نویسنده: دکتر احسان موحدیان، مدرس دانشگاه و کارشناس مسائل قفقاز
ایران حداقل از دو دهه قبل به روس ها هشدار می داد نسبت به گسترش ناتو بدبین باشند و تصور نکنند میتوانند با ادغام در نظم آمریکایی، به آرامش برسند، چون هدف غرب تجزیه روسیه است. ولی روسیه به موقع عمق تهدید را نفهمید و از دست اندازی مداوم غرب به حیاط خلوت خود در بالکان و سپس کشورهای همسایه پیشگیری نکرد که یکی از عوامل مهم آن لابی های حامی غرب و ترکیه و اخیرا آذربایجان بودند. لابی هایی که امروز به خصوص از سوی ترکیه و آذربایجان برای ایجاد انحراف در تصمیمات ایران در عرصه سیاست خارجی در قفقاز هم فعال هستند.
این غفلت، ناتو را به مرزهای روسیه مغرور یعنی اوکراین رساند، روسیه ای که هنوز هم تصور می کند تابدان حد از قدرت و نفوذ در منطقه برخوردار است که هر وقت اراده کند، می تواند ورق را برگرداند و به سبک فیلم های اکشن هندی دشمن را با یک ضربه به عقب براند و تسلط و سیطره خود را احیا کند!
اما واقعیت این است که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه که به موقع از شیوه های نرم و ابزار دیپلماسی و اقتصادی و... برای متوقف کردن ناتو استفاده نکرده بود، در برابر دشمنی که تا در خانه آمده، چاره ای جز توسل به جنگ نداشت. تلاش روسیه برای بازی مستقل در قفقاز جنوبی و بیرون نگه داشتن ایران به عنوان یک کشور دوست با منافع و تهدیدات مشترک از گود، به سوء استفاده ناتو، اسرائیل، ترکیه، آذربایجان و کاهش نفوذ آن در حیاط خلوت چندصدساله انجامید.
از یک سو ارامنه به خاطر عدم حمایت روس ها در برابر باکو و گرجستان به خاطر اشغالگری از روسیه متنفرند، باکو با وابسته کردن روسیه به خود برای صادرات نفت و تجارت و... از روس ها باج می گیرد و ولادیمیر پوتین را فریب میدهد و تکفیری های تربیت یافته مکتب صهیونیسم و تندروهای دست پرورده اردوغان را از سوریه و لیبی و دیگر نقاط در غرب آسیا به این کشور صادر می کند. در بقیه کشورهای آسیای میانه هم با رشد نفوذ تکفیری ها، روسیه گریزی و افزایش وابستگی به غرب و چین، جنگ نرم غرب و اسرائیل برای نهادسازی و تربیت نیروهای وابسته و اجرای ابتکارعمل های نرم آموزشی و رسانه ای مواجه هستیم.
بنابراین، حمله تروریستی که در روسیه رخ داد، آغاز بحرانی پیچیده است نه پایان آن. غرب که قادر به شکست روسیه در اوکراین نبوده است در پشت جبهه از مردم عادی انتقام می گیرد تا تمرکز و مقاومت روسیه را در هم بشکند. اگر روسیه باز هم به هم نریزد ایجاد بحران های ساختگی دیگری در بالکان، قفقاز جنوبی و ... متصور است و به خصوص باید منتظر حمله باکو به جنوب ارمنستان برای اشغال سیونیک و ایجاد کریدور جعلی زنگزور باشیم تا صادرات تروریست های تکفیری، تجزیه طلبان و نیروهای ناتو و صهیونیست ها به عمق قفقاز و آسیای مرکزی تسهیل شود و کنترل کریدور میانی برای انتقال کالا و انرژی میان چین و روسیه با اروپا به طور کامل به دست دشمنان نظم شرقی بیفتد تا نظم در حال افول غربی فرصتی برای تنفس و احیا پیدا کند!
هر لحظه تعلل ایران برای حضور محکم و بابرنامه در قفقاز و آسیای میانه خطرات امنیتی و فرهنگی و سیاسی غیرقابل جبران برای ایران به همراه دارد. ترکیه برای لگدزدن به روسیه در منطقه منتظر اجازه پوتین نماند. ما هم برای دفاع از منافع خود باید به سرعت با روسیه تقسیم کار تازه ای داشته باشیم و این کشور را از برج عاج خیالی خود پایین بیاوریم، چون روسیه با عدم درک به موقع تهدیدات و عدم پاسخگویی سنجیده و مناسب برای ایران هم مشکل ایجاد می کند.
این تهدیدات ترکیبی و دو وجهی است. ترکیب تهدید سخت تروریستی از قفقاز و آسیای میانه با تهدیدات نرم ناشی از فعالیت مخرب پانترک های تجزیه طلب و مزدوران داخلی آنها، تلاَش اسرائیل، ناتو، ترکیه و باکو برای ایجاد مرجعیت جعلی تمدنی و مذهبی و تاریخی در ذهن آذری های ایران و جدا کردن آنها از بقیه مردم ایران و تشدید واگرایی قومی در کشور فاجعه بار خواهد بود.
وقتی مقاماتی در کانادا، آمریکا، اسرائیل، ترکیه و آذربایجان تلاش میکنند نوروز را پدیده ای قومیتی و متعلق به ترکها، کردها و.. تعریف کنند و وقتی برندا شیفر، جاسوس کارکشته صهیونیست ها در امور قومیتی ایران و مشاور غیررسمی الهام علیف به معاون اول رئیس جمهوری آمریکا به دروغ یادآور می شود که اکثر کسانی که نوروز را جشن می گیرند فارسی بلد نیستند و نباید به زبان فارسی به آنها تبریک گفته شود، میتوان از سرمایه گذاری گسترده برخی کشورهای غربی، اسرائیل و پیمانکارانش در ترکیه و باکو برای ایجاد شکاف قومیتی و فرهنگی در کشور پی برد و از آن مطمئن شد.
