نویسنده: سید قاسم ذاکری، کارشناس روابط بین الملل
تقریبا از زمان اعلام عادیسازی روابط ایران با عربستان، تلاشهای زیادی از طرف ایران برای عادیسازی روابط با سودان صورت گرفته؛ تلاشهایی که کاملا مشخص است بیشتر یکجانبه و از طرف ایران بوده زیرا بعید است سودانی ها در بلبشوی جنگ داخلی در این کشور اصلا فرصتی برای فکر کردن درباره ایران پیدا کرده باشند!
رسانه های غربی اخیرا به نقل از اطرافیان عبدالفتاح البرهان (فرمانده ارتش سودان) گفته اند که ایران به ارتش سودان پیشنهاد کرده است این ارتش در ازای واگذاری پایگاه دریایی به ایران در قلمروی سودان، از ایران پهپاد دریافت کند ولی سودان بخاطر اینکه دنبال دشمنی با آمریکا و اسرائیل نیست این پیشنهاد را رد کرده است! طبیعتا چنین پیشنهادی عاقلانه و منصفانه به نظر می رسد و بسیار محتمل است که واقعیت داشته باشد هرچند وزیر امور خارجه سودان در مصاحبه با رسانه روسی در ظاهر ادعای رسانه های غربی را تکذیب کرد با این حال طرح چنین پیشنهادی از طرف ایران و ارائه چنین پاسخی از طرف ژنرال البرهان منطقی به نظر می رسند!
پرسش اینجاست که اشتیاق وصف ناپذیر بلکه هروله ایران برای عادیسازی روابط با کشوری فروپاشیده و ورشکسته ناشی از چیست؟ کشوری که در سرتاسر تاریخش هیچ کمکی به ایران نکرده بلکه برعکس در مقاطعی وبالی بر گردن ایران هم بوده و کمکهای زیادی از ایران بصورت بلاعوض دریافت کرده ولی متقابلا خیانتهای بزرگی در حق ایران مرتکب شده است.
عده ای در ظاهر به اهمیت و زیبایی ژیوپولیتیک سودان در شاخ آفریقا از جمله نزدیکی اش به اسرائیل، عربستان سعودی و یمن، سوابق سودان در مبارزه با استعمار، ریشه های قوی اسلامگرایی و حضور برخی افراد دارای سوابق همکاری با ایران در هیات حاکمه سودان اشاره می کنند؛ مصادیقی که کسی منکر آنها نمی شود ولی چون بخشی از این مصادیق، تاریخی و مربوط به گذشته و برخلاف واقعیات نوظهور در صحنه سودان فعلی هستند لذا با استناد به چنین توجیهاتی نمی توان پاسخ قانع کننده ای منطبق با واقع گرایی برای تلاش ایران جهت عادیسازی روابط با سودان ارائه کرد!
شاید پاسخ واقع بینانه تر همانا تلاش دولت فعلی برای عادیسازی روابط با کشوری باشد که در دولت قبلی اقدام به قطع روابط با ایران کرده است حالا چنین دولتی می تواند مثل سودان و سومالی کشوری فروپاشیده و یا مثل مالدیو اساسا کشوری بی اهمیت در روابط خارجی ایران باشد (الگوی رقابتهای جناحی در ایران).
نکته کلیدی که دولتهای ایران در روابط خارجی به آن اهمیتی نمی دهند این است که دنیا فهمیده است هر کشوری (حتی کشوری ذره ای مثل مالدیو)، هرگاه اراده کند به سادگی و بدون هیچ هزینه ای روابطش را با ایران قطع می کند چون مطمئن است ایران همیشه برای عادیسازی روابط آماده بلکه التماس می کند! این قضیه مخصوصا در 45 سال گذشته بارها از جانب سعودی و مراکش در روابط دیپلماتیک با ایران تکرار شده است! متقابلا وقتی ایران برای عادیسازی روابط با مصر استدعا و خواهش می کند آنگاه مصری ها می گویند: «ما که روابط را قطع نکردیم! خودتان قطع کردید حالا پیامدش عادی نشدن روابط به این سادگی است»!
بر مبنای منطق واقع گرایی در روابط خارجی باید به محورهای ذیل در مورد سودان توجه بیشتری بشود:
- سودان در زمان جنگ تحمیلی صدام علیه ایران (در لوای ملی گرایی عربی) بصورت همه جانبه در کنار متجاوزین به ایران قرار گرفت و اقدام به اعزام نیروی نظامی برای جنگ با ایران در جبهه کرد در حالیکه تاکنون سودان برای آزادسازی فلسطین و قدس شریف در جنگهای اعراب و اسرائیل هیچ نیرویی اعزام نکرده است!
- سودانی که عضو محور مقاومت و در کنار ایران قرار گرفته بود و از کمکهای بلاعوض ایران (هرچند به میزان اندک) برخوردار شده بود بتدریج از این محور جدا شد بلکه در تمنای ارضای خاطر آمریکا و اسرائیل دقیقا در اوج فشارهای حداکثری غرب علیه ایران، اقدام به خیانت علیه ایران بلکه آرمان فلسطین و قدس شریف کرد. عمر البشیر قبلا هم برای ارضای خاطر غرب، اسامه بن لادن را از سودان بیرون انداخت ولی امروز افغانستان پس از 19 سال اشغال و جنگ و خونریزی سربلندتر و کامیاب تر از سودان ظاهر شده است.
