۱. تأثیر خانواده و چرخه معیوب جرم:
۲۵٪ نوجوانان در کانون اصلاح و تربیت، خانواده یا بستگان درجهیک با سابقه جرم دارند.
مینا در خانوادهای متولد شد که پدر، مادر، خواهر و حتی پدربزرگش سارق بودند. این محیط، او را از کودکی به سمت جرم سوق داد.
الگوبرداری از والدین بزهکار و نبود نظارت مناسب، باعث تکرار جرم در نسلهای مختلف میشود.
۲. فقدان حمایتهای اجتماعی و آموزشی:
مینا علاقه به تحصیل داشت، اما نتوانست از چرخه جرم خانوادگی خارج شود.
نبود دسترسی به فرصتهای آموزشی و شغلی برای چنین افرادی، بازگشت به جرم را تسهیل میکند.
۳. عوامل شخصیتی و روانی:
هوش پایینتر از متوسط، خودکنترلی کم و گرایش به رفتارهای هیجانی از عوامل فردی مؤثر ذکر شده است.
مینا به اجبار و بدون علاقه شخصی وارد جرم شده بود، اما به دلیل وابستگی به مادر و ناتوانی در مقاومت، ادامه داد.
۴. تأثیر محیط خشن و بیثبات:
فرزندپروری سختگیرانه، خشونت و نادیده گرفتن نیازهای عاطفی کودکان، احتمال بزهکاری را افزایش میدهد.
۱. مداخله زودهنگام در خانوادههای پرخطر:
شناسایی کودکان خانوادههای بزهکار و ارائه خدمات روانشناسی، آموزشی و مالی به آنها.
۲. تقویت سیستم حمایت از کودکان:
ایجاد مراکز حمایتی برای جداسازی موقت کودکان از محیطهای جرمخیز و آموزش مهارتهای زندگی به آنان.
۳. برنامههای بازتوانی برای نوجوانان بزهکار:
آموزش حرفهای در کانونهای اصلاح و تربیت تا پس از آزادی، جذب بازار کار شوند.
۴. افزایش نظارت در مکانهای عمومی:
نصب دوربین در اتوبوسها و حضور پلیس نامحسوس برای پیشگیری از سرقت.
۵. آگاهیرسانی به جامعه:
آموزش مسافران برای مراقبت از وسایل شخصی و گزارش رفتارهای مشکوک./ عصر ایران