هدف آنها، تبدیل نوروز از عاملی وحدت بخش در کشور و منطقه – که می تواند روابط همسایگان ما را با ایران همراه کرده و تحت نفوذ ما قرار دهد – به عاملی تفرقه آفرین است که باعث منازعه قومی شده و به علت عدم تعلق تاریخی به ایران نمی تواند ابزار نفوذ نرم کشورمان باشد!
این برنامه ریزی جدید باید زنگ خطر را برای مقامات جمهوری اسلامی به صدا درآورد، راهبرد فرهنگی کشور را به روز کند و نهادهای فرهنگی، امنیتی، اقتصادی و سیاسی را هوشیار سازد.
در سالهای اخیر، نظام پس از اعتراضات خیابانی به علل مختلف، چاره اندیشی اساسی برای شناسایی ریشه های مشکلات نداشته و با عقب نشینی در عرصه هایی همچون حجاب اجباری، باج دهی اقتصادی به تازه به دوران رسیده ها به بهای نابودی طبقه متوسط دلسوز و استفاده از مسکن هایی برای جلوگیری از عصیان فقرا تلاش کرد به طور موقت شرایط را آرام کند که هر یک از این چاره اندیشی ها محل نزاع بوده و نارضایتی هایی به خصوص در میان حامیان همیشگی نظام ایجاد کرده است.
باید توجه داشته باشیم که روسیه در این زمینه شرایط بهتری از ما دارد. پوتین و تیم اقتصادی و سیاسی او با درک خباثت غرب و بهره گیری از همه فرصت ها، از فشار اقتصادی جدی به مردم و سقوط ارزش پول ملی مانع شدند و از سوی دیگر وحدت، غرور و همدلی ملی را نیز کم و بیش در داخل حفظ کرده و جلوی سوءاستفاده غرب از شکاف های احتماعی در این کشور پهناور و چندقومیتی را گرفتند که نتیجه آن مشارکت بالا در انتخابات ریاست جمهوری اخیر روسیه و رای بالا به پوتین بود که غرب را از فتنه انگیزی داخلی در روسیه به سبک ایران ناامید کرد و آنها را به سمت اجرای جنایت اخیر در مسکو برای انتقام گیری از مردمی سوق داد که فریب تبلیغات رسانه ای غرب را نخورده و صف های طولانیشان برای رای دادن به پوتین، ناتو را از خشم به سرحد جنون و تصمیم گیری برای انتقام گیری کور و خلق یک جنایت کم سابقه در روسیه رساند.
اگرچه روسیه در عرصه سیاست خارجی اشتباهات مهمی داشته و به علت عدم همکاری با ایران و تک روی در قفقاز و آسیای میانه فرصت های مهمی را از بین برده که برای جبرانشان باید سال ها هزینه کرد، ولی باید دستاوردهای آن در حوزه سیاست داخلی برای ایران درس آموز باشد؛ به خصوص که این بار شرایط هم کاملا متفاوت است.
عقب نشینی در عرصه مقابله با افزایش شکاف های اجتماعی، اهمال و کم کاری در برابر تنش آفرینی های قومیتی و بی تفاوتی در مورد سرقت مفاخر و آداب و رسوم فرهنگی ایران زمین به تضعیف وحدت ملی و تهدید تمامیت ارضی ایران منجر می شود و این شوخی بردار نیست. واکنش محکم در برابر تلاش باکو برای اشغال جنوب ارمنستان و مقابله با ماجرای دختر تخم مرغی و دستکاری ریشه های هویتی ایرانی آذربایجان برای ایجاد پیوند و تعلق خاطر جعلی در میلیون ها آذری ایرانی به ترکیه و باکو، نشان میدهد نظام عمق توطئه را به خوبی درک کرده است. اما بدون پاسخ به ابهامات و نبرد نرم متقابل، نبرد سخت کم اثر و پرهزینه بوده و برای ریشه کنی فتنه ناکافی است.
امسال باید سال تحول در این زمینه باشد. تغییر مسئولان نادان یا خائن در شهرداریها و شوراهای شهر استان هایی که در خط مقدم مبارزه با قوم گرایی قرار دارند، افزایش تحرک و درک ملی در زیرمجموعه های وزارت ارشاد، رسانه ها و آموزش و پرورش و دانشگاه ها، شناسایی و برخورد با نهادهای اقتصادی تغذیه گر لابی ها و اندیشه های آلوده قوم گرا و بیگانه گرا باید به سرعت آغاز شود تا پس از پاکسازی نسبی بتوان راهبردی برای مقابله با این فتنه پیچیده که کیان ایران را تهدید می کند، طراحی کرد.
واکنش انفعالی در برابر حملات دشمنان کافی است و ایران باید برای تثبیت مرجعیت تمدنی، مذهبی، تاریخی و فرهنگی خود در میان همه ایران و نیز در سطح منطقه و به خصوص در قفقاز و آسیای میانه، سازی تازه کوک کند و طرحی نو دراندازد.
توجه به ظرفیت استثنایی زبان فارسی و ادب و هنر ایرانی و توسل به دنیای فیلم و سریال، موسیقی و دیگر شاخه های هنری، افزایش تبادلات و همکاری های رسانه ای و فرهنگی و دانشگاهی با همسایگان تحول ساز و معجزه آفرین خواهد بود.