مهدی بازرگان، روزنامه نگار
۴۸ ساعت از پاسخ موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل میگذرد. اکنون همه توجهات به تلآویو دوخته شده است که آیا بی بی پاسخ متقابلی از خود نشان خواهد داد؟ اگرچه مقامات اسرائیلی این واکنش را اجتنابناپذیر، مستقیم و قریبالوقوع توصیف کردهاند و بر اساس همین موضعگیریها شاهد جریانسازی رسانهای غرب علیه ایران هستیم، اما برخی هم درخصوص عملیاتیشدن حمله اسرائیل با دیده تردید نگاه میکند. حتی اگر این گزاره نزدیک به واقعیت باشد باید پرسید که به چه دلیل یا دلایلی نتانیاهو از واکنش صرفنظر خواهد کرد، آنهم در شرایطی که غالب تحلیلگران اعتقاد دارند نخستوزیر اسرائیل برای برون رفت از بحران کنونی به جنگ با ایران نیاز دارد؟ این سؤالی است که پاسخش را در گفتوگویی با نعمتالله ایزدی پی گرفته شده است؛ آنچه در ادامه میخوانید ماحصل گپ و گفت با آخرین سفیر جمهوری اسلامی در اتحاد جماهیر شوروی و اولین سفیر ایران در روسیه و تحلیلگر ارشد حوزه بینالملل است.
*** پس از پاسخ ایران به اسرائیل، طی ۴۸ ساعت گذشته و به خصوص شامگاه دوشنبه و بامداد سهشنبه یک جریانسازی رسانهای مبنی بر اجتناب ناپذیر بودن حمله متقابله تلآویو شکل گرفت. لذا اکنون این گزاره بیش از پیش تقویت شده است که در حال نزدیکشدن به سلسله کنشها و واکنشها بین دو طرف (ایران و اسرائیل) و در نتیجه وقوع یک جنگ تمامعیار هستیم. با این اوصاف حضرتعالی این جریانسازی رسانهای را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا ما باید شاهد پاسخ مستقیم و قریبالوقوع اسرائیل باشیم؟
اگر بخواهیم بر اساس روایتهای رسمی رسانهای و نه فضاسازیهای مجازی قضاوت کنیم فعلا بعید است که اسرائیل به دنبال حمله مستقیم و قریبالوقوع به ایران باشد ...
ولی بپذیریم که اتفاقا در خصوص پاسخ ایران هم، همین فضاسازی رسانهای شکل گرفته بود و نهایتا هم عینیت پیدا کرد و ایران حمله خود را به اسرائیل انجام داد. آیا میتوان گفت که این فضاسازی رسانهای پیشاپیش تأییدی بر وقوع حمله مستقیم و قریبالوقوع اسرائیل خواهد بود؟
ما میتوانیم از دو بعد به موضوع نگاه کنیم. یکی فضاسازی رسانهای است و دیگری شرایط کنونی اسرائیل است. به نظر من فعلا حمله مستقیم و قریبالوقوعی از سوی اسرائیل به ایران صورت نخواهد گرفت.
چرا؟
چون که اکنون فشار زیادی از سوی کشورهای اروپایی و به خصوص ایالات متحده روی نتانیاهو وجود دارد که از حمله به ایران خودداری کرده تا منطقه وارد جنگ نشود.
با اینحال از شخص بنیامین نتانیاهو گرفته تا یواف گالانت و دیگر مقامات اسرائیلی رسما و صراحتا حمله مستقیم و قریبالوقوع اسرائیل را اجتناب ناپذیر اعلام کردهاند.
