شهید محمدحسین علم الهدی فرمانده نامدار هویزه از نوجوانی با افق دید بلند و روحیه سلحشوریاش پا در مسیر سخت مبارزه با نفس و جهاد در راه خدا گذاشت. زندگی سراسر پر فراز و نشیب او همواره بر چند اصل مهم استوار بود، اول ایمان و اعتقاد راسخش به خدا و اسلام، دوم حرکت در مسیر الهی و در این راه گذشتن از جان، سوم پرورش فکر در ابعاد علمی و معنوی در برهههای مختلف که باعث شد از او انسانی بزرگ، در ابعاد مختلف و الگو بسازد.
شهید علم الهدی در عرصههای مختلفی ورود کرد و در هر عرصه خوش درخشید، چه در در و تحصیل، چه یادگیری آموزههای دینی و آشنایی با قرآن و نهج البلاغه و چه در جهاد و دفاع از کشور و مبارزه با رژیم پهلوی. به دست آوردن همه اینها جز با خودسازی و پرورش نفس و روح امکان پذیر نبود، موضوعی که به اعتبار عمل به دستورات الهی و انس با قرآن به دستش آورده بود.
یادداشتها خودنوشتههای شهید علم الهدی سند خوبی برای شناخت هرچه بیشتر این شهید و نشان دهنده عمق اندیشه خدایی اوست.
او در یکی از یادداشتهای خود در پاسخ به سوال یک پرسش مهم درباره یکنواختی زندگی اینگونه پاسخ میدهد:
«گاهی این تصور غلط به ذهنم میآید که در یک تکرار به سر میبرم، یکنواختی و عادت را احساس میکنم.
اما زندگی در این خانه کوچک که یک قلب پرتپش است، یک دل خالی است در زمین خدا، در متن پاکی، نمیتواند تکرارپذیر باشد؛ زیرا که لحظاتی با خدا سخن میگویم و لحظات و ساعتهایی را با شهدا و زمانی به خود میاندیشم و زمانی به خمینی، روح خدا و به مردم و فضای پر غوغای راهپیماییها و زمانی لحظهای هم...
آری، تنهایی موهبتی است الهی؛ در تنهایی از تنهایی به در میآییم.
در تنهایی به خدا میرسیم؛ و در سنگر تنها هستم. روزها به فکر سربازان صدر اسلام وحماسههای آنها میافتم. جنگ بدر، غزوه احد، غزوه خندق، خیبر، تبوک و...
آنها چگونه جهاد کردند و ما چگونه میتوانیم به آنان نزدیک شویم؟»
انتهای پیام/ ۱۴۱/lll