گروه حماسه و جهاد دفاعپرس ـ علیرضا جلالیان؛ سالگرد شهادت سردار سرلشکر شهید حسن تهرانی مقدم و جمعی از همکاران وی در جهاد خودکفایی و واحد تحقیقات موشکی سپاه بهانهای شد تا در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هفتهای به نام هفته هوافضا نامگذاری شود. به همین بهانه با بررسی روند حرکت و نیز تاثیر این نیرو بر شرایط و مسائل پیرامون کشور، اشارهای هم به ورود حداقلی این نیرو در نبرد ۱۲ روزه خواهیم کرد و تاثیرات حداکثری آن را بر خواهیم شمرد.

ماجرای اقتدار موشکی جمهوری اسلامی ایران از آن دسته اموری است که ماهیت آن از جنس دفاع مقدس است. به این مفهوم که مانند دفاع مقدس که در معادلات عقلی آن روز نمیگنجید، این مهم هم در معادلات عقلی با معیارهای دانش امروز بشری نمیگنجد. ماجرا آنجایی آغاز شد که همه توانمندی برسازه (پارادایم) و چارچوب تفکری ساینس (علم) به عنوان نماد عقلانیت در اومانیسم (تفکر انسانگرایی) در فردی به نام «سید ابوالحسن بنیصدر» جمع شد و او به عنوان فرمانده کل قوا از طرف حضرت امام خمینی رحمهالله علیه وارد موضوع فرماندهی نبرد ایران با دشمن بعثی عراق شد.
این تدبیر امام خمینی (ره) از همان جنس تدابیر ایشان در نصب دولت موقت بازرگان بود، بهصورتی که همه، عدم توانایی این جریانات فکری مبتنی بر ساینس و اومانیسم را درک کردند. عزل بنیصدر موجب شد تا انتهای خرداد سال ۶۰ جوانههای تفکر انقلابی و توحیدی در دفاع مقدس بیرون زده و «محسن رضایی» و «علی صیاد شیرازی» به هم دست داده و مثلث «حسن باقری»، «غلامعلی رشید» و «سید یحیی (رحیم) صفوی» هر یک به نوبه خود طراحیهای نوین برای اداره جنگ را پیادهسازی و به روزرسانی کنند.

باید به خود جرئت داد و شیوه جنگیدن را عوض کرد، این خلاصه کلام طراحان جدید سازمان رزم سپاه در جنگ بود که از زبان حسن باقری جاری شد. گونه جدیدی از نبرد مبتنی بر تفکر شیعه در این فضا شکل گرفت که دو دهه بعد با نام «الگوی نبرد ناهمتراز» در قالب رهنامهای (دکترین) با همین نام شکل گرفت. از ابعاد مهم این رهنامه که همپوشانی با رهنامه دفاع همهجانبه داشت، توسعه قدرت ناهمتراز بود. همانجا که در دوران بنیصدر الگوی ساینس و الگوهای سنتی نبرد در فضای اومانیته میگفت برای غلبه بر دشمن نیازمند سه برابر نیرو و تجهیزات در مقابل او هستیم، با عزل بنیصدر نبرد ایمانی پیروزیهای دفاع مقدس را شکل داد.
همین امر جرقههایی چون توسعه قدرت موشکی و پهپادی را در ذهن فرماندهان زد. درست در جایی که امپراتوری غرب سیاسی برای ژاندارم خود پیش از انقلاب اسلامی هیچ نقش موشکی قائل نشده بود و هیچ تجربه موشکی وجود نداشت، جرقه توسعه قدرت موشکی ایران از دوران دفاع مقدس و در برابر تجاوزات موشکی دشمن به شهرها زده شد. مسیر توسعه قدرت موشکی هم درست از همان مسیر تغییر در شیوهها و رهنامهها میسر شد و شهید طهرانیمقدم و دیگر یاران او در نیروی هوایی سابق سپاه که امروز به عنوان نیروی هوافضا شناخته میشود، کشور را به اوج قدرت موشکی رساندند.

