به گزارش صد آنلاین ، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه سابق کشورمان در اقدامی قابل توجه به عنوان مشاور دکتر مسعود پزشکیان در صداوسیما او را همراهی کرد. هشدار ظریف نسبت به بازگشت ترامپ و پایان سهلگیریهای تحریم نفتی باعث ایجاد نگرانیهایی شد.
«شل شدن پیچ تحریم نفتی»؛ این یکی از کلیدواژههایی است که در سخنان اخیر محمدجواد ظریف در صداوسیما مطرح شد.
وزیر امور خارجه دولت روحانی که در میزگرد سیاسی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، در روز سهشنبه، 29 خرداد 1403، مسعود پزشکیان را همراهی میکرد، در واکنش به ادعای کارشناسان حاضر در برنامه مبنی بر رکوردزنی صادرات نفت در دولت سیزدهم، آن را به شلشدن پیچ تحریم نفتی توسط جو بایدن ارتباط داد و با اشاره به احتمال بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، گفت: «وقتی بایدن آمد سیاستش این شد که پیچ تحریمها را شل کند؛ بگذارید ترامپ برگردد ببینید دوستان چه میکنند.».
ظریف همچنین با به تصویر کشیدن نمودار زیر در میز گرد سیاسی صداوسیما، نشان داد که صادرات نفت ایران در دوران تحریم هیچگاه به شرایط توافقی حتی نزدیک نشده است.
منظور ظریف از شل شدن پیچ تحریم چیست؟
حال این پرسش را باید مطرح کرد که منظور این دیپلمات از شلشدن پیچ تحریمها چیست و چرا او نسبت به بازگشت ترامپ نگران است و نسبت به آن هشدار میدهد؟ نمودار ظریف دقیقاً چه میگوید؟
برای پاسخ به این پرسشها ابتدا باید روند صادرات نفت ایران طی سالهای اخیر مورد بررسی قرار بگیرد.
فروردین ماه امسال بود که روزنامه فایننشالتایمز از فروش روزانه یک میلیون و ۵۶۰ هزار بشکه نفت طی سهماهه ابتدایی سال ۲۰۲۴ خبر داد. دولت سیزدهم و رسانههای نزدیک به آن نیز مانور ویژهای روی این گزارش دادند و از شکست رکورد ششساله فروش نفت خبر دادند.
اما در لایههای نهان گزارش فایننشالتایمز میتوان به حراج منابع نفتی کشور پی برد. چنانکه این منبع خارجی کل درآمد نفتی ایران در سال را 35 میلیارد یورو تخمین زده است. با یک محاسبه مشخص میشود که ایران هر بشکه نفت خود را با نرخ 61 دلار و 40 به فروش رسانده است. چنین اتفاقی در حالی رخ داده که میانگین قیمت نفت ایران در سال 2023، 83 دلار تعیین شد.
این بدان معناست که ایران هر بشکه نفت خود را با 22 دلار تخفیف به فروش میرساند. حال اگر چنین تخفیفی در تمام طول سال جریان داشته باشد، باید گفت ایران سالانه 12.5 میلیارد دلار بابت فروش نفت به خریداران نفت خود، یعنی چین تخفیف میدهد.
در حالی طرفداران دولت سیزدهم و کسانی که وعده ادامه این راه را در دولت چهاردهم میدهند که گویا برای ثبت کارنامهای مثبت، حاضر به ارزانفروشی منابعی به چین هستند که حق طبیعی مردم و بخشی از بیتالمال به حساب میآید.
از سوی دیگر، مقایسه فروش نفت طی دو سال اخیر با سالهای پیش از آن از چند جهت شبیه به مغلطه و دادن آدرس غلط است. زیرا در تحلیلهایی که درباره افزایش فروش نفت ارائه میشود، معمولاً عواملی ازجمله تفاوت دیدگاه بایدن و ترامپ، پاندمی کرونا، جنگ روسیه و اوکراین، تغییر سیاستهای اوپک و ... نادیده گرفته میشود.
برجام؛ بهترین ترازوی مقایسه صادرات نفت
شاید بهترین ترازو برای میزان موفقیت دولت سیزدهم در فروش نفت با ادعای دور زدن تحریم، مقایسه آن با سالهای اجرای برجام باشد.
زمانی که برجام به مرحله اجرا رسید، ایران توانست در مقاطعی میزان فروش نفت خود را به دو میلیون و 800 هزار بشکه هم در روز برساند. یعنی یک میلیون و 300 هزار بشکه بیشتر از رکوردهای مورد ادعای دولت سیزدهم.
طبق گزارشی که رویترز در مهر ماه 1395، یعنی زمان اوجگیری برجام، منتشر کرد، مجموع صادرات نفت و میعانات ایران را حدود 2.8 میلیون بشکه در روز اعلام کرد که با بالاترین رقم صادراتی از سال 2011، یعنی قبل از تحریمهای غرب برابری میکرد.
