در نسل سوم گردشگری که گردشگری خلاق می باشد با گردشگرانی مواجه خواهیم بود که از مرز دیدار صرف آثار تاریخی و طبیعی فراتر رفتهاند و با حضور در بطن جامعهی مقصد، به درک عمیقتری از آن نائل خواهند شد. لذا رویدادهای فرهنگی هر شهر در کشورمان با توجه به ظرفیت های موجود می توانند در ظهور گردشگر خلاق تاثیر زیادی داشته باشند و باتوجه به منحصر بودن آن ، انعطاف پذیری بیشتر نسبت به زیر ساخت های کالبدی(برای مثال میراث تاریخی)، غنی شدن معانی اجتماعی با ایجاد خاطرات جمعی، ایجاد همکاری و همدلی اجتماعی و هزینه کمتر و دوره کوتاه تر در مقابل تاثیر بیشتر، می بایست مورد توجه مدیران و برنامه ریزان شهری باشد.
شهر خلاق
اصطلاح گردشگري خلاق توسط ریچاردز و ریموند در سال ۲۰۰۰ ابداع شد. این ایده براي اشکال خلاق تر گردشگري در یک پروژه ي اروپایی به نام Eurotex سرچشمه گرفت که هدفش تشویق تولید صنایع دستی از طریق گردشگری بود.
تعریف سازمان آموزش، علوم و فرهنگ یونسکو نیز در سال ۲۰۰6 از گردشگری خلاق به شرح ذیل می باشد:
گردشگری خلاق سفری است با هدف نیل به تجربه ای دست اول و کنش مندانه، همراه با یادگیری مشارکتی هنرها و میراث فرهنگی یا ویژگی های خاص یک مکان. این سفر با ساکنان مقصد گردشگری، که خالق فرهنگ زنده ی آن مکان هستند، ارتباطی مفید فراهم می سازد.
با توجه به تعاریف ذکر شده محققین "گردشگری خلاق” را نسل جدید گردشگری بعد از نسل اول: "گردشگری ساحل” (سفر اوقات فراغت و برای استراحت) و نسل دوم: گردشگری فرهنگی (متمایل به فرهنگ و موزهها) قلمداد میکنند. "گردشگری خلاق” با شعار "موزههای کمتر، میدانهای بیشتر” بر انجام فعالیتهای تجربی و تعامل عمیقتر با زندگی واقعی فرهنگی در شهرها تمرکز میکند.
در "گردشگری خلاق”، گردشگر به تعامل بیشتر آموزشی، احساسی، اجتماعی و همچنین مشارکت با مکان، فرهنگ زندگی و مردم تشویق میشود.
.
در نسل سوم گردشگری، گردشگر شبیه یک شهروند رفتار میکند. همچنین در این نوع از گردشگری نقش مدیران، طراحان و برنامه ریزان شهری در کشف انواع خلاقیت موجود در شهر به عنوان یک منبع و فرصت برای جذب گردشگران مهم تلقیمیشود.
.
"گردشگری خلاق” مبتنی بر فعالیتهای تجربی و تعامل عمیق با سبک زندگی جامعهی مقصد است و تعریف "میراث ناملموس” نیز که ﺷﺎﻣﻞ ﺳﻨﺖھﺎی ﺷﻔﺎھﯽ، ھﻨﺮھﺎی ﻧﻤﺎﯾﺸﯽ، آﯾﯿﻦھﺎ و روﯾﺪادھﺎ،داﻧﺶ و ﺗﺠﺮﺑﯿﺎت ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ طﺒﯿﻌﺖ و ﺟهان و ﺻﻨﺎﯾﻊ ﺳﻨﺘﯽ اﺳﺖ با مضامین "گردشگری خلاق” همبستگی فراوانی دارد. درواقع با توجه به "میراث ناملموس” یک جامعه است که میتوان یک گردشگر را به مثابهی یک شهروند قلمداد کرد و واژهی گردشگر-شهروند را تعریف نمود از طرفی با توجه به پروژهی ایجاد "شبکه شهرهای خلاق” با تاکید بر میراث ناملموس که در چند سال گذشته در دستور کار "یونسکو” قرار گرفته است و رویکرد ثبت میراث ناملموس (میراث معنوی) نیز با این هدف که کمتر به "میراث ملموس” بپردازد تا از شدت گردشگری پوپولیستی بکاهد، بر اهمیت توجه به این موضوع در کشورمان افزوده است. در ایران نیز تا کنون شهر رشت (شهر خلاق خوراک)، شهر اصفهان (شهر خلاق صنایع دستی)، شهر سنندج (شهر خلاق موسیقی)، شهر بندرعباس (شهر خلاق صنایع دستی و هنرهای بومی) و شهرکرمانشاه (شهر خلاق خوراکشناسی) جز شبکه شهرهای خلاق یونسکو ثبت شده اند.