در امر پهپاد هم همین اتفاق افتاد. ریزپرندههای بدون سرنشین که در گذشته به عنوان اسباب بازی استفاده میشدند، با این تفکر که در برابر قدرت هوایی دشمن و کمبود تجهیزات هوایی برای تداوم پرواز و عملیات هوایی میتوان از آنها به جای پرواز فانتومهای شناسایی استفاده کرد، جرقه آن شد که امروز کشور در اوج فناوری و قدرت پهپادی جهان قرار گیرد، البته این فقط در بعد نظامی مطرح است و در حوزه تجاری میتوان مدعی بود جمهوری اسلامی در سطح منطقه از اولینها است.
مسیر کشور برای قدرت یافتن در پدافند هوایی و قدرت نظامی فضایی هم در دهههای بعدی طی شد. با همین مقدمه باید به سراغ نبرد ۱۲ روزه اخیر رفت که اصلیترین واحد درگیر در نبرد ایران و رژیم صهیونیستی و همپیمانان آن همین نیروی هوافضا بود. اگر فرض را بر این بگیریم که میدان، اصلیترین صحنه محک زدن قدرت نظامی یک واحد نظامی است، قطعا نبرد ۱۲ روزه بهترین ابزار محک زدن و بررسی قدرت نظامی دو جبهه در مواجهه در نبرد نهایی بود.
چه اینکه دشمن این نبرد را یک نبرد نهایی تلقی میکرد و همه آنچه که از توانایی، تسلیحات و فناوری داشت تا قریب ۹۰ درصد به میدان آورد، برآورد مجموعه دشمنان بر این بود که پس از پاسخ رژیم صهیونی به عملیات «وعده صادق ۲» ابعاد مختلف خلل و ضعفها در سامانهها و ساختار نظامی ایران کشف شده و با یک غافلگیری و هماهنگی جبههای در کنار فعالسازی هستههای خرابکاری داخلی، شورش و نیروهای خاموش نظامی داخل ایران کار جمهوری اسلامی را پایان دهد.

در طراحی دشمن آغاز حمله با هدف قرار دادن سران سیاسی و دانشمندان هستهای عملا کارآیی لازم را نداشت، چون با وجود فرماندهان نظامی، ایران توان پاسخگویی فوری و قوی داشت؛ لذا ترور فرماندهان موثر نظامی و سپس ترور دانشمندان هستهای در دستور کار برای آغاز تهاجم قرار گرفت و از طرفی تیمهای خاموش موساد در داخل که از قبل آماده بودند فعال شدند. در این زمینه باید گفت ایران در راهبردها دچار شوک شد، اما در عرصه تاکتیک و راهکنشی (آنچه مربوط به بهکارگیری نیروها در میدان نبرد است) فعال بود. به این معنی که علیرغم آمادگی برای حمله به تاسیسات هستهای زمان و نحوه آن با عملیات فریب دشمن شوک اولیه وارد کرد، چراکه در میانه مذاکره این عمل رخ داد.
اما صبر راهبردی حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی برای مدیریت این شوک و عدم بروز رفتارهای عجولانه با در نظر گرفتن همه جوانب موضوع، معادلات را در چهار روز تغییر داد، هرچند که نمیتوان منکر از دست دادن عزیزان و از بهترین فرماندهان و دانسمندان، رزمندگان و مردم بیگناه در این ماجرا بود، اما خونهایی که پای این آرمان ریخته شد، مسیر بالندگی کشور را ارزندهتر کرد. در این میان دشمن با تصور این که شهرهای موشکی ایران همان پایگاههای موشکی کشور هستند که تا کنون از آن برای عملیاتهای موشکی و پهپادی استفاده شده توسط تیمهای خود تدارک حملات ریزپرندهای دیده بود که بیان این موضوعات خود یک فرصت گسترده نیاز دارد.

باید گفت آنچه تا قبل از نبرد ۱۲ روزه و در خود این عملیات اجرا شد همه از پایگاههای موشکی قدیمی نیروی هوافضای سپاه بود. البته نباید فراموش کرد که سردار «علی فضلی» در مسئولیت جانشین معاون هماهنگکننده سپاه، در یک برنامه از گفتوگوی ویژه خبری دقیقا با همین لفظ که «درب هیچ یک از شهرهای موشکی سپاه هنوز گشوده نشده» به این مهم اشاره کرد. در اینجا باید یادی کرد از سردار شهید «امیر علی حاجیزاده» معمار شهرهای موشکی نوین سپاه در دوران فرماندهی «محمدباقر قالیباف» بر این نیرو و بعد از آن.
در این نوشتار فرض بر این است که این نیرو حدود ۱۰۰ شهر موشکی با امکانات مختلف را عملیاتی کرده است که با کمترین نیروی انسانی فعالیت میکنند. همه آنچه که به عنوان دریچههای پرتاب زیرزمینی موشکی و تیربار موشکی و... میبینیم همه در این شهرهای موشکی است که هنوز در هیچ عملیاتی استفاده نشده است؛ اما نکته دیگری که شهید حاجیزاده در این فضا به یادگار گذاشته و نگارنده بدون واسطه از زبان خود این شهید شنیده، این است که «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مستقل از صنایع وزارت دفاع اقدام به تاسیس کارخانههای تولید موشک آن هم در دل شهرهای موشکی کرده است» و اصلا واژه شهرهای موشکی یعنی تلفیقی از پایگاه موشکی زیرزمینی، در کنار تاسیسات، کارخانه تولید موشک و لانچر و... همه نیازمندیهای یک شهر زیرزمینی در یک مجموعه محفوظ و امن در دل زمین است.


