امیررضا خادم قهرمان کشتی و از مدیران اسبق ورزش ایران، پیرامون واگذاری باشگاه های استقلال و پرسپولیس با روزنامه اعتماد مصاحبه ای انجام داده که بخش هایی از آن را در ادامه می خوانید:
*به نظرم واگذاری دو باشگاه اتفاق مثبتی بوده است. مشکل ما این است که اصلا بخش خصوصی که بتواند دو تیم را در اختیار بگیرد، نداریم. یعنی بخش خصوصی داریم که توانایی این کار را داشته باشد ولی نکته این است که سیستم فوتبال ما و در مجموع ورزش حرفهای ما واقعا حرفهای نیست و درآمدهای داخل آن هم واقعی نیست. آنهایی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم به دولت وصل هستند درآمد بهتری دارند و آنهایی که وصل نیستند ورشکسته و زمینگیر میشوند.
*شما دیدید در همین سیستمی که فروش انجام شد هیچ بخش خصوصی وارد نشد. اینهایی که هستند هیچ کدام خصوصی نیستند. به هر حال به نحوی وابسته به دولت هستند. ولی در مجموع شاید این شکل واگذاری، چون باعث میشود دو باشگاه از زیر دست مستقیم دولت خارج شوند، زمینهای بشود که اینها برای خودشان هم شده، یعنی همین بانکها و پتروشیمیها و خصولتیها و حالا هر عنوانی که دارند، دو باشگاه را نظاممند کنند.
*اصل مطلب این است شرکتهایی این دو باشگاه را در اختیار گرفتهاند که پولی به دولت نمیدهند. این تهاتر با بدهیهایی است که دولت به آنها دارد. این بدهی و طلب در واقع جابهجا میشود. در عمل و واقعیت باز هم دو باشگاه به قیمت صفر واگذار میشود. این اعداد و ارقامی که مطرح میشود به نوعی فقط روی کاغذ است. وگرنه در عمل پولی جابهجا نمیشود. طلبهایی که این بانکها از دولت داشتند و امیدی به وصول آنها نداشتند و در تمام طول این ۱۰، ۲۰، ۳۰ سال گذاشته وصول نشدند. به نوعی میتوان گفت این کار همان مصداق نذر کردن روغن ریخته برای امامزاده است. برای همین باز هم عدد صفر است. من آن زمانی که مسولیت داشتم این پیشنهاد را ارائه دادم و در مصاحبههایم وجود دارد. غیر از این مسیر هم قابل واگذاری نبوده و نیست. چون ما فوتبال حرفهای نداریم.
*نکته اصلی ما چرخه فوتبال است. مساله پیچ هرزی است که در اقتصاد کلان ما وجود دارد. شما پیچی که هرز شده را هر چقدر بپیچانی، هرز است. سیستم از لحاظ اقتصادی معیوب است. وقتی صدا و سیما را مجاب میکنی - از طریق مجلس یا هر جای دیگر - که بیا و حق پخش بده صدا و سیما باید ببیند درآمدش از کجا تامین میشود. اگر صدا و سیمای ما خصوصی بود این انتظار کاملا منطقی بود. ولی وقتی صدا و سیما به عنوان کار حاکمیتی یا وظیفه حاکمیتی باید رشتهای کم بیننده یا کمطرفدار را به اجبار پخش کند و بابتش نه درآمدی دارد و نه کسی به آن پول میدهد، شرایط فرق میکند. طبیعتا این چرخه اقتصادی را از دست میدهیم.»
*اگر قرار باشد صدا و سیما فقط به فوتبال پول بدهد یا به این باشگاهها انگار به این شکل است که ما این وظیفه را از سرش باز کردیم که تو بیا به باشگاهها پول بده و از آن طرف بیخیال بقیه رشتهها بشو! چون طبیعتا صدا و سیما میخواهد چیزی را پخش کند که برایش درآمد داشته باشد. این چرخه باید سالم باشد. وقتی صدا و سیما میخواهد پول بدهد به پرسپولیس برای پخش بازی از کنارش درآمد دارد. ولی وقتی مسابقه تکواندو پخش میکند که درآمد ندارد. پولی هم که دولت با مصوبه مجلس به صدا و سیما میدهد به صورت گلوبال و باز است. صدا و سیما با همین پول باید تمام رشتهها و زمینههای فعالیتهای اجتماعی را پوشش بدهد. ولی اگر برایش حد و مرز تعیین شود، شرایط فرق میکند. حتی برای خود لیگ برتر؛ مثلا بازی استقلال و پرسپولیس جذاب است و پخش میکند ولی ممکن است یک بازی دیگر جذابیت نداشته باشد و پخش نکند. چون درآمدی از آن ندارد. ولی وقتی موضوع حاکمیتی است و بحث ماموریت ملی وسط میآید باید همه را با کم و زیادش پخش کند.
210125/غ