به گزارش صد آنلاین ، مرد میانسال که پس از آتش زدن و قتل همسرش از سوی فرزندانش بخشیده شده بود، در حالی از جنبه عمومی جرم محاکمه شد که مدعی است یکی از زنان فامیل او را جادو کرده و ناخواسته دست به این جنایت زده است.
صحبتهای پسر نوجوان و گزارش آتشنشانی به این پرونده رنگ و بویی جنایی داد زیرا بر اساس گزارش آتشنشانی، این آتشسوزی عمدی و با بنزین رخ داده بود.تحقیقات دراین رابطه ادامه داشت که ازبیمارستان خبررسید، گلرخ به دلیل شدت سوختگی تسلیم مرگ شده اما احمد با ۶۰ درصد سوختگی از مرگ نجات پیدا کرد.احمد در تحقیقات با اعتراف به آتشسوزی عمدی ادعا کرد قصد خودسوزی داشته است. قبل از صدور کیفرخواست، فرزندان گلرخ با حضور در دادسرا پدر خود را بخشیدند و پرونده برای رسیدگی به اتهامات احمد از جنبه عمومی جرم به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد .در جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران احمد در دفاع از خود گفت: افغانستانی هستم و سال ۱۳۶۸ به ایران آمدم و با همسر هموطنم ازدواج کردم. ۳۰ سال با هم زندگی کردیم و در این سالها هیچ مشکلی با هم نداشتیم. یک موتور چهارچرخ دارم که هزینههای زندگیام را با جمعآوری ضایعات تامین میکردم. شب قبل از حادثه به یک مهمانی دعوت شدیم که دختر خالهام هم آنجا بود. ما با هم اختلاف داشتیم و مطمئن هستم در آن مهمانی من و همسرم را چیز خور کرد.رئیس دادگاه: منظورت چیست؟ احمد: او اهل طلسم و جادو بود و ما را هم طلسم کرده بود.رئیس دادگاه: بعد چه شد؟احمد: وقتی به خانه آمدیم، حالم خوب نبود. همسرم به خانه برادر دینیام رفت و شب برگشت. با اینکه مشکلی نداشتم اما تحت تاثیر جادوی دختر خالهام تصمیم به خودکشی گرفتم. به سمت موتور چهار چرخم رفتم و بنزین آوردم. همسرم روی پلهها نشسته بود و مانع من نشد. پسرم را از خانه بیرون کردم و بنزین را پاشیدم که همسرم وارد اتاق شد تا ظرف را از دستم بگیرد. در این لحظه گاز بنزین به بخاری رسید و همه جا آتش گرفت.رئیس دادگاه: چرا اجازه ندادی همسایهها برای کمک وارد خانه شوند؟احمد: من مانع آنها نشدم. وقتی خانه آتش گرفت، همسرم گفت دیدی دشمن شاد شدیم. او را به حمام بردم تا رویش آب بریزم اما دوش قطع بود. به حیاط آمدیم که همسایه آمدند و کمک کردند. متهم در آخرین دفاعیاتش گفت: مطمئنم جادوی دختر خالهام این بلا را سر من و همسرم آورد. وقتی از خانه بیرون رفتم تا بنزین بیاورم، همسرم میتوانست سد راهم شود و در را قفل کند تا نتوانم به خانه برگردم اما او هم تحت تاثیر جادو نتوانست کاری کند. بچههایم مرا بخشیدهاند اما من را قاتل مادرشان میدانند. به همین دلیل تا وقتی مطمئن نشوند قاتل نیستم، نمیخواهم آزاد شوم. پس از آخرین دفاع متهم، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
4561/ی