به گزارش صد آنلاین، بنیامین نتانیاهو و دونالد ترامپ روز سهشنبه در دفتر بیضی کاخ سفید دیدار خواهند کرد، در حالی که ایران بیش از هر زمان دیگری به دستیابی به سلاح هستهای نزدیک شده است.
بر اساس گزارشی که هفته گذشته توسط مایکل سینگ از مؤسسه واشینگتن برای سیاست خاور نزدیک منتشر شد، زمان گریز ایران در نوامبر ۲۰۲۴ یک هفته یا کمتر بوده است – در مقایسه با سه ماه و نیم در نوامبر ۲۰۲۰. همچنین در نوامبر ۲۰۲۰، ایران تنها به اندازه تولید دو سلاح هستهای اورانیوم با غنای تسلیحاتی در اختیار داشت. امروز، این عدد به ۱۶ رسیده است.
با وجود این تصویر نگرانکننده، توجه رسانهها در آستانه دیدار ترامپ و نتانیاهو به موضوعات دیگری معطوف شده است، به توافق گروگانهای غزه و احتمال ورود به مرحله دوم؛ به روزهای پس از جنگ غزه؛ به احتمال پیشبرد عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل؛ و به پیشنهاد ترامپ برای انتقال پناهجویان غزه به اردن، مصر و شاید سایر کشورهای مسلمان. این موضوعات فوری و در حال حاضر جذابتر هستند. نتانیاهو بیش از ۱۵ سال است که در مورد ایران با دولتهای مختلف آمریکا بحث کرده است؛ همان مباحث درباره مذاکره در برابر اقدام نظامی، چگونگی مذاکره، پیشنهادها، انتظارات از ایران و اقدامات در صورت شکست مذاکرات. در نتیجه، بُعد ایرانی این مباحثات، فضای کمتری را در رسانههای اسرائیل اشغال میکند. این مسئله به نوعی «تکرار مکررات» تبدیل شده که کاهش علاقه را موجب میشود. اما نباید اینطور باشد.
دولت ترامپ در حال تدوین سیاست خود درباره ایران است و سفر نتانیاهو در همان آغاز دوره دوم ریاستجمهوری، به او فرصتی طلایی میدهد تا دیدگاه خود را ارائه کند. ایران همچنان تهدید و مشکل شماره یک اسرائیل است.
در دوره اول ریاستجمهوری، ترامپ موضع سختی در برابر جمهوری اسلامی اتخاذ کرد. اکنون در حالی که دولت او همچنان به دنبال مهار نفوذ منطقهای ایران و جلوگیری از دستیابی آن به سلاح هستهای است، نشانههای اولیهای از تغییر لحن و اولویتها مشاهده شده است.
این تغییرات ممکن است بازتاب اختلافات داخلی در دولت باشد – بین تندروهای ضدایرانی مانند وزیر امور خارجه، مارکو روبیو و مشاور امنیت ملی، مایک والتز، و انزواگرایانی مانند معاون رئیسجمهور جیدی ونس، که در ماه اکتبر گفت: «اولویت ما این است که وارد جنگ با ایران نشویم... اینجاست که دیپلماسی هوشمند واقعاً اهمیت دارد.»
ترامپ هفته گذشته در دفتر بیضی کاخ سفید به خبرنگاران گفت که امیدوار است یک راهحل، بدون نیاز به حمله اسرائیل حاصل شود. او گفت: «خیلی خوب میشد اگر بتوان این مسئله را بدون نیاز به انجام آن گام بعدی حل کرد.» وی افزود: «امیدوارم ایران توافقی انجام دهد، و اگر توافقی هم نکند، این هم اشکالی ندارد.»
دوره اول ریاستجمهوری ترامپ با مخالفت شدید با برجام مشخص شد؛ اعتقادی که فشار حداکثری – از طریق تحریمهایی که صادرات نفت و بخش مالی ایران را هدف قرار داد – میتواند رفتار ایران را تغییر دهد، و همچنین تهدیدات صریح به اقدام نظامی.
این مضامین در روزهای اولیه دوره دوم ریاستجمهوری او نیز مشهود است اما در عین حال، تمایل آشکارتری به دیپلماسی به عنوان مسیر ترجیحی وجود دارد.
همانطور که ترامپ در سخنرانی مراسم تحلیف خود گفت: «ما موفقیت خود را نه تنها با جنگهایی که میبریم، بلکه با جنگهایی که پایان میدهیم – و شاید مهمتر از همه، جنگهایی که وارد آنها نمیشویم – اندازهگیری خواهیم کرد.»
در گفتوگوهای خود با ترامپ، نتانیاهو تلاش خواهد کرد تا رویکرد دیپلماتیک دولت را روشن کند. این فرصتی است برای او تا استدلال کند که موفقیتهای اخیر اسرائیل در برابر حماس و حزبالله، این لحظه را برای تشدید فشار بر ایران مناسب کرده است.
اگر ترامپ نسبت به دیپلماسی جدی باشد، نتانیاهو میخواهد بداند که دولت او چه نوع توافقی را پیشبینی میکند، چه انتظاراتی از ایران خواهد داشت و ایالات متحده چه امتیازاتی را حاضر است ارائه دهد. او همچنین درباره زمانبندیها، وضوح را خواستار خواهد شد با توجه به سابقه ایران در طولانی کردن گفتوگوها، در حالی که پیشرفتهای پنهانی به سمت هدف هستهای خود انجام میدهد. و شاید مهمتر از همه، نتانیاهو میخواهد بداند اگر دیپلماسی شکست بخورد، ترامپ چه برنامهای دارد. آیا ایالات متحده اقدام نظامی برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای انجام خواهد داد یا – به احتمال بیشتر – به اسرائیل چراغ سبز خواهد داد تا اقدام کند؟ اگر چنین باشد، اسرائیل باید از قبل بداند چه سطحی از حمایت نظامی ایالات متحده را در اجرای چنین حملهای میتواند انتظار داشته باشد و در صورت انتقامجویی ایران – حملهای که احتمالاً بسیار بزرگتر از حملات پهپادی و موشکی ایران به اسرائیل در اکتبر و آوریل خواهد بود که تنها خسارات جزئی وارد کرد – چه نوع چتر دفاعی از سوی واشینگتن ارائه خواهد شد.
در حال حاضر، دیدار ترامپ و نتانیاهو حول محور بحرانهای کوتاهمدت و مانورهای دیپلماتیک تعریف میشود. اما چالش بلندمدت جاهطلبیهای هستهای ایران در پسزمینه به شکلی حیاتیتر از همیشه نمایان است./ عصر ایران