۲۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۴:۴۷
بازدید:۷۹۳
امام خمینی (ره) در تفسیر دعای سحر می‌فرمایند: سلسله وجود و عالم غیب، از ملائکه تا تدبیر کنندگان و کلیات عوالم از انواع ‏‎‏موجودات‎‏ عالی و پست و جزئیات آن گرفته تا تاریکی‌ها همه و همه، نمود اسماء الهی هستند. ‏
کد خبر : ۱۵۳۹۷۱

امام خمینی (ره) نه تنها در قامت یک رهبری سیاسی بی‌نظیر و اثرگذار است که در کسوت استاد و معلم دین نیز یگانه است. نام امام خمینی در کنار نام‌های بزرگی شیخ کلینی، شیخ طوسی، میرداماد، میرفندرسکی، ملاصدرا، علامه مجلسی و... نامی ممتاز و برجسته است. امام راحل (ره) در علم تفسیر، اخلاق و فلسفه فردی مبرز است و شاهد این مدعا آثاری است که ایشان در حوزه‌های مختلف به نگارش درآورده‌اند. یکی از این آثار ماندگار و مبارک کتاب «شرح دعای سحر» است که خود می‌تواند محل بحث و نظر‌های مختلف باشد و اهل فن می‌توانند شرح‌ها و حاشیه‌های مختلفی بر این کتاب بنویسند. امام خمینی (ره) این کتاب را سال ۱۳۰۷ و در سن ۲۷ سالگی و به زبان عربی تالیف کرد و «سید احمد فهری زنجانی» آن را به فارسی ترجمه کرده است.

 

 

همه عالم اسما الهی هستند

 

 

دعا نعمت بزرگ خدا بر بندگان

دعا‌هایی که از خزائن وحی به ما رسیده از بزرگ‌ترین نعمت‌های خداوند بر بندگان است؛ زیرا این دعا‌ها پیوند معنوی میان خالق و مخلوق وسیله ورود به دژ محکم خداوند و عامل تمسک به عروه‌الوثقی و حبل‌المتین هستند؛ اما روشن است که رسیدن به این مقصد والا جز به‌قدر توان آدمی در توجه به معنای ادعیه و قدرت او در فهم اسرار و حقیقت آنها ممکن نیست. 

در این میان، من دعای مشهور مباهله را از دعا‌هایی یافتم که قدرش بسی جلیل و منزلتش بسی رفیع است، زیرا مشتمل بر صفات حسنای الهی و امثال علیای ربوبی است و اسم اعظم و تجلی اتم اقدم پروردگار در آن آمده است؛ پس خواستم آن را از بعض جهات، به مقدار استعداد خویش شرح دهم. 

اسما خداوند

علم به حقیقت اسم اعظم، از حیث لفظ و عبارت، نزد اولیایی است که ‏‏مورد رضایت‏‏ حق هستند و در زمره علمای راسخ هستند ولی از سایر خلایق مخفی است. مطالبی هم که درباره حروف یا کلمات اسم اعظم در کتاب‌های عرفا و مشایخ قوم آمده یا بر گرفته از آثار نبوی است یا حاصل کشف و ریاضت آنان به هنگام خلوص از آلایش‌های سرای وحشت و ظلمت است؛ چنانچه از شیخ موید الدین جندی‏‎‏‎‏‎‏‎‏، یکی از شارحان ‏‏فصوص، ‏‏ نقل شده است که از جمله اسم‌های اسم اعظم ‏‏ «‏‏هو الله المحیط‏‏ و ‏‏القدیر‏‏ ‏‏والحیّ‏‏ و ‏‏القیوم» ‏‏ است و از جمله حروف آن «ا، د، ذ، ر، ز و» است. او گفته است:‏‏ «‏‏شیخ کبیر در پاسخ‏‎ ‎سؤال حکیم ترمذی این مطلب را بیان کرده است» ‏‎‏‎‏‎‏‎‏. ‏