بنابراین ما در نسل سوم گردشگری با گردشگرانی مواجه خواهیم بود که از مرز دیدار صرف آثار تاریخی و طبیعی فراتر رفتهاند و با حضور در بطن جامعهی مقصد، به درک عمیقتری از آن نائل خواهند شد.
با عنایت به اینکه در گزارشات مربوط به سال ۲۰۱۱ سازمان جهانی گردشگری چنین مطرح شده که، در پژوهشهای آینده گردشگری باید متوجه باشیم گردشگران فرهیختهتر خواهند شد و به میزان بیشتری جویای آگاهیهای جدید و سرمایههای فرهنگی خواهند بود و آنها همچنین جویای معنای بیشتر از زندگی خویش بوده در تجارب شخصی خواهان اصالت بیشتری خواهند بود لذا مدیران و برنامه ریزان شهری می بایست با بررسی ظرفیت های شهرهای کشورمان در زمینه های ادبیات، فیلم، موسیقی، صنایع دستی، هنرهای مردمی ، خوراک و سایر میراث های ناملموس که دارای ظرفیتی بزرگ در کشورمان می باشد، زمینه جذب گردشگر خلاق را مهیا سازد و سهم خود را از صنعت توریست با رویکرد گردشگر خلاق از سایر رقبا اخذ نماید .
از این رو رویدادهای فرهنگی هر شهر در کشورمان با توجه به ظرفیت های موجود می توانند در ظهور گردشگر خلاق تاثیر زیادی داشته باشند و باتوجه به منحصر بودن آن ، انعطاف پذیری بیشتر نسبت به زیر ساخت های کالبدی(برای مثال میراث تاریخی)، غنی شدن معانی اجتماعی با ایجاد خاطرات جمعی، ایجاد همکاری و همدلی اجتماعی و هزینه کمتر و دوره کوتاه تر در مقابل تاثیر بیشتر مورد توجه می باشد.
شهر رویداد گرا
مفهوم شهر رویدادگرا برای نخستین بار در سال ۲۰۱۰ توسط «ریچاردز» و «پالمر» مطرح شد. آن دو این اصطلاح را به معنای استفاده هوشمند و هدفمندانه از برنامهها و رویدادها در جهت افزایش کیفیت زندگی برای تمام ساکنان شهر میزبان تعبیر کردند. از آن زمان تاکنون، حجم تحقیقات روی شهرها و رویدادها بهطور چشمگیری افزایش پیداکرده است که دراینبین، توجه بیشتری به توسعه سیاستهای رخداد شهری، شبکه ذینفعان و سازوکارها و توسعه پورتفولیوی رخدادها میشود.
اصطلاح «شهر رویدادگرا»، Eventful City به شهرهایی اطلاق میشود که بهمنظور دستیابی به گستره وسیعی از اهداف سازنده در جهت پیشرفت شهر، میزبان رویدادهای مختلفی میشوند. ازجمله این اهداف میتوان به رشد اقتصادی، معرفی شهر در سطح منطقهای یا جهانی، انسجام اجتماعی و توسعه بافت شهری اشاره کرد. اهمیت روزافزون و گستردگی فعالیتهای این رویدادها و رخدادها، تغییرات سریعی را در شهرها سبب میشود. شهرها صرفاً بهعنوان محلی برای برگزاری رویدادها تلقی نمیشوند، بلکه به شهرها بهعنوان یک خالق مشترک، نوآور، شکلدهنده، شریک و ذینفع در رویدادها نگاه میشود. چگونگی، طول مدت و محتوای رویدادها بهطور چشمگیری تحت تأثیر فضای شهر میزبان، مکان و فرآیندها قرار میگیرد.
برگزاری رویداد ها موجب اعتبار بخشی، توجه رسانه ها و سرازیر شدن سرمایه ها به یک منطقه می شود، که در پی آن تأمین هر چه بهتر نیازهای مردم محلی و رشد و توسعه آن منطقه را به همراه خواهد داشت.