- سودان علیه حوثی ها به عنوان متحدین ایران وارد جنگ شده و بدین ترتیب عملا علیه منافع و امنیت ملی ایران اقدام کرد.
- سودان تبدیل به آزمایشگاه خطرناک شکست اسلامگرایان بخاطر ترس و عقب نشینی های پی در پی مسئولین سودانی در مقابل غرب شد بطوریکه زین پس کسی نمی تواند بر اسلامگرایی در میان مردم و حاکمان در سودان حسابی باز کند.
- سودان از الگوهای ملی گرایی عربی، کمونیسم، حکومت های سلطنتی موروثی، مبارزه با استعمار، الگوهای غربی دموکراسی، خاندان های قدرتمند مرتبط با غرب، ریشه های تصوف فعال، پویا و سازنده و اخیرا از اسلامگرایی عبور کرده و به الگوهای رفتاری و اختلافات قبیله ای در آفریقا بازگشته است.
- سودان در عرصه های مردمی و نخبگی مدتهاست راه خود را از امت اسلامی جدا کرده است در نتیجه مصایب و مشکلات امروز سودان نه ربطی به اسلام و مسلمین دارد و نه می شود برای آن کاری کرد. جنس مشکلات امروز سودان از جنس دیگر مصایب در قاره آفریقا مثل کنگو، اتیوپی، چاد و جاهای دیگر شده در نتیجه تفاوت قایل شدن میان ماهیت ارتش سودان به سرکردگی عبدالفتاح البرهان با نیروهای واکنش سریع به سرکردگی حمیدتی اشتباهی راهبردی است. نباید ملاقاتهای عبدالفتاح البرهان با نتانیاهو و مسئولین امنیتی اسرائیلی تماسهای مداوم حمیدتی با اسرائیل همچنین مصادره اموال حماس توسط حمیدتی و عبدالفتاح البرهان را فراموش کنیم. سودان سالهاست از جغرافیای مقاومت خارج شده است.
- توجه داشته باشیم هنوز جنگ و مخاصمه در سودان به نفع هیچ یک از طرفین درگیری (البرهان یا حمیدتی) فیصله نیافته و هریک از طرفین دعوا نیز توانسته اند علاوه بر موفقیتهای میدانی در داخل سودان همچنین از مشروعیت های خارجی بهره مند شوند در نتیجه اقدام هر کشوری در پایه ریزی همکاری با هر یک از طرفین دعوا در سودان با مخاطرات قابل توجهی مواجه است.
- هرچند سودان از موقعیت ژیوپولیتیکی مهمی برخوردار است ولی فاقد ظرفیتهای همکاری راهبردی با ایران و اساسا غیر قابل اعتماد است. متقابلا ایران هم با وجود صرف هزینه های هنگفت نهایتا بخاطر فشارهای اقتصادی و تحریمها موفق به حفظ جایگاهش در سودان نشد؛ منظور اینکه تا مشکلات اقتصادی و تحریمهای غربی علیه ایران برطرف نشود بعید است ایران بتواند اقدام خاصی در سودان انجام دهد.
- در حالی که می توان فهرست بلند و بالایی از کمکهای ایران به سودان ارائه کرد ولی هیچ مورد از کمک سودان به ایران وجود ندارد.
- اینکه برخی خیال می کنند خوب است در صورتی که در هر نقطه راهبردی در دنیا کشمکشی باشد ایران هم برود در آنجا ایفای نقش کند اساسا ایده درستی نیست بلکه برعکس در جاهایی مثل آفریقا مناسبتر این است که ایران برای اینکه نشان دهد منشاء دعوا و منازعات نیست اصلا در برخی منازعات حضور نداشته باشد. اقدامات عملگرایانه و کاسبکارانه مثل فروش پهپاد به ارتش اتیوپی یا ارتش سودان در این موارد مناسبتر به نظر می رسد زیرا طرفین درگیری در سودان یا اتیوپی هردو از دوستان اسرائیل و غرب بوده اند ولی ایران نباید در رسانه های خود فروش پهپاد به اتیوپی یا سودان را در راستای محور مقاومت توجیه کند.
- اهمیت دسته بندی های داخلی در سودان برای ما باید بیشتر در چارچوب صف بندی های جدید میان قدرتهای نوظهور شرقی (روسیه و چین) در مقابل غرب همچنین در قالب روابط و تعاملات نیروهای سیاسی و نظامی در سودان با اسرائیل و غرب اهمیت و معنا پیدا کند.
- وظیفه ذاتی دستگاه دیپلماسی در قبال سودان، فعلا دفاع و صیانت از دارایی ها و منافع دولت و اتباع ایرانی در سودان از جمله بررسی راه های بازپرداخت بدهی های قبلی سودان به ایران است.
- سودان باید برای ایران مایه درس عبرت عقب نشینی در مقابل آمریکا و اسرائیل باشد و در رسانه ها بیشتر بر این محور تاکید بشود.