بله فعلا مقامات اسرائیلی اعلام کردهاند که پاسخ قطعی خواهد بود، اما در خصوص زمان و مکان آن حرف نزدهاند و با نوعی ابهام و کلیگویی سخن میگویند. به نظر من این مسئله ناشی از شرایط بغرنج و مخمصهای است که نتانیاهو در آن گرفتار است. از یک سو تحت فشار بخش تندروی کابینه خود است. از طرف دیگر چالشها و مشکلات ناشی از جنگ غزه دامن او را گرفته و همزمان، شرایط داخلی سرزمینهای اشغالی هم مزید بر علت شده است. اینها علاوه بر درگیریهایی است که در جنوب لبنان با حزب الله دارد. ضمن اینکه حمله ایران با این شدت و وسعت برای اسرائیل و شخص نتانیاهو غیرمترقبه بود. بنابراین اگر بخواهیم واقعبینانه قضاوت کنیم و به درو از جنجالسازی رسانهای تحلیل کنیم، ما اکنون در یک فضای بینابینی قرار داریم و واقعا نمیتوان با قاطعیت گفت که اسرائیل حمله مستقیم و قریبالوقوعی به ایران را در دستور کار دارد یا خیر. لذا باید منتظر روزهای پیشرو بود. البته نه من، بلکه تقریبا هیچ کارشناس و تحلیلگری نمیتواند به شکل قاطع از حمله یا عدم حمله اسرائیل به ایران سخن بگوید. چون همه چیز پیچیده و در هم تنیده شده است.
علیرغم انچه گفتید، اگر سناریوی بدبینانه را در نظر بگیریم و نهایتا شاهد کنش و حمله مستقیم و قریبالوقوع اسرائیل باشیم، آن را چگونه توصیف و تحلیل میکنید؟
خوب در این صورت واقعا اسرائیل دست به اقدامی پرهزینه برای خود زده است. چون بعد از هزینه این حمله احتمالی دیگر شرایط سیاسی و دیپلماتیکی که طی ۴۸ ساعت گذشته به نفع اسرائیل ساختهاند، تغییر پیدا خواهد کرد. البته من امیدوارم که این حمله از سوی اسرائیل صورت نگیرد و موضوع در همین سطح فیصله پیدا کند. چرا که واقعا، نه فضای ایران، نه شرایط منطقه خاورمیانه و نه وضعیت بینالمللی استعداد و توان جنگ دیگری بین اسرائیل و ایران را در کنار جنگ روسیه و اوکراین ندارد.
نکته مهمتری را هم ذیل همان سناریوی بدبینانه بررسی کنیم. سؤال کلیدیتر این است که اگر نهایتا حمله مستقیم و قریبالوقوع اسرائیل شکل بگیرد و همان طور که مقامات ایران از پیش اعلام کردهاند، واکنش و حمله متقابل تهران گستردهتر و شدیدتر خواهد بود، آیا ریلگذاری سلسله کنشها و واکنشها بین دو طرف (تهران و تلآویو)، وقوع یک جنگ گسترده را اجتنابناپذیر میکند و این علی رغم آن است که به نظر میرسد ایران و اسرائیل تمایلی به وقوع این جنگ ندارند؟
سؤال شما دو بخش داشت. اولا من هم معتقدم نه ایران و نه اسرائیل به دنبال وقوع جنگ نیستند. اما در عین حال باید اذعان داشت که ادامه این کنشها و واکنشها بین دو طرف میتواند منطقه را ناامن و ناایمن کند که یقینا تمام خاورمیانه را تحت الشعاع قرار خواهد داد. البته به باور من لزوما جنگ تمام عیار و کلاسیک بین ایران و اسرائیل روی نخواهد داد. چرا که مرز مشترکی بین دو طرف وجود ندارد. به همین دلیل چون فاصله جغرافیایی نسبتا زیادی وجود دارد امکان تداوم این درگیریها سخت است و کشورهای بین این دو به دلیل آن آنکه به شکل مستقیم درگیر ناامنی خواهند شد، سعی خواهند کرد از تداوم و تشدید مناقشه خودداری کنند.
