به گزارش صد آنلاین ، کارگران یک کارگاه صنعتی در شرق تهران چند شب پیش با مرکز فوریتهای پلیسی 110 تماس گرفتند و از دستبرد شبانه به کارگاه و سرقت اموالشان خبر دادند. سپس گروهی از ماموران نزدیکترین کلانتری به محل حادثه رفتند. مالباختگان که ۷ نفر بودند، گفتند: زمان از نیمه شب گذشته بود و ما طبق معمول برای خواب آماده میشدیم و تعدادی هم خواب بودند که ناگهان کسی خیلی محکم در زد. وقتی در را باز کردیم دو خودرو را دیدیم که ۷ سرنشین داشت. همه آنها مرد بودند و لباسهای پلنگی و مشکی پوشیده بودند. آنها یک برگه داشتند که گفتند حکم قضایی است. علاوه بر آن کلت، باتوم و وسایل نظامی دیگر هم همراهشان بود. آنها حتی یک سگ موادیاب هم همراه داشتند. این افراد خود را مامور مبارزه با مواد مخدر معرفی کردند و با همان برگهای که همراهشان بود وارد کارگاه شدند و گفتند به آنها گزارش شده در اینجا مواد مخدر و قرصهای روانگردان نگهداری میشود.
کارگران ادامه دادند: آن افراد بدون آنکه به ما اجازه صحبت بدهد، دست و پای ما را بستند. دو نفرشان بالای سر ما ایستادند و بقیه با سگ موادیاب باشد کارگاه را زیر و رو کردند.
یکی از کارگران گفت: ما هرچه گفتیم اینجا کار میکنیم و همین جا هم میخوابیم و از مواد مخدر یا محمولهای که میگوید بیخبر هستیم، گوششان بدهکار نبود و وقتی خودشان چیزی پیدا نکردند شروع به کتک زدن ما کردند تا جای موادها را لو بدهیم. دست آخر هم ما را با دست و پای بسته رها کردند و بعد از یک ساعت بدون آنکه هیچ موادی را کشف کرده باشند، از کارگاه خارج شدند. بعد از آن با کلی زحمت و تقلا یکی از ما دست خودش را باز کرد و بقیه را هم نجات داد. بعد به اتاقهایمان رفتیم، فهمیدیم وسایل باارزش، پول و حتی گوشیهای تلفن ما سرقت شده است.
کارآگاهان که پی برده بودند این سرقت توسط مأموران قلابی انجام شده است، به بازبینی دوربینهای مداربسته کارگاه و اطراف آن پرداختند. به اینترتیب معلوم شد که شماره پلاک خودروها مخدوش است اما کارآگاهان با کنار هم قرار دادن اعداد بدست آمده از پلاک خودرو، درنهایت موفق شدند هویت یکی از راننده ها را بدست آوردند و او را بازداشت کردند.
مرد دستگیر شده مدعی شد: با خودرو مسافرکشی می کنم، مدتی قبل فردی را سوار کردم که پس از طی مسافتی سر صحبت را باز کرد و از مشکلات مالی حرف زد. آخر سر هم گفت اگر دنبال کار هستم به او زنگ بزنم. چند روز بعد تماس گرفتم و کم کم متوجه شدم او و یکی از دوستانش، سردسته باندی هستند.
او ادامه داد: کم کم آن دو نفر پنج نفر را دور هم جمع کردند. بعد از مدتی از محموله بزرگ مواد مخدر و قرصهای روانگردان صحبت کردند و گفتند پسر جوانی که یکی از کارگران کارگاهی است که از آن سرقت کردیم، میداند محموله یک و نیم کیلویی حشیش و 500 قرص روانگردان در کارگاه جاساز شده است. به همین خاطر وارد کارگاه شدیم تا محوله گرانقیمت را سرقت کنیم. آنها میگفتند چون ماجرا مواد مخدر است، صاحب کارگاه شکایت نمیکند و بدون دردسر مواد سرقتی را در بازار میفروشیم. نقشه سرقت را هم همان دو نفر کشیدند، حتی لباسهای نظامی و وسایل و تجهیزات و سگ را هم خودشان آوردند که به نظر برسد واقعا مامور هستیم.
مرد جوان گفت: آن شب لباس نظامی پوشیدیم و به کارگاه رفتیم اما هیچ خبری از مواد مخدر و قرص روانگردان نبود. به همین خاطر موبایل، پول و وسایل باارزشی را سرقت کردیم و از کارگاه بیرون آمدیم. سردسته باند عصبانی بود چون موادی در کار نبود و رو دست خورده بود. آن شب هر چه را سرقت کرده بودیم، از ما گرفتند و این آخرین باری بود که آن دو نفر را دیدیم و هیچ پولی از این سرقت به ما نرسید. آن دو نفر به ما رو دست زدند و از من و 4 عضو دیگر سو استفاده کردند.
با اعترافات مرد جوان، دو همدست دیگر او نیز بازداشت شدند و به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، تحقیقات برای دستگیری چهار عضو دیگر این باند و کشف حقیقت این شبیخون که با سرقت پایان یافته ادامه دارد.