رویترز تحریم نفتی
گذشته از این، ایران در آن مقطع نقش اساسی در بازار جهانی ایفا میکرد و بهرغم داشتن مشتریان متنوع، کمتر محمولهای را با تخفیف به مقصد میرساند. در حالی که پس از پایان کرونا و بازگشت پکن به بازار تقاضا، نفت ایران با حالت تکمقصدی و با تخفیف 25 درصدی به چین میرسید.
تأثیر کرونا بر روند فروش کشورهای صادرکننده نفت
علاوه بر تفاوت فروش نفت و نحوه بازاریابی آن در زمان برجام و تحریم، نمیتوان به سهولت چشمها را روی تأثیر کرونا بر صادرات کشورهای صادرکننده نفت و نابهسامانی بازار طلای سیاه بست. دادههای فدرال رزرو آمریکا نشان میدهد که در حالی که میانگین صادرات روزانه نفت عربستان در سال 2018 به رکورد تاریخی 9 میلیون و 342 هزار بشکه رسیده بود، پس از شیوع کووید-19، با سقوط بیش از یک میلیون بشکهای در محدوده هشت میلیون و 338 هزار بشکه قرار گرفت.
این سقوط آزاد در سالهای اوجگیری کرونا ادامه یافت و در سال 2020 به هفت میلیون و 664 هزار بکشه و در سال 2021 به هفت میلیون و 478 هزار بشکه تقلیل یافت. چنین رقمی پیش از این در بحران اقتصادی 2009 اتفاق افتاده بود و کف فروش 11 ساله را به نمایش گذاشت.
اما پس از رهایی جهان از پاندمی کووید-19 و بازگشت چین، بهعنوان بزرگترین مشتری نفت جهان به بازار، رفتهرفته فروش نفت سعودیها اوج گرفت و در سال 2022 به مرز صادرات 9 میلیون بشکه در روز رسید و در سال 2023 بار دیگر رکوردی بیسابقه را بر جای گذاشت و سقف فروش روزانه 9 میلیون و 365 هزار بشکه را هم شکست.
نمودار زیر تأثیر کرونا بر صادرات نفت بزرگترین فروشنده حاضر در بازار را ترسیم میکند.
صادرانت نفت عربستان
اما تأثیر کرونا صرفاً بر میزان فروش نفت محدود نشد؛ دوم اردیبهشت 1399 نفت دیگر لقب طلای سیاه را یدک نمیکشید و با سقوط آن در کف قیمت منفی 40 دلار، «محصول سیاه» توصیف برازندهتری برای آن بود. حال مشخص نیست در شرایطی که فروش آتی نفت آمریکا در قبال پرداخت 40 دلار برای هر بشکه توسط فروشندگان، امکانپذیر بود، چطور حامیان و طرفداران تحریم، میزان فروش نفت در سالهای اخیر را با زمان اوجگیری کرونا مقایسه میکنند؟!
پیچی که شل شد
گرچه دولت سیزدهم و سمپاتهای آن بهتر از هر شخص و گروهی تفاوت شرایط تحریمی در دو دوره ریاست جمهوری بایدن و ترامپ میدانند، اما به نظر میرسد در کلام و گفتار و بهویژه مناظرات و مبارزات انتخاباتی از بیان آن واهمه دارند.
22 آوریل 2019 بود که در بیانیه کاخ سفید به این موضوع تأکید شد که دولت ترامپ تصمیم دارد استثنائات کاهش قابل توجه (SRE) را پس از منقضی شدن آنها در اوایل ماه مه مجدداً منتشر نکند. آمریکا با این اقدام عملاً تلاش خود را برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران به نمایش گذاشت و برای کشورهای واردکننده نفت ایران، حتی چین، جریمهها و تحریمهای سنگینی در نظر گرفت.
در واقع تحریمها در زمان زمامداری جمهوریخواهان به جایی رسید که رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی آمریکا در زمان ریاست جمهوری ترامپ، مشکل را در جایی دانست که دیگر امکان اعمال فشار بیشتری وجود ندارد.
در واقع او اعتقاد داشت: «مشکل کشورهایی مانند ایران این است که در حال حاضر آنقدر تحریم علیه آنها وجود دارد که اقدامات کمی برای کاخ سفید باقی مانده است.».
نکته دیگری که شاید نیاز به یادآوری آن باشد، به روابط ایران و عربستان در آن مقطع بازمیگردد. پس از حمله گروههای خودجوش و آتش به اختیار به سفارت سعودی در تهران، این کشور به پای ثابت معادلات ضد ایرانی تبدیل شد و در این تحریمها هم همراهی تمامقد خود را با ترامپ نشان داد.
در سوی مقابل، یعنی از زمانی که بایدن به کرسی ریاست کاخ سفید تکیه زد، بسیاری از کارشناسان در ایران و فضای بینالمللی برای کاهش سختگیریهای تحریمی اشاره دارند. طوری که پس از حمله 7 اکتبر حماس به مواضع اسرائیل، شدت انتقادات در آمریکا نسبت به این سیاست بایدن افزایش یافت و کار تا جایی پیش رفت که کنگره آمریکا طرحهایی را برای وادار کردن دولت به اعمال سخنتگیرانه تحریم نفتی علیه ایران وادار کند.