از طرف دیگر چون این درگیری به شکل مستقیم روی بازارهای انرژی و منطقه خلیج فارس، تنگه هرمز و دریای عمان اثرگذار است، به نظر من بازیگران منطقهای و نیز بازیگران فرامنطقهای مانند آمریکاییها و حتی چینیها اجازه نمیدهند که درگیری از یک نقطه فراتر برود و اصطلاحا یک درگیری فراگیر و گسترده در خاورمیانه به وجود آید. لذا سعی خواهد شد که موضوع در همین نقطه مدیریت شود. البته این یک سناریوی احتمالی است؛ یعنی این امکان هم وجود دارد که واقعا با ادامه کنشها و واکنشهای دو طرف شرایط از کنترل همه خارج شود.
به نقش و جایگاه کشورهای فرامنطقهای اشاره کردید. مشخصا روی آمریکا و روسیه تمرکز کنیم. آیا واقعا مسکو میتواند برای عدم تصاعد تنش ایران را منصرف کند، همانگونه که از واشنگتن انتظار میرود که تلآویو را مدیریت کند؟
ببینید آمریکاییها اکنون در یک وضعیت متناقض گرفتار هستند. از یک سو حمایت همهجانبه و بیقید و شرط سیاسی، دیپلماتیک، نظامی، امنیتی، دفاعی، تسلیحاتی، اقتصادی تجاری از اسرائیلیها دارند و همزمان هم نمیخواهند که اسرائیل وارد درگیری همهجانبه و جنگ با ایران شود. چرا که وقوع چنین جنگی باعث میشود تمام مسائل آمریکاییها تحتالشعاع قرار گیرد که مهمترین آن، موضوع انرژی است و این مطلوب جو بایدن در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نیست. پس کاخ سفید وافعا تمام تلاشش این است که جنگی رخ ندهد. اما به نظر من وضعیت روسیه کاملا متفاوت است.
چطور؟
واقعیت مطلب این است که باید به کمکاری عمدی یا غیرعمدی روسیه درخصوص مدیریت تنش بین ایران و اسرائیل اذعان کرد. واقعا جا داشت که کرملین قبل از پاسخ بامداد یکشنبه ایران به اسرائیل، تحرکات و برنامههای جدیتری را در دستور کار قرار میداد تا این حمله صورت نگیرد. به نظر من اینجا ویژگی و نقش روسیه متفاوت از آمریکاست. چون روسیه از یک برگ برندهای برخوردار است که آمریکا از آن برخوردار نیست و آن هم، رابطه حسنه با ایران است. یعنی روسیه علاوه بر روابط عمیقی که با ایران برقرار کرده است از آن طرف روابط مناسبی را هم با اسرائیلیها دارد. هرچند که طی جنگ اوکراین این روابط قدری به سردی گراییده، اما کماکان روابط قوی بین مسکو و تلآویو برقرار است. به همین دلیل واقعا روسها میتوانستند نقش موثرتری را برای کنترل اوضاع بر عهده بگیرند
به شکل مصداقی، روسیه میتوانست چه کاری برای کنترل تنش بین ایران و اسرائیل قبل از حمله ما انجام بدهد؟
خیلی کارها.
مثلا؟
مثلا اینکه روسیه از ظرفیتش در شورای امنیت استفاده کند. به هر حال این کشور عضو دائمی شورای امنیت و دارای حق وتو است. روسیه بعد از حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق میتوانست یک بیانیه و یا یک قطعنامهای را تنظیم و آن را به شورای امنیت ببرد تا جلوی اقدامات اسرائیل گرفته شود و آن را محکوم کند. یادمان نرود که اتفاقا مقامات کشورمان گفتند اگر شورای امنیت به شکل قاطعتری در مقابل اسرائیلیها میایستادند و این حمله را محکوم میکردند شاید نیازی به پاسخ و حمله بامداد یکشنبه ایران نبود. پس واقعا باید اعتراف کرد که اینجا یک کم کاری از سوی روسیه شکل گرفته است. البته اینجا شاید پای ملاحظاتی در میان است. چون همانطور که گفتم روسیه علاوه بر روابط خوبی که با ایران دارد از آن طرف روابطی را هم به شکل حسنه با اسرائیلیها برقرار کرده است و سعی ندارد که این روابط به هم بخورد.