‏‏شیخ کبیر نیز در ‏‏فتوحات‏‏ گفته است: ‏ الف همان نفس رحمانی است که همان وجود منبسط است؛ دال حقیقت جسم کلی است؛ ذال تغذیه‌کننده است، راء حساس متحرک است، زاء ناطق است و واو حقیقت مرتبه انسانی است. حقایق عالم ملک و شهادت که عالم کون و فساد نامیده می‌شود منحصر در این حروف است. ‏
‏‏

و شیخ محدث جلیل حاج شیخ عباس قمی‏‎‏‎‏‎‏‎‏، در کتاب ‏‏مفاتیح الجنان‏‏ ‏‎ می‌گوید: «‎‏اول، سید اجل سید علی خان شیرازی‏‎‏‎‏‎‏، در کتاب ‏‏کلم طیب‏‏ نقل فرموده که اسم اعظم خدای تعالی آن است که افتتاح او «الله» و اختتام او به «هو» است و حروفش نقطه ندارد «و چه اعراب گذاری شود و چه نشود قرائتش تغییر نمی‌کند.» ‏‏ و این در قرآن مجید در پنج آیه مبارکه از پنج سوره است. بقره و آل عمران و نساء و طه و تغابن. ‏
‏‏

شیخ مغربی در کتاب خود گفته: هر که این پنج آیه مبارکه را ورد خود قرار دهد و هر روز یازده مرتبه بخواند، هر آینه آسان شود برای او هر مهمی از کلی و جزئی به زودی، ان شاء الله تعالی و آن پنج آیه اینهاست: ‏‎‏‎. «‏‏الله لا اله الا هو الحی القیوم‏‏» ‏‎‏‎‏‎‏‎‏ تا آخر آیة الکرسی؛ ‏‏ ‏‎. «‏‏الله لا اله الاّ هو الحیّ القیوم. نزّل علیک الکتاب بالحقّ مصدّقا لما بین یدیه و أنزل التوراة و الانجیل من قبل هدی للناس و انزل الفرقان‏‏» ‏‎‏‎‏‎‏‎‏؛ ‏‎. «‏‏الله لا اله الّا هو لیجمعنّکم الی یوم القیامة لاریب فیه و من اصدق من الله حدیثا‏‏» ‏‎‏‎‏‎‏‎‏؛ ‏‎. «‏‏الله لا اله الّا هو له الاسماء الحسنی‏‏» ‏‎‏‎‏‎‏‎‏؛ «‏‏الله لا اله الّا هو و علی الله فلیتوکّل المومنون‏‎‏‎‏‎‏‎‏» ‏‎‏‎‏‎‏‎‏‎‏. ‏

دنباله کلام و دستاورد‏ امید است در مورد نام‌های پروردگار و آیات آفریدگارت هدایت‌شده و در راه مستقیم قرار گرفته باشی و متوجه شده باشی که سلسله وجود و عالم غیب و شهود، از ملائکه مقربین و اصحاب یمین و فرشتگانی که صف آرایی کرده‌اند و تدبیر کنندگان امورند و فرشتگان‏‎ ‎‏موکل بر ابر‌ها و کلیات عوالم از انواع ‏‎‏موجودات‎‏ عالی و پست و جزئیات آن گرفته تا تاریکی‌های تار و سیه هیولایی، همه و همه، نمود اسماء الهی هستند. ‏
‏‏


اکنون، با توفیق ملک منان به شرط تدبر در اسماء خداوند و تفکر در آیات او و رهایی از زندان طبیعت و گشودن در‌های بسته انسانیت باید دریابی که حقیقت «بسم الله الرحمن الرحیم» دارای مراتبی از وجود و مراحلی از نزول و صعود است و به حسب عوالم و نشئه‌ها، حقایق متکثری دارد که در دل سالکان، به مناسبت مقامات و حالات آنان، تجلیاتی می‌کند.

