به گزارش صد آنلاین ، روزنامه خراسان، این زن گفت: دختر نوجوانی بودم که به همراه خانواده ام از افغانستان به ایران مهاجرت و در مشهد ازدواج کردم. آن زمان 17سال بیشتر نداشتم که یکی از هموطنانم عاشقم شد و مرا خواستگاری کرد اما در مدت کوتاهی بعد از آغاز زندگی مشترک تازه فهمیدم که «عین ا…» به مواد مخدر اعتیاد دارد.
او یک کارگر ساده بود ولی بیشتر اوقات سرکار نمی رفت و به همین دلیل من برای تامین مخارج زندگی دچار مشکل می شدم.با آن که 3فرزند داشتیم ولی مصرف تریاک شوهرم به جایی رسید که او شب ها تا صبح پای بساط می نشست وصبح تا بعداز ظهر هم می خوابید. من که دیگر نمی توانستم با این وضعیت کنار بیایم به ناچار دریک کارگاه خیاطی مشغول کار شدم چرا که بیشتر هموطنانم در مشهد در زمینه دوخت و دوز و در کارگاه های تولید لباس فعالیت دارند. خلاصه از حدود16سال قبل دیگر من سرپرست خانواده بودم و حتی پول تهیه مواد مخدر شوهرم را نیز تامین می کردم. با وجود این، سردی روابط عاطفی و خستگی های ناشی از کار زیاد موجب شد تا تصمیم به طلاق بگیرم. با خودم می اندیشیدم چرا باید من کار کنم و شوهرم پای بساط مواد مخدر پول های زحمت کشی مرا دود کند! این بود که مهریه ام را بخشیدم و از«عین ا…» طلاق گرفتم. سرپرستی فرزندانم را نیز به شوهرم سپردم تا مدتی در آرامش زندگی کنم ولی گویا اشتباه می کردم چرا که مشکلات بعد از طلاق بیشتر از آن بود که در تصورم می گنجید. وقتی خانه ای مجردی اجاره کردم تازه باید از چشمان هیز گرگ صفتان فرار می کردم.آن هایی که مرا می شناختند و می دانستند از شوهرم طلاق گرفته ام به هر بهانه ای مهربانی شان گل می کرد و قصد حمایت و کمک به مرا داشتند اما من از چشمان هیز آنها میخواندم که این مهربانی ها فرجام تلخی دارد!
از سوی دیگر هم سوءظن ها و سرزنش های اطرافیانم بسیار آزارم می داد به گونه ای که دیگر آسایش و آرامش در زندگی نداشتم و روزگار سختی را می گذراندم در همین روزها بود که فهمیدم «عین ا…»بعد از گذشت 2سال از ماجرای طلاق،اعتیادش را ترک کرده و در یک پارچه فروشی بزرگ مشغول کار شده است. او بعد از ترک اعتیاد طوری رفتار کرده بود که اکنون در میان اهالی و کسبه به فردی امین و معتمد تبدیل شده است و دیگران به او احترام می گذارند. حالا او قصد دارد مرا به زندگی مشترک بازگرداند و من هم به خاطر فرزندانم و مشکلات بعد از طلاق،خیلی دوست دارم گذشته ها را فراموش کنم و دوباره سقفی از آرامش برای خودم بسازم…
با توجه به تمایل بازگشت این زوج به زندگی مشترک،با دستور سرهنگ محمد ولیان(رئیس کلانتری مصلای مشهد)جلسات بررسی مهارت های زندگی مشترک و اقدامات روان شناختی در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری برای آنان آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی