آخرین اخبار
۰۲ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۲:۴۵
بازدید:۲۲۷۵
صد آنلاین | پوتین در دام بایدن در اوکراین نمی‌افتد. دامی که شبیه دام کارتر برای برژنف در افغانستان است. علی رغم این که بایدن مانند کارتر توانست به جنگ نیابتی با روسیه دست یابد و کمک اروپای غربی را در این میان بدست آورد؛ اما نتوانست حکومت مسکو را از داخل سرنگون کند یا این که پوتین را برکنار کند، بلکه واشنگتن با پیشینه‌ای روبرو شد که سیطره آمریکا بر جهان را به چالش می‌کشد و محور جدیدی متشکل از روسیه، چین و سایر کشورها را تشکیل می‌دهد که می‌تواند جهانی چند قطبی ایجاد کند.
کد خبر : ۸۵۷۳

نویسنده: ایلیا ج. مغنایر

 ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد ارتش آمریکا اعلام کرد «بیرون راندن نیروهای روسیه از اوکراین در سال جاری بسیار دشوار است». این سخنان نشان می‌دهد که جنگ طبق دکترین رئیس جمهور جو بایدن تا زمانی که کی یف آماده فداکاری برای حفاظت از سیطره آمریکا بر جهان است برای سال‌های طولانی ادامه خواهد یافت. آیا واشنگتن موفق می‌شود برای غرق کردن مسکو در باتلاق اوکراین و تجزیه روسیه مانند تجزیه شوروی، افغانستان دیگری برپا کند؟ آیا پوتین در دامی گرفتار می‌شود که قبلا نیز برای رئیس جمهور شوروی در افغانستان در سال 1979 برپا شده بود؟

طبق روایت رسمی تاریخ کمک سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا به مجاهدان افغانی در سال 1980 یعنی بعد از حمله ارتش شوروی به افغانستان شروع شد؛ اما در حقیقت همانطور که برژنسکی، مشاور رئیس جمهور جیمی کارتر در مصاحبه با مجله « لو نوول اوبزرواتور» تاکید کرد مسئله کاملا برعکس است. به این ترتیب که رابرت گیتس، مدیر سابق «سی.آی.ای» در خاطراتش ذکر می‌کند اطلاعات مرکزی آمریکا کمک به مجاهدان را شش ماه قبل از مداخله شوروی آغاز کرده بود. 

شوروی در آن زمان سربازان کافی برای شکست دادن مجاهدان افغان نفرستاد و نتوانست به اندازه کافی نیروی افغان برای جنگ در کنار خود به خدمت بگیرد. شکست شوروی عامل اصلی انحلال پیمان ورشو و متعاقبا اتحاد جمهوری‌های سوسیالیستی شوروی بود.

امروز بسیار به گذشته شباهت دارد. حتی قبل از اینکه روسیه تهاجم خود به اوکراین را آغاز کند، مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا بیان کرد اشغال سرزمین‌های اوکراین از سوی روسیه چه بسا کی یف به شورشی داخلی در روسیه منجر شود مانند آنچه که اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان در دهه 1980 با آن مواجه شد. در نتیجه هدف دولت بایدن اکنون تلاش برای بازگرداندن عقربه های ساعت به عقب و تلاش و حساب کردن روی این مسئله که ممکن است سناریوی افغانستان تکرار شود.  

 ارتش روسیه در هفته‌های نخست جنگ تعداد کافی سرباز برای شکست ارتش اوکراین اعزام نکرد و تانک‌های خود را در دروازه‌های پایتخت مستقر کرد قبل از اینکه موضوع را جبران کند و اهداف خود را اصلاح کند و آن را به چهار منطقه یعنی مناطق محل سکونت اوکراینی‌های طرفدار روسیه محدود کند. روسیه همچنین نیروهای اضافی را برای جلوگیری از تکرار اشتباهات تجربه افغانستان وارد نبرد کرد و از نیروهای حرفه‌ای « واگنر » استفاده کرد.

 ارتش روسیه توانست بیشتر مناطقی را که در چارچوب اهداف اعلام شده قرار دارند، اشغال کند تا به این ترتیب برای تکمیل سیطره بر منطقه دونباس باخموت، کراماتورسک و اسلوویانسک باقی بماند. این امر به معنای این است که ارتش روسیه در جنگی چریکی فرسایش پیدا نخواهد کرد بلکه رویارویی به رویارویی میان ارتش‌های کلاسیک و خطوط دفاعی متقابل تبدیل شده است. آمریکا تلاش خواهد کرد در بهار آینده دوباره به جنگ توان و نیرو بدهد  اگر روسیه محقق ساختن اهداف اعلام شده خود و برپایی خطوط دفاعی محکم برای حمایت از مرزهای جدیدش را به پایان نبرده باشد. 

به این ترتیب پوتین در دام بایدن در اوکراین نمی‌افتد. دامی که شبیه دام کارتر برای برژنف در افغانستان است. علی رغم این که بایدن مانند کارتر توانست به جنگ نیابتی با روسیه دست یابد و کمک اروپای غربی را در این میان بدست آورد؛ اما نتوانست حکومت مسکو را از داخل سرنگون کند یا این که پوتین را برکنار کند بلکه واشنگتن با پیشینه‌ای روبرو شد که سیطره آمریکا بر جهان را به چالش می‌کشد و محور جدیدی متشکل از روسیه، چین و سایر کشورها را تشکیل می‌دهد که می‌تواند جهانی چند قطبی ایجاد کند.

منبع: الرای (کویت)
 

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
پربیننده‌ها پربحث‌ها