در سی فروردینماه 1403 برابر با 18 آوریل 2024، شورای امنیت سازمان ملل، شاهد دو رخداد مهم در قضیۀ فلسطین بود. یکی برگزاری اجلاس بررسی وضعیت فلسطین در سطح وزرا و دیگری وتوی ایالات متحده به عنوان تنها مخالف تأسیس دولت فلسطینی بعد از شش ماه کشتار فلسطینیان مظلوم توسط رژیم صهیونیستی و رسیدن کشته شدگان به بیش از 33 هزار نفر در حالی که نیمی از آنها را کودکان و زنان تشکیل میدهند، و همچنین در میانه افزایش تنشها توسط رژیم صهیونیستی به منطقه و ایران و پاسخ تاریخی کشور ما، نگاهی به آنچه در سازمان ملل متحد در عرصه دیپلماسی چند جانبه بینالمللی در مورد مسلمین رخ میدهد، در شناخت و درک همهجانبه از ماهیت قضیه کمککننده است.
در این راستا، اجلاس اخیر شورای امنیت درخور توجه بوده و به طرح این پرسش میانجامد که چگونه میتوان تحرکات دیپلماتیک در شورای امنیت در قضیه فلسطین را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟ در پاسخ باید پدیدههایی چون «نبرد دیپلماتیک فلسطین»، «نقش اعضای غیردائم شورای امنیت» و «پیوند ساختاری ایالات متحده و رژیم صهیونیستی» را در کنار هم مورد مداقه قرار داد.
همه نبردها و منازعات، پیوست و بافتاری دیپلماتیک دارند. از مبارزات استقلالخواهانه، تا جنگ بین کشورها، نبردهای منطقهای و منازعات جهانی، در کنار آنچه که در صحنه عملیات میگذرد، با کنش و واکنشهای دیپلماتیک در ابعاد مختلف آن پیوند خوردهاند. قضیه فلسطین که به یک تعبیر، زندهترین مبارزه ضد استعماری در حدود یک سده گذشته است، از این قاعده، مستثنی نیست.
حضور دیپلماتیک از ابتدا تاکنون در این قضیه انکارناپذیر و البته مهم و جدی بوده است. مذاکرات حماس از طریق قطر و مصر، بخشی از این کنش و واکنشهاست. اما در سطح چندجانبه، فلسطین، پیوسته، برجسته بوده و برجسته مانده است. هرچند که در این عرصه هم، مانند عرصههای دیگر فراز و فرود وجود داشته، اما پیوستگی آن قابل توجه بوده است. ولی تردید در این عرصه رژیم صهیونیستی، علیرغم حمایتهای آمریکا، بازنده میباشد.
اجلاس اخیر شورای امنیت در مورد فلسطین که با حضور وزیر امور خارجه ایران، برگزار شد و چگونگی رای کشورهای عضو شورای امنیت در پذیرش دولت فلسطینی به عنوان عضو کامل سازمان ملل متحد، جلوهای از این پویاییهای دیپلماتیک در قضیه فلسطین نیست. این بدان معنی نیست که شورای امنیت، به وظایف خود در قضیه فلسطین عمل کرده است، اما اینکه، همه اعضای دائم بجز، ایالات متحده، رأی به عضویت کامل فلسطین در ملل متحد میدهند، موضوع کم اهمیتی نیست، جالب آنکه رأی مثبت چین و روسیه قابل پیشبینی به نظر میرسد، اما همراهی فرانسه جلب توجه میکند.
رأی ممتنع انگلیس و سوئیس هم در خور دقت است، اما شاید جالبتر رأی سه کشوری است که در تقسیمبندیهای سازمان مللی در اردوگاه غرب جای دارند یعنی ژاپن و کره جنوبی و اسلوانی. هر چند که ماهیت دولت فلسطینی و چگونگی وضعیت حال و آینده آن، بسیار مناقشهانگیز و پرچالش است، اما همراهی جهانی این آوردگاه دیپلماتیک، به نوبه خود گامی جهانی علیه رژیم صهیونیستی است.
