این آزمایش قوی‌تر بوده است. این پژوهش بیانگر آن است که افراد برون‌گرا به چهره‌ی انسان‌ها توجه بسیاری می‌کنند که چه‌بسا همین رویکرد مبین تمایل آن‌ها به برقراری ارتباط با افراد دیگر باشد.

خلاصه‌گویی و ریسک‌پذیری

دانشمندان دریافتند که شیوه‌ی سخن‌گویی افراد برون‌گرا و درون‌گرا متفاوت است. برون‌گراها درباره‌ی موضوع‌های مختلف خلاصه و سطحی صحبت می‌کنند، این در حالی است که درون‌گراها با واکاوی دقیق و عمیق موضوع و با پرداخت جزئیات آن به بحث و جدل می‌پردازند. گرچه درون‌گراها کم‌حرف هستند، رویکرد تحلیلی آن به شیوه‌ای است که اگر درباره‌ی مطلبی نظر آن‌ها را بخواهید، با حوصله و واکاوی دقیق موضوع با شما صحبت می‌کنند.

در حوزه‌ی یادگیری زبان دوم، برون‌گراها عملکرد قوی‌تری دارند و برخلاف همتایان ساکتشان، انسان‌های برون‌گرا آمادگی بیشتری در برقراری مکالمه چه داخل کلاس و چه خارج از کلاس دارند. این افراد همچنین توانایی ریسک‌پذیری بالاتری دارند. این توان ریسک‌پذیری بالا می‌تواند در هر جنبه‌ای بروز کند. دانشمندان دریافتند که رفتارهای پرخطر جنسی یکی از علائم برون‌گرا بودن است. از سوی دیگر، آن‌ها اشتیاق و تمایل زیادی به انجام ورزش‌های پرهیجان و پرخطری مثل پاراگلایدر و چتربازی دارند.

در پژوهشی که سال ۱۹۹۰ انجام شد، به این نتیجه رسیدند که انسان‌های برون‌گرا لباس‌های پرزرق و برق‌تر و شیک‌تری می‌پوشند، در حالی که درون‌گراها بیشتر به کاربرد لباس توجه می‌کنند تا شیک‌پوشی. از سوی دیگر، اشخاص برون‌گرا علاقه‌ی زیادی به تجربه‌ی حس خوشبختی و خوشحالی دارند. بنابراین، برای ساختن آینده‌ی بهتر، به خوبی از فرصت‌های پیش روی خود استفاده می‌کنند.

به احتمال زیاد یکی از مهم‌ترین یافته‌های پژوهشگران در باب پدیده‌ی «برون‌گرایی و درون‌گرایی» آن است که افراد برون‌گرا همیشه خوشحال‌ترند و علت این نکته تأثیرپذیری بیشتر آن‌ها در مقابل دریافت پاداش‌هایی است که از محرک‌های بیرونی دریافت می‌کنند. بعضی پژوهشگران بر این باورند که دلیل شادتر بودن افراد برون‌گرا، توانایی بالای آن‌ها در درک و مرور بهتر خاطرات خوب و فراموش کردن افکار منفی است.

قدرت ابداع و نوآوری

برخی از بزرگ‌ترین مخترعان دنیا، درون‌گرا بوده‌اند. این افراد باهوش همیشه ترجیح می‌دادند اوقات بیشتری را در تنهایی سپری کنند تا تمرکز بیشتری بر مطالعات خود داشته باشند. این افراد هنگام پژوهش از کوچک‌ترین عوامل و محرک‌های مزاحم محیطی که مخل کار آن‌ها بود، دوری می‌کردند. بیل گیتس، نیکولا تسلا، لَری پیج (مبتکر موتور جست‌وجوگر گوگل)، آلبرت اینشتین و استیو وُزنیاک (یکی از بنیان‌گذاران شرکت اَپل) همه درون‌گرا بوده‌اند.

