همانطور که کودکان رشد می کنند و بالغ می شوند، والدین می توانند با اجازه دادن به کودکان برای انتخاب، یادگیری از آنها، اصلاحات لازم در مسیر، تجربه شکست و موفقیت و ایجاد انعطاف پذیری لازم برای مقابله با هر یک از چالش ها و موانع زندگی، استقلال آنها را تقویت کنند.
شکستها به طور طبیعی زمانی اتفاق میافتند که به فرزندانمان اجازه دهیم با فراهم کردن فرصتهای فراوان برای انتخاب، نقش فعالتری در زندگی خود داشته باشند. کودکان کم سن و سال، با تجربه چندانی در زندگی، مجبورند به جای اینکه میان وعده یا ناهار خود را برای مدرسه آماده کنند، بازی با یک اسباب بازی مورد علاقه خود را انتخاب کنند که در نتیجه در زمان میان وعده گرسنه می مانند. نتیجه یک تجربه، یادگیری است که اطلاعات خوبی را برای روز بعد فراهم می کند و فرصتی برای توسعه انعطاف پذیری در هنگام شکست جزئی فراهم می کند.
در اینجا 11 راه برای تقویت استقلال از طریق تلاش، شکست و یادگیری برای کودکان توضیح داده شده است:
به جای استفاده از زمان گشت و گذار در بیرون به عنوان واکنشی به چیزی کافی، خلاق باشید و آن را تغییر دهید. اجازه بدهید با خلاقیتی که دارند راهی برای سرگرم کردن خود به شکل سالم پیدا کنند.
نتیجه نهایی هدف نیست. روند است! به عنوان والدین، میتوانیم از بچههایمان بپرسیم: "چیزی است که هرگز انجام ندادهاید اما دوست دارید امتحان کنید؟" خوب، آن را امتحان کنید! سپس برنامه ریزی کنید که چگونه و چه زمانی و به سادگی در آنجا باشید، همانطور که آنها آن را انجام می دهند.
پس از درخواست ما، باید به بچه هایمان اجازه دهیم نان تست درست کنند، زیرا می دانیم که این کار یک روز منجر به درست کردن تخم مرغ و پنکیک می شود. ما باید سرعت خود را کم کنیم و بگوییم، آن را امتحان کنید. شاید اینن کارها کوچک و حتی احمقانه به نظر می رسند، اما در فرهنگی که کوه های ترس را در اطراف هر تجربه کودکی ایجاد کرده است، این بچه ها (که تشویق به تلاش می شوند) صعود خود را با این کارهای کوچک آغاز کرده اند. خیلی زود، آنها آماده پرواز خواهند بود.
داستان های کودکی افراد مشهور را با آنها به اشتراک بگذارید تا بتوانند درک کنند در آینده آنها هم آدم های موفق و مستقلی خواهند شد. اینکه کودکان بتوانند به گذشته این افراد فکر کنند باعث می شود انها بتوانند استعداد ها و علایق خود را بشناسند و در مسیر تکامل آنها قدم بردارند.
والدین بهترین چیز را برای فرزندانشان می خواهند. از نشان دادن کارهایی که فرزندتان می تواند انجام دهد خودداری کنید، بلکه والدین دیگر را تشویق کنید تا خودشان کشف کنند که فرزندانشان بیش از آنچه فکر می کنند می توانند از عهده چه کارهایی برآیند.
بعد از اینکه فرزندتان کاری را انتخاب کرد، نوشتن ترس هایی که دارید مفید است. وقتی این کار را انجام دادید، میتوانید برای اینکه اگر بدترین ترسهایتان واقعاً محقق شود، چگونه واکنش نشان خواهید داد، برنامهریزی کنید. (مثال: اگر به فرزندم اجازه بدهم چمدانش را ببندد، چکمه هایش را فراموش می کند. می ترسم مدرسه فکر کند من پدر و مادر بدی هستم. طرح: یادداشتی می فرستم که فرزندم را تشویق می کنم و اگر چکمه هایش را فراموش کند ما روی روش هایی برای به خاطر سپردن آنها در خانه کار خواهیم کرد).
پس از نوشتن ترس های خود، حقایق را دریافت کنید. اگر از اتفاقات بزرگتری مانند آدم ربایی می ترسید، آمار واقعی را بررسی کنید و سپس بر اساس آن برنامه ریزی کنید. به جای اینکه کلاً بر رشد یک ایده تبر بزنید، راه دیگری برای ایجاد همان تجربه از طریق برنامه ریزی و توانمندسازی جایگزین پیدا کنید.
ما میتوانیم سعی کنیم نتایج و جهتگیری فرزندانمان را در دوران جوانی کنترل کنیم، اما هرچه فرزندانمان به ترک خانه نزدیکتر و مستقل تر میشوند، ضروری است که یاد بگیرند و تمرین کنند که در پی اشتباهات و اتفاقات ناگوار، آرام بمانند و بهبود یابند. اگر مانع پیشرفت آنها شویم، نه شما و نه کودک برای آنچه در دنیای واقعی وجود خواهد داشت، آماده نخواهید شد.
برای اینکه بچهها از فراز و نشیبها، بدبختیها و شکستهایی که دست به دست هم میدهند، رهایی یدا کنند و انعطافپذیری داشته باشند، بچهها به زمان زیادی برای تمرین نیاز دارند و ما به عنوان والدین، وظیفه داریم که از سر راه آنها کنار برویم و به فرزندانمان اعتماد کنیم. هیچ پدر و مادری که من می شناسم احتمالاً یک روز از خواب بیدار نمی شود که بگوید:«بسیار خوب بچه، از امروز تو تنها هستی.»
به همین ترتیب اکثر بچه ها یک روز بیدار نمی شوند و بدون تمرین می گویند: "مشکلی نیست، من تیم نشدم یا ناهارم را فراموش کردم، این را گرفتم." قدم های کودک و تمرین برای همه اعضای خانواده خوب است.
وقتی والدین تلاشها و نتایج را پیگیری میکنند، بسیار واضح میشود که با گذشت زمان، به این وظایف ساده اضافه میشوند. آنها همچنین انگیزه خود را بالا نگه می دارند و تلاش زیادی برای رسیدن به هدف و محقق شدن آن می کنند؛ در این زمان ما به فرزندان خود نشان می دهیم که به توانایی های آنها برای مقابله با چیزهای جدید و غلبه بر شکست ها ایمان داریم.
اگر دانش آموز کلاس دوم شما برای اولین بار تخم مرغ درست کرد (پس از چهار تلاش ناموفق)، او یک ستاره راک است زیرا مسئولیت بیشتری را بر عهده گرفته است و این کار را با موفقیت انجام داده است. او از شکستها عبور کرده است و. این پیشرفت است! سعی کنید این موفقیت بزرگ را در کنار هم جشن بگیرید.