البته رویدادها ممکن است به صورت متناوب و سالیانه و یا چند سال یکبار برگزار شوند و مدت زمان آنها می تواند یک روزه، چند روزه، چند هفته و ... باشد. از مهمترین ویژگی های رویدادها آن است که هر ساله بر وسعت و تنوع آنها افزوده میشود و مخاطبین بیشتری را به سمت خود جلب می کند.
این امر سبب می شود تا سرمایه گذاری های کلانی در آن شهر صورت گیرد که در پی آن تحولی عظیم در زیر ساخت های این شهر ها رخ خواهد داد.
طیف موضوعی رویدادها بسیار متنوع و گسترده است. بسیاری از رویدادهای گردشگری به نوعی با جاذبه های موجود یک منطقه پیوند خورده اند. بنابراین وقایع گردشگری از جشنواره ای کوچک در یک روستا تا مناسبت هایی در سطح ملی و جهانی را در بر می گیرد.
گردشگری رویداد محور، گونهای نوین از گردشگری است که با سایر انواع گردشگری در پیوند است. بازار گردشگری رویداد محور را گردشگرانی تشکیل می دهند که برای دیدن رویدادها و یا تجربه شرکت در آن ها به سفر میروند. این نوع از گردشگری روز به روز بیشتر مورد توجه مقاصد گردشگری جهان قرار می گیرد و دلایل توجه به آن به شرح زیر است:
1- جذب گردشگران به یک منطقه در ایام غیر اوج سفر
2- جلب توجه رسانه ها به یک منطقه و اعتبار دهی و مطرح نمودن آن
3- ایجاد تحرک اقتصادی – اجتماعی و روحیه بخشی به جامعه محلی
4- تشویق گردشگران به تکرار بازدید از یک محل
5- جلب منابع برای تجدید حیات اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی یا حتی سیاسی یک مقصد گردشگری
رویدادهای شهر از دو گروه رویدادهای بخش محور و رویدادهای شبکه محور تشکیل می شوند که هردوآن ها باید مورد توجه قرار گیرند.
رویداد های بخش محور
هنگامی که یک شهر می تواند درک کند که رویدادها نقش بسیار مهمتری از اثرات لحظه ای می توانند داشته باشند، رویکردهای بخشی بیشتری برای راهبردهایی که در پی توسعه هستند، می تواند به وجود بیایند. این به منظور این ایده است که رویدادها، جایگاه مهمی برای فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ویژه در شهر دارند. بنابراین، توسعه رویدادمداری نباید تنها در ارتباط با رویدادهای خودش باشد، بلکه با سایر گروههای ذینفعی که از رویدادها سود می برند نیز باید در ارتباط باشد. این ها می توانند هم شامل ذینفعان مستقیمی باشد که از سیاستهای رویدادها، تاثیر اقتصادی و سیاسی می پذیرند و هم شامل ذینفعان غیرمستقیمی که از رشد کلی در فعالیتهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی تاثیر می پذیرند.
نمونه هایی از استراتژی های بخشی محور، دبی و مونترال است. در این شهرها، رویدادها بخشی از سیاستهای اقتصادی و اجتماعی هستند که درصدد دستیابی به توسعه شهری همه جانبه(یا توسعه به مثابه یک کل) هستند. در مونترال، رویدادهایی از قبیل جشنواره بین المللی جاز مونترال ،جشنواره طنز فقط برای خندیدن جشنواره های موسیقی فرانسو فولیس و جشنواره هنرهای سیرک برگزار می شود که برای توسعه بخشهای سرگرمی و خالقیت در شهر به مثابه پشتیبان ایفای نقش می کند.
بخش- محورها فرصت هایی را برای توسعه رویدادهای خاص در شکل گیری رویداد فراهم می کنند که به مثابه مرکز جهانی یا هاب بین المللی در حوزه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی فعالیت میکنند. برای شهرهای کوچک، چنین رویدادهایی بستری جهانی را برای مدت زمانی محدود ارائه می کنند، مانند جشنواره فیلم کن، که توجهات جهانی را برای چندروز به این شهر کوچک فرانسوی جلب می کند.
رویدادهای شبکه محور
راهبردهای سیستماتیک- محور بر بخش های ویژه ای از درون شهر که اقتصاد یا جامعه را هدایت می کنند، تمرکز می کنند. آنها معمولا با یکدیگر، ذینفعان عمده محلی را بدست می آورند که نقش مهمی را در یک بخش خاص ایفا می کنند و شبکه ای از ذینفعان را تشکیل خواهند داد.