نیز بدان تسمیه‌ای که در آغاز هر سوره از سوره‌های قرآن آمده، به حسب حقیقت، غیر از تسمیه موجود در آغاز سوره دیگر است؛ یعنی بعضی از این تسمیه‌ها بزرگ هستند و بعضی بزرگ‌تر، برخی محیط هستند و برخی محاط و حقیقت معنای تسمیه هر سوره از تدبر در معنای آن سوره دانسته می‌شود؛ بنابراین، آنچه برای گشایش اصل وجود و مراتب آن آمده غیر از آن است که برای گشایش مرتبه‌ای از مراتب وجود آمده است و این حقیقت را تنها راسخان در علم از اهل بیت وحی و نبوت می‌دانند و بس. 

ازاین‌رو از امیرمؤمنین (ع)، روایت شده است که «‏‏‏‏هرچه در قرآن آمده در سوره فاتحه هست و هرآنچه در فاتحه آمده در بسم الله الرحمن الرحیم گرد آمده و هر چه در بسم الله است در با و هر چه در با است در نقطه آن است و من نقطه زیر با هستم‏‏.» ‏‏ البته، این ‏‎ ‎کتاب خصوصیت در دیگر تسمیه‌ها نیست، زیرا فاتحه الکتاب به طریق تفصیل مشتمل بر تمام سلسله وجود و قوس نزول و صعود است از آغاز تا خاتمه آن و از «‏‏الحمدلله‏‏» تا «‏‏یوم الدین‏‏».

همه حالات بنده و مقامات او نیز در قول خداوند «‏‏ایاک نعبد‏‏» تا آخر سوره مبارکه درج شده است و تمام دایره‌ای که به‌طور تفصیل در فاتحه آمده است در «‏‏الرحمن الرحیم‏‏» به‌طور جمع و در «‏‏اسم‏‏» به طریق جمع الجمع و در «‏‏با‏‏» ـ که الف ذات در آن نهان است ـ به طریق احدیت جمع الجمع و در نقطه زیر «‏‏با‏‏» ـ که در آن تمام دایره وجود جاری است ـ به طریق احدیت سر جمع الجمع آمده است و این احاطه و اطلاق جز در آغاز فاتحة الکتاب نیست که با آن وجود آغاز شد و عابد با معبود مرتبط شد. ‏
‏‏

و حقیقت این بسم الله جمعی و تفصیلی عبارت است از فیض مقدس اطلاقی و حق‏‏ی که به‌وسیله آن خلق صورت گرفته است‏‏. این اسم عظیم‌ترین و بزرگ‌ترین اسماء الهی است و خلیفه‌ای است که مربی سلسله وجود از غیب و شهود، در قوس نزول و صعود است و بسم الله‌های دیگر از تعینات این اسم شریف و از مراتب آن محسوب می‌شوند. هر تسمیه‌ای هم که در آغاز هر کار از قبیل خوردن و نوشیدن و مقاربت و غیر آن ذکر می‌شود برحسب حد و مقام خود تعینی از تعینات این اسم مطلق هستند.

اسمی هم که در این بسم الله‌ها می‌آید اسم اعظم الهی نیست، زیرا این اسم به سبب مقام اطلاق و سریان خود برتر از آن است که بدین کار‌های دون تعلق گیرد. پس اسم، از باب مثال در مقام خوردن و نوشیدن عبارت است از تعین اسم اعظم که از تعین خورنده و نوشنده یا از اراده خوردن و نوشیدن یا میل به آن دو سرچشمه می‌گیرد و این امور تماما از تعینات اسم اعظم هستند و متعینات گرچه خود با مطلق متحدند، اما مطلقی که با تعین همراه شده دیگر به آن اطلاق و سریان سابق نیست. ‏
‏‏

منبع: شرح دعای سحر امام خمینی (ره)

انتهای پیام/ 1661

 
اشتراک گذاری:
ارسال نظر