همچنین این را هم باید گفت که روسیه، هم به لحاظ نقش و جایگاهی که در منطقه خاورمیانه دارد و هم روابط مناسب همزمانی که با ایران و اسرائیل داشت، میتوانست نقش موثرتری را ایفا کند که نکرد. حتی اگر روسیه در شورای امنیت همکاری نکرد، میتوانست یک نمایندهای را تعیین کند که به ایران و اسرائیل و دیگر کشورهای کلیدی منطقه سفر کند و مانع از به وجود آمدن شرایط فعلی شود که این کار را هم نکرد. به همین دلیل کم کاری و انفعال روسیه به هر دلیل برعکس تلاشهای آمریکا برای جلوگیری از یک تنش در منطقه، واقعا غیرقابل دفاع و غیرقابل توجیه است. اما بعد از اینکه ایران حمله خود را به اسرائیل انجام داد و موضوع به شورای امنیت رفت، آنجا روسیه مواضعی را اتخاذ کرد که نمیشود گفت مواضع راهگشایی بود، اما کم و بیش مواضع معتدلی را در پیش گرفت. البته باز هم انتظار میرود که روسها برای جلوگیری از درگیری بیشتر و وقوع جنگ فراگیر در منطقه به شکل پررنگتری وارد عمل شوند و از ظرفیت روابط خود با اسرائیلیها استفاده کنند و مانع از حمله احتمالی متقابل آنها شوند.
با این تحلیلی که از کمکاری روسیه عنوان داشتید بسیاری از ناظران و تحلیلگران معتقدند که برنده مناقشات و منازعات منطقه خاورمیانه پس از عملیات طوفانالاقصی و وقوع جنگ حماس و اسرائیل و نیز تشدید درگیری بین تهران و تلآویو، روسها هستند که در سایه آن توانستهاند بخشی از توان تسلیحاتی غربیها و نیز افکار عمومی و رسانهها را از جنگ اوکراین منحرف کرده و متوجه خاورمیانه کنند؟ آیا واقعا به همین دلیل روسیه از نقشآفرینی موثر برای کاهش درگیری در غرب آسیا خودداری میکند؟
ببینید موضوع این است که حتی اگر آن چیزی که گفتید واقعیت هم نداشته باشد، نتیجه و عملکرد روسیه و رفتار این کشور طی ماه گذشته میتواند این سناریو را تقویت کند. اگر برخی تحلیلگران معتقدند که روسیه واقعا برنده درگیری و مناقشات در منطقه خاورمیانه است شاید یکی از دلایل آن همین کم کاری عمدی روسیه است. واقعا حتی اگه روسیه نمیخواهد جنگی در خاورمیانه روی دهد باید کاری بکند. وقتی مسکو در صحنه عمل نقشآفرینی جدی ندارد و از ظرفیت روابط حسنه خود با اسرائیل و روابط عمیقش با ایران استفاده نمیکند تا مانع از تصاعد تنش و درگیری شود، خب طبیعتا نتیجهای که گرفته میشود این است که امکان دارد روسیه در پشت پرده خواهان تداوم درگیری و ناامنی در کل منطقه خاورمیانه است.
اگر روسیه واقعا به دنبال جنگ در خاورمیانه و درگیری بین ایران و اسرائیل نیست، راهش سکوت نیست؛ کشوری که دارای حق وتو و عضو دائم شورای امنیت است، میبایست جدیتر از این عمل کند. من گفتم و دوباره تکرار میکنم که هم ایالات متحده آمریکا و هم کشورهای اروپایی و مشخصا فرانسه، آلمان و انگلستان برگ برنده روسیه را ندارند. چون آمریکاییها روابطی با ایران ندارند و این کشورهای اروپایی هم طبیعتا از آن میزان نفوذ و روابط عمیق با تهران برخوردار نیستند و همواره در مناسبات خود با اسرائیل، همواره جانبدارانه عمل میکنند. پس جا دارد که روسیه وارد عمل شود. اگر مسکو به هر دلیلی سکوت میکند نتیجه اش آن چیزی میشود که شما گفتید.
