به گزارش صد آنلاین،این پدیده در برخی فرهنگها و جوامع، بهویژه در مناطق خاصی از خاورمیانه، جنوب آسیا و شمال آفریقا مشاهده میشود، اگرچه محدود به این مناطق نیست و ممکن است در جوامع مهاجر نیز رخ دهد.
انگیزهٔ حفظ آبرو: قتل معمولاً بهدلیل رفتارهایی مانند روابط خارج از ازدواج، رد پیشنهاد ازدواج تحمیلی، فرار از خانه، تجاوز جنسی، یا حتی شایعات مرتبط با «بیآبرویی» صورت میگیرد.
سکوت و پنهانکاری: این قتلها اغلب بهصورت برنامهریزیشده و با مشارکت چند عضو خانواده انجام میشود و ممکن است بهعنوان خودکشی یا حادثه گزارش شود تا از مجازات قانونی اجتناب گردد.
قربانیان اصلی: بیشتر قربانیان زنان و دختران هستند، اما گاهی مردان نیز بهخاطر روابط همجنسگرایانه یا دیگر دلایل مشابه هدف قرار میگیرند.
تأثیر سیستمهای مردسالارانه: این پدیده ریشه در نگرشهای مردسالارانه دارد که کنترل بدن، رفتار، و انتخابهای زنان را حق مردان خانواده میداند.
قوانین ناکافی: در برخی کشورها، قوانین کیفری برای مجازات عاملان قتلهای ناموسی ضعیف است یا مجازاتهای سبکی برای آنها در نظر گرفته میشود. در مواردی، قاتلان با استناد به «دفاع از شرافت» مورد عفو قرار میگیرند.
فشار اجتماعی و فرهنگی: ترس از بیآبرویی خانواده و طرد شدن از جامعه، بسیاری از این جنایات را پنهان میکند و مانع گزارشدهی میشود.
سوءاستفاده از مذهب و سنت: گاهی این قتلها با توجیهات مذهبی یا سنتی نادرست مشروعیت مییابند، در حالی که در واقعیت، هیچ دینی چنین خشونتی را تأیید نمیکند.
سازمانهای بین المللی مانند سازمان ملل متحد این اقدامات را نقض حقوق بشر میدانند و خواستار اقدامات قانونی جدیتر هستند.
فعالان حقوق زنان و سازمانهای مدنی در سطح محلی و جهانی برای افزایش آگاهی، اصلاح قوانین، و حمایت از بازماندگان تلاش میکنند.
آموزش و توانمندسازی زنان، تغییر نگرشهای مردسالارانه، و تقویت سیستمهای حمایتی (مانند خانه های امن) از راهکارهای کلیدی برای مقابله با این پدیده است.
قتلهای ناموسی نهتنها جرمی وحشیانه، بلکه بازتابی از نابرابریهای عمیق جنسیتی و فرهنگی است. مبارزه با آن نیازمند همکاری بینالمللی، اصلاحات ساختاری، و تغییر ذهنیتهای اجتماعی است. هرگونه تلاش برای توجیه این جنایات، نقض آشکار حقوق انسانی قربانیان محسوب میشود./ اختصاصی صد آنلاین