چالش های شهرهای رویداد محور
مقیاس:
اگرچه گرایشی دربین سیاست گذاران وجود دارد که درباره رویدادها، بلندپروازانه بی اندیشند، اما این مهم است که مقیاس برنامه ریزی رویدادها را با منابع در دسترس منطبق کنیم. همانطور که ریچاردز(2015) بحث می کند، یک رابطه ی دیالکتیک بین رویدادهای بزرگ مقیاس و رویدادهای کوچکتر مثل رویدادهای تکراری اجتماع وجود دارد. شهرها نیاز دارند تا به تعادلی بین این گونه های مختلف رویدادها دست پیدا کنند تا نمونه هایی موفق از رویدادها را توسعه دهند.
قدرت:
رویدادهای موفق به ندرت می توانند در یک نظام از بالا به پایین به وجود بیایند. اگرچه در رویدادهای جهانی از قبیل المپیک ها یا جام جهانی فوتبال ممکن است قدرت شرایطی را برای شهرهای میزبان خود تعیین کند، اما برای اکثر رویدادها شکلی از مشارکت و استفاده از قدرت توزیع شده، تاثیر بیشتری خواهد داشت و کارآمدتر خواهد بود.
منابع :
تامین منابع کافی برای برنامه ریزی رویدادهای شهر، حیاتی است. اگرچه بودجه های کم شهرداری ها ممکن است گرایشی را به سمت کم کردن بودجه های رویدادها ایجاد کنند و تامین بودجه رویدادها را به سمت بخش خصوصی سوق بدهند. همچنان نیاز به هدایت و توسعه برنامه ریزی رویدادها از طریق هدف گذاری سرمایه گذاری عمومی وجود دارد. این برای رویدادهای جدید که در مراحل اولیه توسعه خود، اغلب با مشکل جذب حامی(اسپانسر) روبرو هستند، بسیار مهم است.
اراده سیاسی:
تامین منابع قابل دسترس برای رویدادها نیاز به حمایت سیاسی دارد. اما مهم تر از آن این است که یک چشم انداز روشن سیاسی از نقش رویدادها در شهر داشته باشیم و اینکه لازم است ارادهی سیاسی را از طریق آن ببیند. اکثر شهرها که در رویدادمداری موفق هستند از رهبران رویاپردازی برخوردارند که اهمیت رویدادها برای شهر را درک می کنند(نه فقط توجه به شکوه و منافع شخصی خود). در نمونه های بسیاری رابطه ی بین حکمروایی دراز مدت در شهر و استفاده و حمایت موثر از رویدادها وجود دارد.
شبکه ها
ظهور محیط شبکه ای برای شهرها به روش های جدیدی از تفکر درباره شبکه های درونی و بیرونی نیاز دارد. در مقیاس جهانی، همان طور که کستلز(2009) اشاره کرده است، نیازی به ارتباط فضای محلی مکان ها با فضای جهانی جریان ها وجود دارد. این می تواند نوسانات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهر را تعدیل کند و همچنین در بازشناخت و حمایت سطوح مختلف شبکه ها مهم است.
جمع بندی:
جهانی شدن پدیده ای است که در دهه های اخیر ناشی از تحولات در همه مناطق است. این پدیده از شهر آغاز می شود و نتایج آن نیز به شهر اشاره دارد. شهر و گردشگر خلاق یک چارچوب نسبتا جدید برای برنامه ریزی است، که در پاسخ به برنامه های دیگر برنامه ریزی و برنامه های کاربردی مانند شهر کارآفرین یا پایدار می آید. برنامه ریزی برای شهر و گردشگر خلاق، تمام جنبه های توسعه شهری را در نظر می گیرد و باعث بازآفرینی، تجدید حیات شهری، ایجاد امنیت، اعتبار بخشی و رونق اقتصادی می شود. ما باید درک کنیم که خلاقیت و نوآوری در امور شهری نقش مهمی در آینده ایفا خواهند کرد.
لازم به ذکر است موضوع رویداد محوری نیز و به طور خاص نقش رویداد محوری در توسعه گردشگری خلاق در شهرها ، به صورت مدون و نظام مند در شهرهایی در کشورمان با اهدافی متفاوت مورد مطالعه قرار گرفته است، اما نکته مهم این است که این مطالعات کمتر در زمینه های اجرایی مورد بهره برداری بوده و می بایست این ظرفیت بیشتر مورد توجه مدیران و برنامه ریزان شهری قرار گیرد.
علی رستگار موحد
دکتری برنامه ریزی شهری