یعنی اکنون یکی از گزارههای پررنگ این است که واقعا پوتین خواهان جنگ در خاورمیانه به دلیل انحراف افکار عمومی و رسانهها از جنگ اوکراین و درگیر شدن بخشی از توان دیپلماتیک، نظامی و دفاعی و تسلیحاتی غرب در خاورمیانه است. وقتی میبینیم که روسیه در موضوعاتی مانند افغانستان نماینده دارد، در مورد مسئله کوزوو نماینده تعیین میکند، چطور میتوانیم بپذیریم که بعد از هفت ماه جنگ تنش و درگیری در خاورمیانه و تصاعد بحران بین اسرائیل و ایران، روسیه هنوز نمایندهای در این رابطه تعیین نکرده است که بخواهد به منطقه غرب آسیا سفر کند و از ظرفیت خود برای کنترل تنش استفاده کند؟! اینجا قدری انفعال روسها معنادار است. وقتی مسکو این کار را نمیکند طبیعتا ذهنیت مردم ایران، منطقه همچنین محافل رسانهای و تحلیلی به این سمت میرود که واقعا پوتین برنده جنگ ایران و اسرائیل است و سعی میکند که این جنگ کماکان ادامه یابد.
به ظرفیت کشورهای فرامنطقهای و مشخصا آمریکا و روسیه اشاره کردید. از تروئیکای اروپایی (آلمان، فرانسه و انگلستان) هم نام بردید. اما ظرفیت کشورهای منطقه برای کنترل تنش را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا واقعا بازیگران کلیدی مانند ترکیه، عربستان، مصر و قطر میتوانند مانع از تصاعد تنش شوند؟
سؤال مهمی را مطرح کردید. به نظر من برآیند تلاشهای کشورهای منطقه در نهایت نتیجه و تابعی از تلاش کشورهای ابرقدرت و مشخصا روسیه و آمریکاست. اگر واقعا آمریکا، روسیه، آلمان، فرانسه، انگلستان و چین نتوانند از ظرفیت خود برای کنترل تنش در منطقه استفاده کنند بعید است که کشورهای منطقهای حتی کشورهایی مانند ترکیه، عربستان، مصر و قطر بتوانند کاری ملموسی در جهت کنترل تنش انجام دهند و اینجاست که من معتقدم حتی اگر بنا به سؤال قبلی شما، روسیه واقعا به دنبال تداوم جنگ در منطقه خاورمیانه با هدف انحراف افکار عمومی از جنگ اوکراین و صرف بخشی از توان نظامی و تسلیحاتی غرب در منطقه ماست، باید در نظر گرفت که در نهایت هم روسیه هم ضرر خواهد کرد.
چون روسیه هم از نظر ژئوپلتیکی و جغرافیایی نزدیکتر از آمریکا به خاورمیانه است و تشدید درگیریهای منطقه میتواند دامنه خود را به روسیه بکشاند و از طرف دیگر ناامنی گسترده و فراگیر در منطقه خاورمیانه به دلیل وقوع جنگ بین ایران و اسرائیل میتواند تمام سرمایهگذاریهای خارجی و منافع اقتصادی روسیه در برخی کشورها عربی حاشیه خلیج فارس را هم با چالش مواجه کند. بله برخی هم میگویند افزایش درگیری و ناامنی در منطقه به افزایش بهای انرژی در منطقه میانجامد و این به سود روسیه است، اما در آن سو باید گفت به چه بهایی؟ آیا روسیه حاضر است منطقه خاورمیانه آنقدر ناامن شود که مناسبات تجاری و اقتصادی دو یا چند جانبهاش با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با خطر مواجه شود؟ پس واقعا نمیتوان گفت که وقوع جنگ خاورمیانه و درگیری بین ایران و اسرائیل برندهای داشته باشد، حتی روسیه و شخص پوتین./شرق