در همین زمینه سناتور تد کروز، جمهوریخواه مخالف توافق هستهای ایران، دولت بایدن را متهم کرد که از تلاشهای دولت ترامپ برای جلوگیری از صادرات نفت ایران عقبنشینی کرده است.
همچنین یک گروه لابی که از کمپین فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران حمایت میکرد، دولت بایدن را به اجرای گزینشی تحریمهای نفتی متهم کرد و استراتژی آن را به عنوان «احترام حداکثری» مورد تمسخر قرار داد.
والاستریتژورنال نیز در گزارشهای خود بایدن را متهم کرده است که «تحریمهای نفتی مرتبط با ایران را اجرا نمیکند».
بلومبرگ نیز در ژانویه نوشت که بایدن از کمپین فشار حداکثری کنارهگیری کرده است و با مطرحکردن «نظریه توطئه درون» و این فرض را پیش کشید که بایدن صادرات نفت ایران را نادیده میگیرد تا تورم کالاها را مهار کند.
مؤسسه واشینگتن هم برای سیاست خاور نزدیک این استدلال را به میان آورده که گرچه کمپین فشار حداکثری هنوز برقرار است، بایدن بهطور سیستماتیک آن را اجرا نمیکند.
نهایتاً به نظر میرسد این همان «پیچ شلشده تحریم نفتی» است که محمدجواد ظریف در میزگرد سیاسی مناظرات انتخاباتی به آن اشاره کرد.
با این حال حامیان دولت سیزدهم بر این عقیدهاند که پیش از روی کار آمدن بایدن فروش نفت ایران روند صعودی به خود گرفت که در ادامه این موضوع هم مورد بررسی قرار میگیرد.
نقش قرارداد محرمانه 25ساله با چین در رشد صادرات نفت
بررسی سایتهای معتبر رصد نفتکشها هم این موضوع را تائید میکند که در ماههای پایانی ریاست جمهوری ترامپ صادرات نفت ایران تا حدودی افزایشی بوده است. اما دلیل این اتفاق چیست؟
شاید قرارداد محرمانه 25 ساله که میان ایران و چین منعقد شده، حلقه مفقوده بسیاری از تحلیل در رابطه با چگونگی فروش نفت ایران است.
در سال 2021، ایران و چین توافقنامه همکاری اقتصادی 25 ساله امضا کردند که لایههای پنهان زیادی دارد و همچنان مفاد آن محرمانه است. مذاکرات این توافقنامه از سال 1394 آغاز شد و در تیر ماه 1399 به تصویب رسید.
بهرغم اینکه هیچ نکته شفافی از جزئیات این توافقنامه در دسترس نیست، اما نشریه پترولیوم اکونومیست در تاریخ ۳ سپتامبر ۲۰۱۹ (۱۲ شهریور ۱۳۹۸) در گزارشی اعلام کرد که قرار است چین در پروژههای نفت و گاز ایران سرمایهگذاری کند و در مقابل اولویت اجرای تمام پروژههای نفت و گازی ایران با کشور چین است.
همچنین گفته شده که چین نفت و گاز ایران را با ۳۰ درصد تخفیف میخرد و برای بازپرداخت پول نفت ایران دو سال مهلت دارد.
نکته دیگر اینکه چین میتواند بازپرداخت بدهی نفتی خود را با یوان چین انجام دهد. امتیاز دیگری که به چین داده شده این است که دوسوم مبلغ خرید نفت و گاز، نقد خواهد بود و یکسوم به شکل کالا و خدمات یا به عبارتی تهاتر نفت با کالاها و خدماتی نظیر فیلترینگ.
حال در چنین شرایطی آیا چین منافع خود را در خرید نفت با ایران میبیند یا ترس از تحریمهایی که بایدن هم چندان به آن پایبند نیست؟
به هر ترتیب اکنون نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران در حال نقد جناحهای رقیب و پیشکشیدن مواردی همچون افزایش فروش نفت در زمان ریاست جمهوری بایدن هستند؛ اما آنها نباید فراموش کنند که انتخابات پنجم نوامبر مصادف با 15 آبان سال جاری شاید تأثیر بیشتری بر سرنوشت اقتصاد ایران حداقل طی چهار سال آینده داشته باشد.
انتخاباتی که طبق نظرسنجیها همچنان نامزد جمهوریخواهان، یعنی دونالد ترامپ، شانس بیشتری را برای بازگشت به کاخ سفید به خود اختصاص داده است. آیا در صورت اصرار دولت ایران بر دور زدن تحریمها و تمرکز بر بلوک شرق، ترامپ رفتاری مشابه بایدن خواهد داشت و پیچ تحریم را شل نگه میدارد؟ باید «بگذارید و ببینید.»!