آخرین اخبار
۰۱ مهر ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۴

تمایز عرفان اسلامی از عرفان‌های شرقی؛ نگاهی از منظر استاد شیخ حسین انصاریان

تمایز عرفان اسلامی از عرفان‌های شرقی؛ نگاهی از منظر استاد شیخ حسین انصاریان
بازدید:۷۹
در شرق آسیا، سنت‌های مختلف عرفانی مانند عرفان هندو، بودایی، جین، چینی و ذِن شکل گرفته‌اند که هر یک ویژگی‌ها و آموزه‌های خاص خود را دارند. با این حال، عرفان اسلامی با این سنت‌ها تفاوت‌های بنیادینی دارد که می‌توان آن‌ها را از دو منظر درونی و بیرونی بررسی کرد.

به گزارش صدآنلاین؛ استاد شیخ حسین انصاریان در پاسخ به پرسش‌های جوانان، ابعاد تمایز عرفان اسلامی را به تفصیل بیان کرده است.

۱. تعاریف کلیدی

عرفان: عرفان مسیر وصال به خداوند است و شامل احساس عمیق حضور خداوند در درون انسان، تسلیم کامل و عشق حقیقی به او می‌شود.

معرفت (معرفت الله): حالتی است که عارف به مقام والای شهود حق دست می‌یابد و ظهور آن بدون عنایت الهی ممکن نیست.

عرفان اسلامی: دانشی است که در آن عنصر عشق با مطابقت و همراهی با وحی اسلامی گره خورده و انسان را به سوی وصال خدا هدایت می‌کند.

عشق: عشق به مظاهر خداوند و به «انسان کامل» که مظهر اسماء و صفات الهی است.

امام یا انسان کامل: کانون و قطب عرفان که حامل امر امامت و محل تجلی روح الهی است و رسیدن به این مقام، کمال نهایی عرفان اسلامی محسوب می‌شود.

۲. عرفان شرقی

عرفان‌های شرقی، اعم از هندو، بودایی و ذِن، عموماً به تجربه‌های ذهنی و انتزاعی محدود می‌شوند و در آن‌ها خبری از نبوت تشریعی، مقام ولایت کامل و بقای بعد از فنا نیست. این سنت‌ها بیشتر بر «فنا» تمرکز دارند و هدف نهایی آن‌ها بازگشت آتمان به اصل اولیه یا رسیدن به نیروانا است.

۳. تمایز درونی عرفان اسلامی

در عرفان اسلامی، بعد از مرحله فنا، مرحله «بقای بالله» وجود دارد که عارف در آن همزمان با حفظ انسانیت، وجه الهی خود را ظاهر می‌کند. به بیان دیگر، انسان پس از فنا، به مقام ظهور ربوبیت و خلافت الهی می‌رسد. این ویژگی در عرفان شرقی وجود ندارد؛ به همین دلیل بزرگان شرق آسیا، از جمله بودا یا شانکارا، خود را حامل مأموریت الهی نمی‌دانند و هیچ مقام نبوتی در سنت‌های آن‌ها مشاهده نمی‌شود.

عشق و انسانی بودن نیز در عرفان اسلامی جایگاه ویژه‌ای دارد؛ عرفان اسلامی همچون «اقیانوسی جوشان» از عشق است، در حالی که عرفان شرقی به دلیل تمرکز بر خاموشی، سکوت و فنا، بیشتر شبیه «کوهی آرام و سرد» است. عشق در عرفان اسلامی انسان را پویا، عدالت‌خواه و انقلابی می‌کند، حال آن که عرفان شرقی چنین انرژی اخلاقی و اجتماعی ندارد.

۴. تمایز بیرونی عرفان اسلامی

از منظر بیرونی، عرفان‌های شرقی با فرهنگ مدرن و غربی سازگاری بیشتری دارند و اغلب با تمدن غرب تضاد ندارند، زیرا آموزه‌های آن‌ها فاقد شریعت زنده و ولایت کامل است. در مقابل، عرفان اسلامی با فرهنگ شرک‌آلود غرب و تمدن لیبرال در تضاد است و با تمرکز بر عشق الهی، عدالت‌خواهی و پایبندی به شریعت، توانسته خود را از آسیب‌های اخلاقی و معنوی مدرنیته حفظ کند.

۵. جمع‌بندی

عرفان اسلامی بر عشق، معرفت، عدالت و حضور انسان کامل استوار است و با آموزه‌های شرقی که بیشتر بر فنا و سکوت تمرکز دارند، تفاوت بنیادین دارد. وجه تمایز اصلی عرفان اسلامی، وجود مقام بقا بعد از فنا، ظهور وجه الهی انسان و نقش فعال او در جهان است. این ویژگی‌ها، عرفان اسلامی را به سنتی جامع، پویا و متعهد به عدالت و معنویت تبدیل کرده است که در جهان امروز جایگاهی متمایز دارد.

تازه‌ها