حالا دیگر کمتر کسی است که در فوتبال ایران نداند خرید بازیکنان خارجی از چه طریق و به چه دلایلی صورت میگیرد. سیطره دلالیسم بر فوتبال ایران اثرات منفی و مخربی دارد و متاسفانه کار به بازیکنان داخلی هم رسیده و روز به روز فوتبال ایران بیشتر از این ناحیه آسیب میبیند.
در تمام این دو دهه عمر لیگ برتر حرفهای و در میان بیش از یکصد بازیکن خارجی که در لیگ برتر ما بازی کردهاند، تنها به تعداد انگشتان دو دست بازیکنانی داشتهایم که کیفیت لازم و شرط اصلی برای خرید خارجی بودن را داشتهاند.
تمام دنیا بازیکن و مربی خارجی را به این شرط استخدام میکنند که حداقل ۵۰ درصد از نیروهای بومی بهتر باشد. آنها در هدف کوتاه مدت باید به موفقیت تیم و برد کمک کنند و در هدف بلند مدت به رشد و ارتقای سطح فنی فوتبال کشور مقصد. اما در کشور ما برعکس بوده است! کسانی به عنوان بازیکنان خارجی خریداری شدهاند که در بسیاری موارد اصلاً فوتبالیست نبودند و از ترس لو نرفتن ماجرا حتی در تمرینات هم شرکت نمیکردند، چه رسد به مسابقات رسمی.
آنهایی هم که در یک بازی ساده و سبک به میدان میآمدند، آنقدر ضعیفتر از بازیکنان داخلی بودند که خیلی زود صدای انتقاد کارشناسان و تماشاگران بلند میشد. درست در همین شرایط بود که یک توجیه اشتباه از سوی کسانی که این بازیکنان را خریداری میکردند، برای رفع اتهام از خود، ارائه میشد. مربیان و مدیرانی که مدام این جمله را تکرار میکردند که بازیکن و مربی برای آداپته شدن با شرایط کشور جدید و هماهنگی با تیم جدید به زمان نیاز دارد تا بتواند حداکثر کیفیت خود را نشان دهد.
ما همیشه منتقد این توجیه بودیم. به شهادت آرشیو خبر ورزشی همیشه از آن استثناهای مثال آوردیم که از همان بازی اول میدرخشیدند و هیچ نیازی به این توجیهات نداشتند! بازیکنان و مربیانی که شرط اولیه حضور در کشوری دیگر را داشتند، یعنی برتری نسبت به نیروهای بومی آن کشور.
حالا بار دیگر دلیلی پیدا شده تا این پرونده قدیمی را باز کنیم. دور رفت جواد نکونام، گوستاوو بلانکو را خرید. آن هم با ماجراهایی که همه خبر داریم و آن همه حاشیه و دردسر، بازیکنی کاملا شبیه آرمان رمضانی که در استقلال اصلاً بازی نمیکرد.
جواد نکونام هم به همین توجیه متوسل شد و گفت که او زمان میخواهد تا جا بیفتد اما حالا همین نکونام و استقلال جلال الدین ماشاریپوف را خریده اند. ستاره تیم ملی ازبکستان که اصلاً نیازی به معرفی ندارد، چون به اندازه کافی او را در لیگهای معتبر و بازیهای ملی ازبکستان دیدهایم.
همین جا وجه تمایز او مشخص میشود. اینکه خود بازیکن را فوتبالیها میشناسند و باشگاهها برای معرفی خرید خارجی خود نیازی به هزینه کردن تبلیغاتی در رسانهها ندارند! ماشاریپوف در اولین بازی برای استقلال در انزلی و در یک دیدار سخت، اولین فرصتی که نصیبش شد را به گل تبدیل کرد. گلی که باعث فرار استقلال از شکست شد.
ماشاریپوف ثابت کرد که اگر بازیکن سطح فنی مناسبی داشته باشد، هیچ نیازی به فرصت برای هماهنگی ندارد. کافیست فقط بلد باشد فوتبال بازی کند و واقعا بازیکن باشد.
اما متاسفانه این مشکل تنها محدود به یک تیم نیست. پرسپولیس هم این فصل بعد از کش و قوسهای بسیار بازیکنی به نام نبیل باهویی خرید که از همان روز اول مشخص بود خریدیست مثل بقیه خریدهای خارجی فوتبال ایران که فقط جیب واسطهها را از دلار پر میکنند و آوردهای برای فوتبال ندارند.
سرنوشت باهویی که مشخص بود و هست، او هم بدون بازدهی به فیفا میرود و پرونده سنگین به پروندههای بدهی ما اضافه میکند. اما ببینید در همین پرسپولیس بدون مهاجم، عیسی آل کثیر که با آن همه مشکل و دردسر رفته بود، در اولین بازی به محض بازگشت اولین لمس توپ را در نیمه دوم به گل تبدیل کرد.
در گلزنی عیسی هم هزاران حرف ناگفته نهفته بود. اینکه قانون هماهنگی با تیم جدید ربطی به بازیکن ایرانی و خارجی ندارد. بازیکن اگر بازیکن باشد و فوتبال را بداند، از همان دقیقه اول حضورش در زمین تاثیر خود را میگذارد و کیفیتش را نشان میدهد.
21458/خ