به گزارش صد آنلاین ، اوایل سال 1404 گزارش یک درگیری خونین در ملارد به مأموران پلیس اعلام شد. پس از حضور مأموران در محل و بررسیهای اولیه مشخص شد که درگیری میان عمو و برادرزاده بالای سر جسد پدرش رخ داده است.
پسر مجروح به بیمارستان منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت اما پزشکان اعلام کردند چشم چپ بیمار به علت شدت جراحت با جسم نوک تیز نابینا شده و باید تخلیه شود. پس از این حادثه وی از عمویش شکایت کرد و در تشریح ماجرا گفت: «از چند سال پیش پدرم از کارافتاده شد و در بستر بیماری بود و هیچکس حتی عمویم هم به ما سر نمیزد. صبح روز حادثه پدرم با ایست قلبی از دنیا رفت و من به ناچار موضوع را به عمویم گفتم. چند دقیقه بعد او به خانهمان آمد و به جای دلداری شروع به داد و فریاد کرد و مادرم را مسبب مرگ پدرم دانست، بعد به یکباره از آشپزخانه چاقویی برداشت و سراغ مادرم رفت، من به دفاع از مادرم جلویش ایستادم که عمویم با چاقو ضربهای به چشمم زد و دیگر جایی را ندیدم.» در ادامه مرد 50 ساله بازداشت شد و با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه 2 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای این جلسه پسر نوجوان خواستار قصاص چشم عمویش شد. سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: «من اتهامم را قبول ندارم چراکه اصلاً برخوردی با برادرزادهام نداشتم و نمیدانم چطور چنین شکایتی را مطرح کرده است.»قاضی از متهم پرسید: «اگر شما درگیری نداشتی چرا با پلیس تماس گرفتی؟» متهم جواب داد: «تماس گرفتم تا علت مرگ برادرم روشن شود.» بعد از آن وکیل شاکی به جایگاه رفت و گفت: «متهم در حالی منکر نقص عضو برادرزادهاش است که پیش از جلسه رسیدگی به پرونده با من تماس گرفت و گفت خودرویی دارد که میتواند آن را به نام برادرزادهاش کند تا شکایتش را پس بگیرد.»متهم در پاسخ به وکیل شاکی گفت: «من اصلاً نمیدانم وکیل شاکی درباره چه چیزی صحبت میکند، چون نه من تماس گرفتم و نه چنین پیشنهادی دادم.»با پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند./حادثه 24