موشک تاماهاک
گفته میشود فرماندهی حکیمانه نبرد ۱۲ روزه اجازه نداد تا در این نبرد که هنوز ابعاد آن مشخص نبود و انتظار ورود مستقیم ناتو در آن میرفت این شهرها بازگشایی شوند و لو بروند و کشور با همان توان بیست سال پیش مقابل همه توانایی روز دشمن ایستاد. ابعاد مختلف این مهم اگرچه در روزهای نزدیک گذشته از جنگ بیان نشد، اما حالا دشمنان خود راوی این مباحث شده و کم کم به این موضوعات اعتراف میکنند.
جالب اینکه جمهوری اسلامی در این جنگ با حدود ۶۰۰ موشک نسل قدیم با فناوری ۲۰ سال پیش البته بهینهسازی شده مانند قدر H و F، عماد و تعداد محدودی موشک فراصوت آنهم فتاح یک و... به مصاف دشمن رفت و در حملات پهپادی خود عمده سامانههای پدافندی دشمن را نابود و با همین ضربات کم، حساب موشکهای پدافندی دشمن را خالی کرد و رژیم صهیونی که توانایی تداوم نبرد را بیش از این نداشت، عملا در موضع ضعف قرار داد. البته نقش امداد الهی در این نبرد پررنگتر از هر چیزی است.

بمبافکن B2
درک بهتر خدمتی که طهرانی مقدمها حاجی زادهها در این سالها داشتهاند بعد از اعتراف شخص ترامپ مبنی بر اینکه بمبافکنهای B2 وارد ایران نشده و تاسیسات هستهای با موشکهای «تاماهاوک» شلیکشده از زیردریاییهای آمریکا مستقر در اقایونس هند هدف گرفته شدهاند و همچنین تصاویر جدید از ویرانی ۳۰ تا ۴۰ درصدی شهر تلآویو و... ملموستر شده و در این مسیر باید بیشتر منتظر درز اعترافات دشمن باشیم.
حضرت امام خامنهای مدظلهالعالی در پایان نبرد ۱۲ روزه با صراحت فرمودند «دشمن زیر چکمههای موشکی ایران، له شد و سیلی محکمی خورد» و حالا دشمن خود به این ضربات اعتراف میکند و هر روز ابعاد تازهای از قدرتنمایی شیران نیروهای مسلح رو خواهد شد. اینکه از نیمه جنگ عملا دشمن متوجه ناکارآمدی و از کار افتادن لایههای پدافندی خود شد و به التماس آتشبس افتاد نه یک ادعا بلکه یک حقیقت است، هرچند ضربات شدیدی به شبکه پدافند کشور وارد کردند، اما این خلل در پدافند هوایی ما با پوششهای جایگزین تا حدودی مرتفع شد و از شدت تاثیر حملات دشمن بسیار کاست.
کیفیت بالای حملات موشکی و پهپادی ایران و نوع عمل نیروهای مسلح بصورتی که حملات به شکل مرحلهای تشدید شوند، اما ناتو و آمریکا بهانه ورود رسمی و علنی به جنگ پیدا نکنند، یک عمل هوشمندانه بود. اگر چه در صورت ورود آنها ابعاد جدیدی از قدرت موشکی و تسلیحات جمهوری اسلامی عملی میشد اما دشمن به خوبی متوجه بود که تداوم این جنگ یعنی شخم خوردن سراسر سرزمینهای اشغالی؛ کما اینکه در طرح حملات استفاده از ذخایر موشکی بسیار قدیمی اما بهینهسازی شده «شهاب» با سرجنگی عظیم، برای نابودی اماکن رژیم، البته بعد از اعلام هشدار تخلیه، برای ورود به هفته سوم جنگ وجود داشت.

لذا نمایش ترامپ در رابطه با حمله به تاسیسات هستهای اجرا و بعد از پاسخ ایران در کور کردن چشم دشمن در منطقه واقع در پایگاه «العدی» قطر، عملا دشمن فاز پایان جنگ گرفت تا مراحل و موجهای بعدی موشکی ایران که دارای قدرت تخریب بیشتر بود اجرا نشود. اینها همه آموختههای دفاع مقدس بود، دفاعی که امام خمینی (ره) آن را مقدس دانست و مصداقا آن را جبهه مقابله کفر و ایمان نامید.
در دو سوی این جبهه همه تفکرات ناشی از اومانیسم در یک سو و تفکر توحیدی منتج از انقلاب اسلامی در سوی دیگر حضور داشت و معادلات ذهنی بشر را تغییر داد. تربیتیافتگان این مکتب فهمیدند که طور دیگر باید نگریست، خدا را باید وسط معادلات آورد و با توکل به او به دنبال کسب قدرت و قوت رفت. دفاع مقدس درسآموز و پندآموز شد و تربیتیافتگان آن این روند را ادامه دادند و باید در این حوزه همواره از شهیدان طهرانی مقدم، حاجیزاده، باقری و... دیگر شهیدان و فرماندهان و متخصصان گمنام شهید نام برد که بر قدرت و قوت ایران، این قلب تپنده توحید در جهان افزودند و دست ولی امر و نائب عام امام زمان (عج) خود را پر کردند تا شاهد قدرت نمایی امروز باشیم.
انتهای پیام/ 119