به گزارش صد آنلاین ، داماد بزرگ خانواده که با پرداخت مبلغی میلیاردی باعث قتل مادر و خواهر همسرش شده است، در جدیدترین اظهارات خود گفت: دخالتهای مادر و خواهر همسرم باعث این اتفاق شد. آنها تا حدی در زندگی من دخالت میکردند که بدون اطلاع من مقدمات سقط جنین همسرم را فراهم و عملی کردند.
راز قتل مادر و دختر زمانی فاش شد که داماد کوچک خانواده در پانزدهمین روز بهمن ماه به خانه نامزدش رفت. مرد جوان حدود ساعت 9 و 40 دقیقه آن روز با پلیس تماس گرفت و از دیدن اجساد نامزدش و مادر او در آپارتمانشان خبر داد.
ماموران و متخصصان تیم جنایی وقتی وارد قتلگاه شدند پی بردند دختر ۳۰ ساله و مادر ۶۰ سالهاش هر دو خفه شدهاند. همچنین در ورودی واحد سالم بود و گوشی تلفن همراه هر دو قربانی سرقت شده بود.
مرد جوانی که پیدا شدن اجساد را به پلیس اطلاع داده بود، مورد بازجویی قرار گرفت و گفت: چون نگران نامزدم شده بودم به اینجا آمدم. همین که وارد خیابان خانه آنها شدم ناگهان دو مرد که کلاه و ماسک داشتند از دیوار پایین پریدند. وقتی جلویشان را گرفتم، گفتند آمدهایم آبگرمکن طبقه چهارم را تعمیر کنیم اما هنگام خروج چون در ساختمان از داخل باز نمیشد از دیوار بیرون آمدیم. همان موقع آنها چاقو کشیدند و تهدیدم کرد. من هم ترسیدم و رهایشان کردم.
این در حالی بود که چند نفر از همسایهها که شاهد ماجرا بودند گفتههای نامزد مقتول را تایید کردند به این ترتیب او از مظان اتهام رها شد.
پس از پایان تحقیقات میدانی اجساد به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات برای دستگیری مردان نقابدار ادامه یافت. در عین حال با توجه به سالم بودن در ورودی واحد احتمال آشنا بودن قاتلان یکی از فرضیات مهم پرونده بود تا اینکه تحقیق از نزدیکان مقتولان سرنخهایی را به کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی داد و مشخص شد پدر این خانواده در کار ساختمان سازی بود و پس از فوت، اموالش به همسر و دو دخترش به ارث رسیده است. همچنین ادامه تحقیقات حکایت از آن داشت که یکی از دختران خانواده مدتی بعد از مرگ پدرش ازدواج کرده است که با کشته شدن مادر و خواهرش تنها وارث ارثیه میلیاردی پدر خواهد بود.
در ادامه تحقیقات مشخص شد داماد بزرگ خانواده با خانواده همسرش اختلاف داشت و مدتی قبل از قتلها هم مبلغ چهار و نیم میلیارد تومان را به حساب رستوران داری در فرحزاد ریخته که او هم بخشی از پول را در واریز میلیاردی به کارگرش داده است.
به این ترتیب داماد بزرگ و همسرش زیر نظر قرار گرفتند و با توجه به تحقیقات انجام شده احتمال دخالت داماد بزرگ که هنوز فرزندی نداشت یکی از محتملترین فرضیات به نظر رسید. پس از آن ماموران در مورد گذشته او تحقیق کردند و مشخص شد او در فرحزاد رستوران داشته اما شروع کار او با ایام کرونا همزمان شده و باعث ورشکستگی و بدهکاریش شده بود. او بعد از ورشکستگی به کار خرید و فروش خودرو مشغول بود.
کنار هم گذاشتن این مدارک احتمال دخالت داماد در قتل و همچنین همدستی افرادی که از او پول گرفته بودند را تقویت کرد. در نهایت پیگیریهای بیشتر مشخص کرد فرضیه ماموران درست است. سپس چهار متهم در عملیات جداگانه و همزمان دستگیر شدند و به انجام و دخالت در قتلها اعتراف کردند.
دو نفر از متهمان اعتراف کردند داماد بزرگ خانواده از طریق مرد رستوران دار آنها را برای قتل اجیر کرد و آنها روز حادثه با هماهنگی داماد بزرگ به بهانه تعمیر ماشین لباسشویی وارد خانه شدند و اول دختر جوان را با تسمه ماشین لباسشویی خفه کردند و سپس مادر را از اتاقش بیرون کشیدند و او را هم دو نفری با هم خفه کردند.
به همین دلیل برای هر دو مرد به اتهام مشارکت در قتل قرار بازداشت صادر شد. همچنین داماد بزرگ و مرد رستوران دار هم به عنوان آمران قتلها دستگیر شدند تا تحقیقات در مورد این قتلها ادامه پیدا کند.
آمر اصلی این پرونده که 37 سال دارد، در مورد نحوه آشنایی با همسرش گفت: همسرم فوقلیسانس حقوق دارد و وقتی دانشجوی بودم در یک کار تحقیقی با او آشنا شدم و سال 1400 با هم ازدواج کردیم. همان موقع بود که پدر همسرم کرونا گرفت و فوت کرد. پس از مدتی همسرم باردار شد و در حالی که همسرم دو ماهه باردار بود مادر و خواهرش زیر پایش نشستند تا دست آخر راضی شد با آنها برود بچهمان را سقط جنین کند. این اولین دخالت اساسی آنها بود که باعث کدورت ما شده بود چون بدون اطلاع من که پدر بچه بودم جنین را سقط کردند. بعد از آن شرایط کمی بهتر شد اما باز دخالتها شروع شد و گفتند باید سمت آنها خانه بگیریم. من از وضعی که برایم درست کرده بودند خسته شده بودم. آنها رفتار خوبی با من نداشتند و حتی شنیدم صلح نامهای نوشتهاند و از همسرم امضا گرفتهاند که ارثیهای به همسرم نرسد. همه این ماجراها باعث شد تصمیم به انتقام از آنها بگیرم و به دوستم بدون اینکه بگویم مقتولان مادر زن و خواهر زنم هستند، گفتم میخواهم یک مادر و دختر را از بین ببرم. وقتی که پیشنهاد ۴ میلیارد و ۵٠٠ میلیون تومان را دادم، قبول کرد و قرار شد دو نفر را پیدا کند که کارگر رستوران بودند. الان خیلی پشیمانم و واقعا ناراحت بودم به خصوص وقتی حال و روز زنم را میدیدم بیشتر ناراحت میشدم. امیدوارم همسرم از تقصیرات من بگذرد. از طرف دیگر برای این دو جوان هم ناراحتم چون به خاطر من احتمالا پای چوبه دار میروند و من مقصرم که آنها قاتل شدند.