آخرین اخبار
۲۹ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۰
بازدید:۴۳۸
صد انلاین | بعد از جدایی از همسرم مجبور شدم از پسر ویلچر نشینم و برادرزاده معلولم مراقبت کنم که پدر و مادرش را در سانحه رانندگی از دست داده بود، به همین دلیل مرد 40 ساله ای را بدون تحقیق و آشنایی به کار گرفتم تا از پسرم در منزل نگهداری کند ولی یک روز اتفاق وحشتناکی افتاد که...
کد خبر : ۹۳۰۳۵

به گزارش صد آنلاین ،   زن 50 ساله که با چهره ای مضطرب و هراسان وارد مرکز انتظامی شده بود، با بیان این که شیطانی کثیف قصد تعرض به خواهرزاده معلولم را داشته است، درباره این ماجرای تلخ به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گفت: سال ها قبل به خاطر ناسازگاری و اختلافاتی که با همسرم داشتم از او طلاق گرفتم و به همراه پسرم دریک منزل مسکونی زندگی می کردم تا این که روزی پسرم در محیط کارش دچار سانحه شد و قدرت راه رفتن را از دست داد.

 

 

 

ازآن روز به بعد پسرم که اکنون 30سال دارد، ویلچر نشین شد اما هنوز با این ماجرای وحشتناک کنار نیامده بودم که چندسال قبل برادرم و همسرش نیز در یک حادثه رانندگی جان باختند و دختر آن ها که ناتوان جسمی و حرکتی بود، تنها ماند.«زیبا»حتی قدرت تکلم نداشت ولی من نتوانستم او را به مراکز نگهداری از معلولان بسپارم.

 این بود که «زیبا» را هم نزد خودم آوردم تا از او هم در کنار پسرم مراقبت کنم. از سوی دیگر خودم مجبور بودم برای تامین مخارج زندگی در بیرون از منزل کار کنم، به همین دلیل در فضای مجازی به دنبال فردی بودم که از پسرم در منزل مراقبت کند که تنها نباشد و من هم امور مربوط به خواهر زاده ام را انجام می دادم.

خلاصه مرد40 ساله ای را که مدعی بود قبلا از سالمندان نگهداری می کرده، بدون تحقیق درباره ادعاهایش استخدام کردم و پسرم را به او سپردم. او چنان اعتماد مرا به خود جلب کرد که تقریبا همه امور زندگی ام در دست این مرد 40 ساله بود.

چندماه گذشت تا این که پسرم وحشت زده با من تماس گرفت که خودم را به خانه برسانم. وقتی به منزل رسیدم پسرم گفت:برای خرید سیگار از منزل خارج شدم اما وقتی بعد از دقایقی به خانه بازگشتم«هوشیار» را دیدم که قصد داشت به دختر دایی ام تعرض کند. او هنگامی که به طور ناگهانی مرا دید،بدون برداشتن لوازم شخصی اش فرارکرد. این زن 50 ساله ادامه داد: تازه فهمیدم که این شیطان کثیف چندین بار دیگر نیز قصد تعرض به این دختر معلول را داشته است. بعد از این ماجرا هم هرچه با گوشی تلفن او تماس گرفتم، خاموش بود اما ای کاش ...

به دنبال ادعاهای این زن میان سال،تحقیقات نیروهای تخصصی با دستور سرهنگ علی برزنونی (رئیس کلانتری میرزا کوچک خان مشهد)برای بررسی این ماجرا و معرفی دختر معلول به مرکز مشاوره  پلیس آغاز شد.

 

اشتراک گذاری:
برچسب ها :
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها