به گزارش صد آنلاین ، دورهمی چند جوان و مصرف مواد توهم آور به جنایتی هولناک منجر شد و دو نفر در این ماجرا به قتل رسیدند. ماموران کلانتری 138جنتآباد صبح یکی از آخرین روزهای هفته گذشته از اتفاقی عجیب در ساختمانی چند طبقه مطلع شدند. دختری با مرکز فوریتهای پلیسی تماس گرفته بود، درخواست کمک کرد و گفت: دوستانم در خانهای هستند که اجاره کردهایم و حال و احوال همه ما بد است.
این دختر با خواهش و التماس از ماموران خواست هرچه زودتر خود را به محل برسانند. او گفت در خانه درگیری پیش آمده است.
زمانی که ماموران رسیدند، دیدند که دو دختر جوان منتظر آنها هستند. دقایقی بعد مردی که هراسان بود به محل رسید و گفت: مستاجر این خانه هستم. برای چند روز اجازه اقامت به چند جوان را دادم و مادر یکی از آنها که من اینجا را به اعتبار او به این جوانان دادم زنگ زد و گفت بیا که اتفاق بدی افتاده است.
در نهایت ماموران وارد خانه شدند و به محض باز کردن در واحد پشت در با جسد دختر 24 سالهای مواجه شدند که گردنش بریده بود و آثار چند ضربه هم در اعضای دیگر بدنش دیده میشد. ماموران وقتی وارد خانه شدند در یک اتاق خواب با جسد بیجان دیگری روبهرو شدند. مقتول پسر21 سالهای بود که گردن او هم بریده و دستش هم تا نیمه قطع شده بود و آثار جراحات عمیق و متعدد بر پشتش دیده میشد. در اتاق خواب دیگر پسر 20 سالهای بود که آثار متعدد چاقو و قمه بر بدنش مشهود بود اما هنوز زنده بود. به همین دلیل بلافاصله از ماموران امداد پزشکی اورژانس تهران کمک خواسته شد تا او به بیمارستان منتقل شود و تحت درمان قرار گیرد.
پس از آن بازپرس علیمردان درجریان قرار گرفت و به دستور او تحقیقات جنایی آغاز شد. مردی که خانهاش را در اختیار دو پسر و سه دختر قرار داده بود پس از بازداشت گفت: من در کار اجاره و خرید و فروش ملک هستم و این خانهای که خودم در آن زندگی میکردم اجارهای است اما به خاطر اعتماد و اعتبار مادر یکی از دختران خانهام را در اختیار این بچهها قرار داده بودم. من تنها زندگی میکنم و از همسرم جداشدم، مادر دختری که او هم بازداشت شده استاد برادرم بود و با همسرش هم معاملاتی انجام داده بودم و شناختی از آنها داشتم که باعث اعتبار آنها شده بود. روز 18 بهمن بود که این زن به من زنگ زد و گفت دخترش و دوستانش که از شهرهای مختلف میآیند برای انجام یک پروژه به جایی نیاز دارند. من هم خانه خودم را به آنها دادم و خودم برای جند روز به خانه پدرم رفتم. این جوانان سه روز در خانه من بودند تا اینکه این اتفاق رخ داد.
مادر دختر تهرانی نیز گفت: دخترم دانشجوی مهندسی برق است که با چهار دوستش میخواست پروژه مربوط بازی اینترنتی و اپلیکیشن را انجام دهد. از طرفی چهارشنبه تولد دخترم بود و دوستاش از شهرستان آمده بودند. من خبر ندارم چه اتفاقی افتاده و فقط هماهنگی خانه را برایشان انجام دادم و شب آخر هم دخترم از من اجازه گرفت پیش دوستانش برود. دخترم اصرار داشت جشن تولدش را هم همانجا بگیریم اما من میگفتم خانه خودمان بهتر است. در نهایت چون در خانه خودمان در حال بنایی هستیم اجازه دادم او یک شب پیش دوستانش برود.
دو دختر بازداشت شده نیز گفتند: ما پنج دوست بودیم که از یک سال قبل به صورت آنلاین با هم دوست بودیم. فقط یکی از ما تهرانی بود و به خاطر علاقه مشترک به بازی و انیمیشن با هم بیشتر دوست شدیم. قرار بود یک بازی آنلاین درست کنیم. دو پسر از ارومیه آمده بودند و دختر کشته شده هم از خرمآباد آمده بود. قاتل یکی از پسرها به نام کامبیز است که مهندس کامپوتر است و با شمشیر سامورایی به بقیه حمله کرد.
یکی از دختران زنده مانده در مورد شب حادثه گفتند: کامبیز برای تهیه مواد مخدر و روانگردان از خانه بیرون رفت و دو ترکیب توهمآور تهیه کرد. قرار بود این مواد را شب آخر برای خوشگذرانی با هم مصرف کنیم تا شاد باشیم. بعد از مصرف مواد اوضاع پیچیده شد. حدود ساعت چهار صبح کامبیز توهم زد و با بقیه درگیر شد و این در حالی بود که دختری که کشته شده است دست خود را با شیشه زده بود و خونریزی داشت. ما ترسیده بودیم و میگفتیم باید کمک بگیریم اما پسری که کشته شده، مخالفت کرد. حدود ساعت 5 صبح بود که ما به زور از خانه خارج شدیم و چند ساعت بعد با پلیس تماس گرفتیم.
در حالی که شواهد نشان میدهد کامبیز در حالت توهم با شمشیر سامورایی مرتکب قتل شده است، خودش هم به خاطر جراحتهایی که داشت به بیمارستان انتقال یافت تا پس از بهبودی نسبی مورد تحقیق قرار گیرد.
سرانجام کامبیز که حالش جسمی و روحیاش بهتر شده بود در دادسرای جنایی تهران مورد تحقیق قرار گرفت، او گفت: 21 ساله هستم و سابقه ندارم. آن مواد روانگردان را که از نوع قارج بود به صورت اینترنتی خریدم و یک و نیم میلیون هم پولش را دادم و فروشنده آن را با پیک فرستاد. دوستی همه ما آنلاین بود و برای طراحی بازی رایانهای و جشن تولد دختری که ساکن تهران بود دور هم جمع شده بودیم. او یک کاراکتر که قهرمان بازی بود را دوست داشت برای همین برای تولدش شمشیر سامورایی که مربوط به آن شخصیت بود، خریدم. پسری که دوست و همشهری من بود بعد از مصرف قارچ بد حال شد. او لباس خودش را پاره کرد و وسایل خانه را به هم ریخت. حتی میخواست به آن دختری که فوت شده، تجاوز کند. برای همین آن دختر که مهتاب نام داشت با شمشیر دوستم را کشت. بعد با شمشیر و چاقو خودش را زد و به دست من هم چند ضربه زد. او میگفت زندگی فایده ندارد، حالش بد بود و بدتر هم میشد. من هم با چاقو به او ضربه زدم و بعد میخواستم خودکشی کنم که نتوانستم. با دست خونی میخواستم به انگلیسی بنویسم متاسفم اما فقط حرف اول آن را نوشتم و از حال رفتم. نمیدانستم عاقبت مهمانی با مواد این باشد، الان قدر زندگی را میفهمم. اگر آن کار را نمیکردیم این اتفاق نمیافتاد و دوستانمان نمیمردند.
در حال حاضر بازپرس علیمردان دستور ادامه تحقیقات را صادر کرده است.