در این نبرد دیپلماتیک، نقش اعضای غیردائم شورای امنیت را باید مدنظر قرار داد. این دو جلسه، یعنی جلسه بررسی وضعیت فلسطین در سطح وزرا و رأیگیری در مورد عضویت کامل فلسطین، در دوران ریاست دورهای مالت انجام میگیرد. مالت کشوری کوچک، اما در حد خود، اثرات بزرگی در حقوق و روابط بینالمللی ایفا کرده است.
این مالت بود که در دهه 60 میلادی قرن بیستم، از طریق سفیر و نماینده دائم خود در سازمان ملل که مالت را در کنفرانس سرنوشتساز و موثر حقوق دریاها نمایندگی میکرد، مفهوم «میراث مشترک بشریت» برای زیر بستر اقیانوسها، وارد حقوق بینالملل کرد و در حال حاضر هم از مسئولیت اعضای غیردائم شورای امنیت سخن میگوید. از سوی دیگر، عضو دیگر غیردائم شورای امنیت، الجزایر، نقشی قابل تقدیر در زنده نگاه داشتن صدای فلسطین در سازمان ملل متحد و شورای امنیت آن ایفا کرده است. الجزایر، در کنار فراز و فرودهای چندین دهه گذشته، عنصر دیپلماتیک پایدار در دفاع از فلسطین بوده است.
البته وتوی ایالات متحده آمریکا، نقطه تاریک دیگری در تاریخ محاسبات واشنگتن با فلسطین و منطقه است. این وتو، پایداری ایالات متحده در حمایت از رژیم صهیونیستی را به نمایش میگذارد. از ابتدای تأسیس رژیم صهیونیستی، واشنگتن نه فقط به تلآویو، اسلحه و کمکهای نظامی کرده است، بلکه پیوسته حمایت دیپلماتیک آمریکا، مانعی در صحنه نبردی دیپلماتیک و تحقق اهداف فلسطینیها بوده است. وتوی اخیر آمریکا، تقریباً به طور اجتماعی، مورد انتقاد جهانیان قرار گرفت.
حماس، شدیداً آن را محکوم کرد و بجز رژیم صهیونیستی، هیچ کنشگر دیپلماتیک دیگری را یارای حمایت از آن نبود. شاید از همه جالبتر، سخنان نماینده آمریکا در اجلاس شورای امنیت باشد که گفت که عضویت کامل فلسطین نه در اینبار بلکه باید از رهگذر بین فلسطینیها و صیهیونیستها، حل شود.
این سخنان، به یک تعبیر توخالیترین اظهارات دیپلماتیک است که ذرهای از شرم بینالمللی ایالات متحده نمیکاهد. حمایت همهجانبه واشنگتن از رژیم صهیونیستی را نمیتوان صرفاً با دلایل سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا توضیح داد. مسائل مربوط به حمایت از رژیم صهیونیستی، ریشه در سیاست داخلی آمریکا دارد.
سازه و سامانه قدرت در داخل آمریکا، در طی زمان پیوندهای آمریکا و رژیم صهیونیستی را ساختاری کرده است. اما آنچه درخور توجه میباشد نشانههایی در ایجاد ترک در این ساختمان حمایت آمیز در حال هویدا شدن است. مردم و جامعه مدنی آمریکا هم متأثر از پژواک نالههای زنان و کودکان فلسطینی در شش ماهه گذشتهاند.
در کمتر زمانی حمایت مردمی از فلسطین، نه فقط در آمریکا، بلکه در تمام جوامع مدنی جهان منجمله جوامع غربی، در این سطح بوده است و جالب آنکه فلسطینیان به اهمیت این عرصه زیستی دیپلماسی عمومی در نبرد همهجانبه خود با رژیم صهیونیستی بیش از هر زمان دیگر واقف هستند.