نویسنده: امید نوحه، دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه آزاد اصفهان
رژیم صهیونیستی در سال های اخیر بارها با هدف قرار دادن منافع جمهوری اسلامی در منطقه، عملا امنیت ملی ایران را به چالش کشیده است. از ترور دانشمندان و عوامل موثر در پیشبرد برنامه اتمی گرفته تا هدف قرار دادن مراکز نظامی، تاسیسات هسته ای و حذف فیزیکی فرماندهان میدانی و عوامل اصلی در تجهیز و سازماندهی محور مقاومت.
راهبرد اصلی رژیم صهیونیستی در ماه های اخیر به ویژه پس از طوفان الاقصی و آسیب جدی و جبران ناپذیری که به ارکان نظامی، امنیتی و سیاسی این رژیم وارد شد پرهیز از گشودن جبهه های جدید فراگیر علیه خود و تمرکز بر سرکوب حماس در باریکه ی غزه از یک سو و از سوی دیگر سرکوب و از میان برداشتن مهره های کلیدی جبهه ی مقاومت بود. بررسی ترورهای حداقل چهار ماه اخیر از شهید سیدرضی گرفته تا جنایت اخیر در به شهادت رساندن مستشاران رده بالای سپاه قدس از جمله شهید زاهدی در کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق و همچنین چهره های شاخص حزب الله لبنان و سایر رهبران محور مقاومت به خوبی موید این مطلب است.
بحران مشروعیت و به چالش کشیده شدن قدرت بازدارندگی رژیم صهیونیستی، این رژیم را در موضعی انفعالی قرار داد و واکنش های دیوانه وار اخیر در همین راستا قابل تحلیل است. سوالی که افکار عمومی در ایران و حتی محور مقاومت به دنبال پاسخ آن می گردند این است که صبر استراتژیک ایران کی لبریز می شود و پاسخ این جنایات کی، کجا و چگونه داده خواهد شد؟
چه بسا باید بپذیریم در سطح میدانی تا کنون پاسخی درخور و هم سطح با جنایات صهیونیست ها که بتواند اقناع کننده افکار عمومی باشد داده نشده است.
از نظر نگارنده هر چند جمهوری اسلامی در موضع انفعالی در قبال اسرائیل قرار ندارد و ضربه های جبهه ی مقاومت از سوی حزب الله لبنان و گروه های مقاومت در عراق و یمن به رژیم صهیونیستی هزینه های امنیتی زیادی را تحمیل کرده اما به نظر می رسد برآیند بازی با حاصل جمع صفر که در نظام بین الملل و امنیت منطقه ای تعریف می شود تا کنون به نفع رژیم غاصب رقم خورده که لازم است جمهوری اسلامی در عین هوشمندی در جهت توازن قدرت منطقه ای و بر هم زدن معادلات موجود اقدامات متقابلی را به انجام رساند.
ابعاد و چگونگی چنین پاسخی قطعا در اختیار تصمیم گیران و سیاست گذاران نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی است؛ قطعا پشتوانه ی اقدام قاطع در عرصه ی سیاست خارجی برخورداری از حمایت و پشتیبانی حداکثری در داخل است که بدون شک ترمیم اعتماد ملی و تقویت اتحاد و انسجام داخلی پیش شرط هرگونه انتقام هوشمند خواهد بود.
بنابراین به نظر می رسد ترکیبی از صبر استراتژیک و انتقام هوشمند در شرایط مختلف قدرت بازدارندگی هر کشوری را بازتولید می کند. در شرایط فعلی دوران گذار از صبر استراتژیک فرا رسیده است و انتقام هوشمند در ابعاد متناسب و با پیش شرط های ذکر شده هم در جهت اقناع افکار عمومی و هم در جهت ارتقای امنیت ملی اثربخش خواهد بود.