به گزارش صد آنلاین، این زوج جنایتکار بعد از قتل پیرزن ثروتمند و زندانی کردن پسر معلول او اموالش را به سرقت برده و سه سال با پولها خوشگذرانی کرده بودند.
قتل پیرزن تنها به نام فیروزه با شکایت عروسش به جریان افتاد. او گفت: شوهرم فراز دچار معلولیت بود و چون من و دخترم از صبح تا شب سرکار بودیم مادرشوهرم گفت فراز را به خانه او ببریم. برایش پرستار گرفت تا کارهایش را انجام دهد. آخر هفته من و دخترم هم به خانه مادرشوهرم میرفتیم و با آنها بودیم. روز حادثه قبل از اینکه به خانه مادرشوهرم بروم، زنگ زدم. او تلفن را جواب نداد. چند ساعت بعد دوباره زنگ زدم و باز هم جواب نداد. شماره پرستار را گرفتم. خاموش بود. بلافاصله با دخترم به خانه مادرشوهرم رفتیم و متوجه شدیم خانه به هم ریخته است. دهان شوهرم بسته شده بود و او را روی ویلچیر در اتاق رها کرده بودند. کمد دیواری را باز کردم و جسد مادرشوهرم بیرون افتاد. از پرستار هم خبری نبود.
پلیس تحقیقات خود را آغاز کرد و با انتقال جسد فیروزه به پزشکی قانونی معلوم شد این زن خفه شده است. همچنین خودروی شاسی بلند او و مقداری طلا و پول هم از خانه دزدیده شده بود.
تحقیقات پلیس برای مدتها ادامه داشت اما ردی از مرد پرستار که مهرداد نام داشت، به دست نیامد. تا اینکه سه سال بعد از حادثه ماموران مهرداد و همسرش شیما را که تازه از مرز وارد ایران شده بودند، شناسایی و بازداشت کردند.
مهرداد و شیما بعد از بازداشت به قتل فیروزه اعتراف کردند و ماشین شاسی بلند فیروزه نیز در خانه برادر مهرداد پیدا شد. او گفت نمیدانست برادرش برای چه ماشین را در خانه او مخفی کرده و فکر میکرد مهرداد ماشین را جای طلب برداشته است.
در نهایت با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه دادگاه اولیای دم درخواست قصاص کردند و گفتند حاضر به گذشت نیستند.
پس از برگزاری جلسه اول دادگاه شیما در زندان فوت کرد و درباره او منع تعقیب صادر شد. در جلسه بعد مهرداد در جایگاه قرار گرفت و گفت: فیروزه زن ثروتمندی بود. من پرستار پسر او بودم و همسرم هم کارهایش را انجام میداد، تا اینکه فیروزه از من طلا گرفت و قرار شد با آن کار کند و سودش را بدهد اما نه سودی به ما میداد و نه طلاها را پس میداد. او باید 6 میلیارد تومان به من پول میداد.
متهم گفت: من به همین دلیل از او عصبانی و ناراحت بودم. روز حادثه با همسرم در خانه او بودیم که سر این مساله جروبحث کردیم. من او را خفه کردم و ماشین و طلاهایش را دزدیدم. من در ازای دادن طلاهای از فیروزه سفته گرفته بودم.
دادگاه ادعای متهم را مورد بررسی قرار داد و مشخص شد سفتهها بعد از مرگ فیروزه گرفته شده و مهرداد بعد از به قتل رساندن فیروزه اثر انگشت او را روی سفتهها زده است.
در نهایت هیات قضات وارد شور شدند و متهم را مجرم شناخته و به قصاص و رد مال محکوم کردند.