۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۹:۱۶
بازدید:۴۲۶۵
صد آنلاین | پسر جوان در جریان درگیری با دوست خود، او را از کوه پرتاب کرد اما جسد مقتول هنوز پیدا نشده است.
کد خبر : ۸۲۲۹۹

به گزارش صد انلاین ، رسیدگی به شکایت مرد میانسال با موضوع مفقود شدن ناگهانی پسر ۲۲ ساله‌اش از دو هفته قبل در دستور کار کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. مرد میانسال اعلام کرده بود که پسرش غروب روز حادثه از خانه‌شان واقع در محله جوادیه تهرانپارس خارج شده و دیگر بازنگشته است. درحالی‌که گوشی موبایل فقدانی نیز خاموش شده بود.

 

 

 

 

 


به این ترتیب تحقیقات برای یافتن ردی از پسر جوان در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت.

در اولین قدم از تحقیقات از کلیه بهزیستی‌های کشور و سازمان پزشکی‌قانونی استعلام گرفته شد اما فردی با مشخصات اعلام‌شده از سوی پدر فقدانی در این مراکز نبود.

به‌این ترتیب، رسیدگی به موضوع، وارد فاز تخصصی‌تر شد و تحقیقات میدانی برای یافتن ردی از جوان مفقودشده، کلید خورد.

اولین سرنخ

در تحقیقات محلی انجام‌شده توسط ماموران پلیس‌آگاهی یکی از همسایه‌ها گفت: «درست، روزی‌که پدر این جوان، پریشان و مضطرب به همسایه‌ها گفت که از پسرش بی‌خبر است، من پسر او را به همراه یکی از دوستانش به نام امید دیده بودم که با موتور امید در محله گشت می‌زدند.»

به‌این ترتیب، ماموران سراغ امید رفته و او را تحت بازجویی قرار دادند که در ابتدا نسبت به سرنوشت دوستش اظهار بی‌اطلاعی کرد و گفت: «آن‌روز، من و دوستم با هم در محله‌مان گشتی زدیم و بعد، او را پیاده کردم و دیگر نمی‌دانم کجا رفت.»

اما در ادامه تحقیقات آنتن موبایل امید و جوان فقدانی تحت‌بررسی قرار گرفت و مشخص شد هردو نفرشان در روز حادثه در شهریار حضور داشته‌اند اما بعد از آن، گوشی جوان فقدانی، خاموش شده است؛ درحالی‌که آنتن‌دهی موبایل امید، بازگشت او به تهران و خانه را نشان می‌داد.

به‌این ترتیب؛ با افشای تناقض‌گویی امید، بازجویی از این متهم، وارد فاز تخصصی شد تا بالاخره او لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنایت هولناک خود برداشت.

جسد مقتول پیدا نشد

متهم که در برابر ادله غیرقابل‌انکاری که در اختیار کارآگاهان پلیس قرار داشت، راه فراری از حقیقت در مقابل خود ندید، به ناچار به قتل اعتراف کرد و گفت: «من و امید از مدت‌ها قبل، با هم‌دیگر دوست بودیم اما این اواخر، کدورت‌هایی بین ما اتفاق افتاد که سبب شد هرکدام از ما در دلمان نسبت به دیگری احساس کدورت و دلخوری داشته باشیم.»

متهم در ادامه راجع‌به روز حادثه گفت: « روز حادثه اتفاقی هم‌دیگر را در محله دیدیم و با این‌که با هم سرسنگین بودیم، سلام و علیک سردی با هم کردیم. من به او تعارف کردم که با هم دور بزنیم و او هم قبول کرد و سوار موتورم شد. کمی که جلو رفتیم با هم‌فکری هم تصمیم گرفتیم برای تفریح به شهریار برویم. آن‌جا به یک منطقه کوهستانی رفتیم و همین‌طور که قدم می‌زدیم با هم‌دیگر صحبت هم می‌کردیم. بالاخره، سر حرف باز شد و من به او گفتم به خاطر حرف‌هایی که پشت سرم زده از او دلخورم. این حرف‌ها باعث شد بگومگویمان شود. یک‌دفعه دوستم خشمگین شد و برای من چاقو کشید. من خیلی جا خورده بودم و برای این‌که او را از خودم دور کنم، ناخودآگاه او را محکم هل دادم که باعث شد تعادلش را از دست داده و به ته دره سقوط کند.»

متهم در مورد سرنوشت جسد مقتول گفت: «وقتی دوستم پایین افتاد، به حدی ترسیده بودم که دیگر آن‌جا نماندم تا ببینم چه بلایی سر جسدش آمد. می‌خواستم سریع از آن منطقه فرار کنم تا پای من در مرگ او گیر نیفتد. برای همین به‌سرعت سوار موتورم شده و به خانه‌مان بازگشتم.»

با اعتراف متهم به قتل، تلاش کارآگاهان پلیس برای یافتن ردی از جسد قربانی آغاز شد اما تاکنون، جسد مقتول پیدا نشده است. به‌این‌ترتیب، تحقیقات برای روشن شدن ابعاد پنهان ماجرا در این پرونده ادامه دارد.

4561/ی

اشتراک گذاری:
برچسب ها :
ارسال نظر
پربیننده‌ها پربحث‌ها