آیا این نکته مبین آن است که هیچ مخترع برون‌گرایی وجود ندارد؟ باید گفت قاعده بر این سیاق نیست. استیو جابز یک نمونه‌ی معروف از افراد برون‌گرا است؛ جابزِ رؤیاپرداز و جابزِ مبتکر برساخت پدیده‌ی جابز مشهور است. هرچند نباید این موضوع را از یاد برد که وُزنیاک، اولین کسی بود که بدون هیچ کمکی و به‌تنهایی، نخستین‌بار اولین رایانه‌ی شرکت اَپل را اختراع کرد. باید گفت که انسان‌های برون‌گرا و درون‌گرا هرکدام توانایی‌های متفاوتی دارند. از یاد نبریم که افراد درون‌گرا در هوای اندیشه‌های تازه‌تری سیر می‌کنند که این برساخت ذهنی نوین می‌تواند الهام‌بخش و برانگیزاننده‌ی برون‌گراها باشد.

از آن‌جا که کمتر از نیمی از مردم دنیا درون‌گرا هستند، این افراد معمولاً احساس می‌کنند با دیگران متفاوت بوده و یا مشکلی دارند. بی‌تردید آن‌ها با دیگران متفاوت‌اند، اما نباید بر این تصور نادرست باشند که آن‌ها در مقایسه با دیگران مشکل یا نقصی دارند. درون‌گراها در خیلی حوزه‌ها نسبت به همتایان برون‌گرای خود، توانایی بیشتری دارند. برای روشن‌تر شدن این برتری‌ها بعضی از خصوصیات افراد درون‌گرا را برمی‌شماریم:

اغلب نویسندگان بزرگ، درون‌گرا بوده‌اند

آیزاک آسیموف، نویسنده‌ی رمان «من؛ روبات» (I, Robot) و رمان‌های علمی تخیلی دیگر، جایی گفته: «نوشتن برای من مثل این است که با کمک انگشتانم فکر کنم.» بسیاری از هم‌قطاران و نویسندگان دیگر با او هم‌عقیده هستند. جنیفر کانویلر، نویسنده‌ی کتاب (Quiet Influence) هم به این نکته اشاره کرده که «درون‌گراها بیشتر به کنکاش عمیق مطالب می‌پردازند. آن‌ها با نوشتن باورها و دیدگاه‌های خود مطمئن هستند که هنگام بیان افکارشان، اشخاص دیگر مزاحمتی برای‌شان ایجاد نمی‌کنند.»

افراد درون‌گرا به‌طور طبیعی هنر خوب گوش کردن را می‌شناسند

از آن‌جا که انسان‌های درون‌گرا ذاتاً  آرام و ساکت هستند، ذاتاً خوب هم گوش می‌دهند. آن‌ها عادت دارند به صحبت‌ها و نظرات افراد گوش داده و بعد از هضم و سنجش گفته‌های دیگران پاسخی مناسب و به‌جا ارائه دهند. در واقع، طی پژوهشی که در دانشگاه هاروارد انجام شد، به این نتیجه رسیدند که در مقایسه با افراد برون‌گرا، انسان‌های درون‌گرا مدیران و رهبران بهتری خواهند بود، به‌ویژه اگر گروه تحت نظر آن‌ها از حالت عادی فعال‌تر باشد. آن‌ها به دیدگاه‌های تمام اعضای گروه با دقت گوش می‌دهند و سپس بر مبنای آن تصمیم‌گیری نهایی می‌کنند.

درون‌گراها، دوستان خوبی هستند

درون‌گراها به غایت وفادار، بسیار رازدار، دلسوز و در کل بهترین دوست شما در بین دیگر دوستانتان هستند. اگر با یک شخص درون‌گرا دوست هستید، باید گفت ستاره‌ی اقبال شما درخشیده، بدان سبب که درون‌گراها در انتخاب دوست بسیار سنجیده و دقیق هستند و دوستان کمی دارند.

منبع: ایسنا

انتهای پیام/2111ش

اشتراک گذاری:
برچسب ها :
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها